مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات حسابداری بخش 28

در این قسمت  لغات حسابداری بخش 28 عرضه شده است.

 

لغات حسابداری صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات حسابداری / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات حسابداری - ایران ترجمه

لغات حسابداری بخش 28
i
نهمین حرف الفبای انگلیسی
i.b.m
شرکت آی بی ام
i genus
i-گونا
i.s.o
سازمان بین المللی استاندارد ها
i th indexed member of a family
عضو i لم زیرنویس خانواده
ice cream cone
قیف بستنی
ice cream cone proof
اثبات قیف بستنی
icon
تصویر، شکل، شمایل
iconic model
مدل شمایل
icosa
بیست
icosahedral
بیست وجهی، گروه بیست وجهی
icosahedral group
گروه بیست وجهی
icosahedron
بیست وجهی
icosi
پیشوندی به معنی بیست و بیست تایی
ide
محیط، محیط برنامه نویسی
idea
انگار، ایده، اندیشه، مفهوم، انگاره، فکر، تصور
idea of the proof
نحوه اثبات
ideal
آرمان، ایده آل، آرمانی، دلخواه، خیالی، ایدآل دو طرفه
ideal class
رده ایده آل
ideal class group
گروه رده های ایدآل
ideal elements
عناصر مثالی
ideal factors
عامل های مثالی
ideal gas
گاز کامل
ideal gas law
قانون گاز کامل
ideal line
خط آرمانی، خط بی نهایت، خط ایده آل
ideal number
عدد مثالی
ideal point
نقطه ایده آل، نقطه آرمانی، نقطه ایده آلی، نقطه مثالی، نقطه بی نهایت
ideal size
اندازه بحرانی
ideal spanned by
ایده آل به وجود آمده توسط یک مجموعه، آرمان (ایده آل) پدید آمده به وسیله ی
ideal theory
نظریه ایدآل ها
idealize
دلخواه سازی، به صورت ایده آل درآوردن
idealizer
ایده آل ساز
ideals
ایده آل ها
ideate
تصور کردن
idempotence
خود توانی
idempotent
خودتوان
idempotent element
عنصر توان آزاد، عنصر خودتوان
idempotent law
قانون خود توانی
idempotent matrix
ماتریس توان آزاد، ماتریس خودتوان
idempotent measure
اندازه خود توان
idempotent operator
عملگر خودتوان
ident
تشخیص دادن، تعیین هویت کردن، تطبیق، تطبیق دادن
idented
مشخص شده، تعیین هویت شده
identic
همانند، همسان، یکسان
identical
همانند، یکسان
identical concept
مفهوم واحد
identical equality
برابری همانی
identical figures
اشکال همانند، شکل های معکوسا همنهشت
identical function
تابع همانی
identical mapping
گسترش یکسانس
identical sets
مجموعه های همانند
identical transformation
تبدیل به خود
identical twins
هم شکمان یکسان، دو قلوی یکسان
identically
متحد، عینا، به طور همانند، به طور یکسان
identically distributed
مانند هم بخش شده، توزیع یکنواخت، هم توزیع، توزیع یکسان
identifiable
قابل شناسایی
identification
تعیین هویت، تشخیص، شناسایی، همانسازی، همانش، یکی گرفتن، شناسایی
identification number
عدد شناسایی
identification space
فضای شناسایی
identified
یکی شده
identifier
شناسه، شناساگر، تشخیص دهنده، شاخص
identify
یکی گرفتن، بازشناخت، تعیین هویت کردن، تشخیص دادن، همانند شدن، همانند کردن
identities
اتحاد ها
identities for hyperbolic functions
اتحاد هایی در مورد توابع هذلولوی گون
identity
همانی، اتحاد
identity automorphism
خودسانی همانی
identity character
مشخصه همانی
identity component of a topological group
مؤلفه همانی گروه توپولوژیک
identity element
عنصر همانی
identity for addition
همانی جمع
identity for multiplication
همانی ضربی
identity function
تابع همانی، نگاشت همانی، تابع بی اثر
identity law
قانون همانی
identity mapping
نگاشت همانی
identity matrix
ماتریس همانی، ماتریس یکه، ماتریس واحد
identity morphism
دیسگی همانی
identity of polynomials
همانی چندجمله ای ها
identity operation
عمل همانی
identity operator
عملگر همانی
identity permutation
جایگشت یکه
identity relation
رابطه همانی، نسبت همانی
identity theorem for analytic function
قضیه اتحاد برای توابع تحلیلی
identity theorem for power series
قضیه همانی برای سری های توانی
identity transformation
تبدیل همانی، گسترش یکسان، تبدیل متحد
idle
بیهوده، بلااستفاده، مرده، هرز
idle capacity
ظرفیت بلااستفاده
idle period
دوره بیکاری، دوره وقفه، پریود بیکاری
if
به شرطی که، هرگاه
if and only if
اگر وتنها اگر، اگر وفقط اگر
if any
در صورت وجود، اگر باشد
if clause
عبارت شرطی، جزء شرطی جمله
if lacking
در صورت نبود
if m is given the input
اگر ورودی m باشد
if must
اگر لازم باشد
if not
مگر، مگر آن که
if possible
در صورت امکان
if statement
عبارت شرطی، دستور if
if then
اگر … آنگاه
if we require that
اگر بخواهیم داشته باشیم
ignore
در نظر نگرفتن، چشم پوشی کردن، نادیده گرفتن
ill conditioned
نامساعد، بدحالت، بد طرح
ill conditioned differenced equation
معادله دیفرانسیل نامساعد، معادله دیفرانسیل بد وضع
ill conditioned matrix
ماتریس بد وضع، ماتریس نامساعد
ill conditioned system
دستگاه بد وضع
ill conditioning
بد حالت بودن
illumination
روشنایی، روشن
illustrate
توضیح دادن، شرح دادن، با مثال توضیح دادن، مصور کردن
illustrated brochure
بروشور مصور
illustration
مثال، تصویر، توضیح، شرح
illustrative
روشنگر، گویا، توضیح دهنده
illustrate
نشان دادن
image
تصویر کردن، منعکس کردن، تصویر کردن، تجسم کردن، تصویر، نگاره، نقش، تندیس
image of a function
نگاره تابع
image of a homomorphism
تصویر یک همسانی
image of function
نگاره تابع
image of point
تصویر نقطه
image of x under f
تصویر x تحت f
image set
مجموعه تصویر، مجموعه تصاویر
image under
نقش تحت
image value
مقدار تصویر
imaginary
موهومی
imaginary axis
محور موهومی، محور انگاری
imaginary circle
دایره موهومی
imaginary curve
منحنی موهومی
imaginary function
تابع موهومی
imaginary geometry
هندسه انگاری
imaginary hypersphere
ابرکره انگاری
imaginary line
خط موهومی
imaginary number
عدد انگاری، عدد موهومی، عدد مختلط
imaginary of complex number
قسمت موهومی عدد مختلط
imaginary part
قسمت موهومی
imaginary point
نقطه موهومی
imaginary quantity
کمیت موهومی، مقدار موهومی
imaginary root
ریشه انگاری، جواب موهومی، ریشه موهومی
imaginary roots
ریشه های موهومی
imaginary unit
واحد انگاری
imagination
تصویر، قدرت خلاقه، قدرت مقابله با مسائل
imaginative
فرضی
imaginatively
به طور تصوری، تصورا
imagine
در نظر گرفتن، تصور کردن، انگاشتن
imbed
جادادن، نشاندن، جاسازی کردن، محاط کردن، فرو کردن
imbedding theorem
قضیه نشانده
imbedded markov chain
زنجیره محاطی مارکوف
immaterial
جزئی، غیر مادی، ناچیز
immeasurable
اندازه ناپذیر
immediate
نظارت مستقیم، حافظه با دسترسی مستقیم، سرپرستی مستقیم، بی واسطه، بلافاصله، بلافصل، فوری، تالی، مابعد، پی آیند
immediate deduction
استنتاج مستقیم
immediate inference
استنتاج بی واسطه
immediate predecessor
فعالیت یک مرحله قبل، مقدم بی واسطه، مقدم بلافصل، سابق بلافصل، عنصر بلافاصله جلوتر
immediate successor
تالی بلافصل، تالی بی واسطه
immediately follows
بلافاصله پس از
immense
بی کران، بی اندازه
immensely
به طور بی اندازه، خیلی
immensity
بی کرانی، زیادی
immersion
فروبری، غوطه وری، غوطه ور
immoderate
بیش از حد، افراطی
implementation
انجام، اجرا، تکمیل
immutability
تغییر ناپذیری
immutable
تغییر ناپذیر
immutably
به طور تغییر ناپذیر
impact
برخورد، ضربه ای، تأثیر، تصادف، اثر، تصادم، ضربه
impact parameter
پارامتر های برخورد
impact strength
ضربه خوری، استحکام به ضربه، تحمل ضربه، مقاومت به ضربه، ایستادگی در مقابل ضربه
impart
به دست آوردن، تعیین کردن، مرتبط ساختن
impedance
مقاومت ظاهری
imperfect field
هیأت غیر تام
imperfection
نقص
imperfectly
به طور ناقص
impermeable
ناتراوا، غیر قابل نفوذ
implement
انجام دادن، فراهم نمودن
implementation
پیاده سازی، اجرا، انجام
implicant
الزام
implication
التزام، استلزام، ایجاب
implication judgement
حکم به تضمن
implicit
ضمنی، تلویحی، مفهوم، غیر صریح
implicit coordinates
مختصات غیر صریح
implicit differentiation
مشتق گیری ضمنی
implicit function
تابع ضمنی، تابع غیر صحیح
implicit function theorem
قضیه تابع ضمنی
implicit relation
رابطه ضمنی
implicitly
ضمنی، به تدریج، تلویحا
implied by
مستتر در
implies
نتیجه می گیریم
imply
نتیجه گرفتن، تلویحا فهماندن یا دلالت کردن بر، نتیجه دادن، ایجاب کردن، اشاره داشتن بر، در برداشتن، معنی دادن، مستلزم بودن
importation
وارد کردن
import
واردات
import credit
اعتبار وارداتی
importance coefficient
ضریب اهمیت
important
مهم، قابل ملاحظه، چشمگیر
important identity
اتحاد مهم
impose
اعمال کردن
impossibility
عدم امکان
impossible
غیر ممکن، ناممکن، ممتنع، محال
impossible construction problems
مسأله های ترسیم نشدنی
impossible event
حادثه غیر ممکن، پیشامد غیر ممکن، پیشامد ناممکن
impossible outcome
پیشامد غیر ممکن
impredicative definition
تعریف غیر محموله ای
imprest cash
تنخواه گردان
imprest fund
تنخواه گردان
improbable
غیر محتمل، بعید
improbability
عدم احتمال
improper
ناویژه، ناسره، غیر عادی، مجازی
improper conic
مخروطی ناسره، مخروطی تبهگون
improper convergent integral
انتگرال همگرای مجازی
improper divergent
همگرای مجازی
improper divergent integral
انتگرال واگرای مجازی
improper face
وجه ناسره
improper fraction
کسر ناسره، کسر نما، کسر بزرگتر از واحد، کسر ناویژه، تابع ناسره
improper function
تابع ناسره
improper integral
انتگرال ناسره، انتگرال توسعی، انتگرال ناویژه
improper integral of the first kind
انتگرال ناویژه نوع اول، انتگرال ناسره نوع اول
improper integral of the second kind
انتگرال ناویژه نوع دوم، انتگرال ناسره نوع دوم
improper integral
انتگرال ناسره
improper matrix
ماتریس نامنظم، ماتریس انعکاس پذیر
improper point
نقطه غیر حقیقی
nonproper point
نقطه غیر حقیقی
improper rational
گویای مجازی
improper Riemann integral
انتگرال ناویژه ریمان، انتگرال ریمان مجازی
improper subgroup
زیرگروه غیر بدیهی، زیرگروه خاص
improve
اصلاح کردن، بهتر کردن، پیشرفت کردن، بهتر شدن
improved Euler method
روش اصلاح شده اویلر
improvement
اصلاح، بهتر کردن، بهبود، پیشرفت
improving basic feasible solutions
جواب های شدنی پایه اصلاح شده
improving bounded variables
متغیر های کراندار اصلاح شده (بهبود یافته)
impulse
ضربه، تحریک، برانگیزش
impulse function
تابع ضربه ای، تابع ضربه
impure
ناخالص
impurity
ناخالصی
imputed price
ارزش تخمینی
in
داخل، موجود، در، درون، برحسب، نسبت به، به
in a moment
اندکی بعد
in a row
متوالی، پشت سر هم
in accord with
با توجه به، بنا بر
in accordance with
به موجب
in addition
علاوه بر این، هم چنین
in addition to
علاوه بر، بعلاوه
in advance
از پیش، پیشاپیش
in agreement with
سازگار با
in all three cases
در هر سه حالت
in any sense
به هیچ وجه
in as much as
به موجب آن که
in bowl tooling
ابزار بندی درون کاسه ای
in cash
به صورت پولی، به صورت نقدی، نقدی، با پول
in certain cases
در بعضی موارد
in common
مشترک
in computing
در عملیات کامپیوتری، در محاسبات کامپیوتری
in conditioned initial value problem
مساله با مقدار اولیه بد وضع
in connection with
مباحث مربوط به
in contrast to
برخلاف، در مقابل
in control
تحت کنترل
in debt
بدهکار، در قرض، زیر قرض، مقروض
in detail
به تفصیل، با ذکر جزئیات
in doing so
به این ترتیب
in effect
در حقیقت
in either
در یکی از دو
in enhanced version
نسخه پیشرفته ای
in general
به طور کلی، در حالت کلی
in half
از وسط
in handing
سروکار داشتن
in itself
بخودی خود
in kind
غیر نقدی، کمک هزینه جنسی، جنسی، کلایی
in line free transfer machine
ماشین انتقال در خط
in line processing
پروروش پیوسته، پردازش در خط، پردازش فوری
in order
به ترتیب
in order to
برای، برای این که
in other instances
یعنی
in other notation
به عبارت دیگر
in our case
در این حالت
in pairs
به دفعات زوج
in particular
در حالت خاص
in passing
به مسأله، به موضوع
in place of
به جای
in point
درخور، بجا، مناسب
in practice
در عمل، عملا
in process inspection
بازرسی در فرآیند
in process measurement
اندازه گیری در حین کار، اندازه گیری درون فرآیند
in question
مورد بحث
in reference to
در رابطه با
in regard to
در مورد، راجع به، در خصوص
in sequence
به ترتیب
in series
به طور متوالی، به طور سری
in service training
کارآموزی ضمن خدمت، کارآموزی عملی، آموزش ضمن خدمت
in similar fashion
به همین ترتیب
in some areas
در پاره ای موارد
in such a case
در چنین حالتی
in such away
طوری که
in such fashion
به این ترتیب
in summary
به طور خلاصه
in symbolic form
به صورت نمادی
in terms of
به صورت، برحسب
in that order
به همان ترتیب، به همین ترتیب
in the presence of
در حضور
in the sense of
طبق
in the sequence of
به دنبال، بعد از
in this context
در این زمینه، در این ارتباط
in this manner
به همین ترتیب، به این صورت
in this sense
از این نظر
in tune
هم کوک، کوک، هم ساز
in turn
به نوبه خود، به نوبت، به ترتیب
in use
قابل استفاده، در حال استفاده
in vibration
ضمن نوسان
in view
مورد نظر
in view of
با توجه به
in which case
به این معنی که، به این صورت که
in words
با عبارت، به صورت لفظی، در قالب کلمات
inaccessible
غیر قابل دسترس، غیر قابل دسترسی
inaccessible point
نقطه دست نیافتنی
inaccuracy
بی دقتی، عدم دقت
inaccurate
غیر دقیق، نادرست
inaccurately
بدون دقت
inactive
غیر فعال، بیکار، منتظر خدمت
inactive constraint
محدودیت های غیر فعال
inadequacy
بی کفایتی، عدم تکافو، نارسائی
inadequate
ناکافی
inadmissible
غیرمجاز، ناپذیرفتنی
inalienable
انتقال ناپذیر
inalienably
به طور انتقال ناپذیر
inappreciable
بی بها، ناچیز
incalculability
محاسبه ناپذیری
incalculable
غیر قابل محاسبه، محاسبه نشدنی
incandescence
افروختگی، گداختگی
incandescent
فروزان، گداخته، تابان
incenter
مرکز دایره محاطی مثلث، مرکز دایره محاطی داخلی مثلث، مرکز کره محاطی داخلی چهاروجهی
incenter of triangle
مرکز دایره محاطی داخلی مثلث
incentive
مشوق، پاداش، انگیزه، سائق
incentive payment
پرداخت مزد بر اساس زمان انجام کار
incentive system
سیستم تشویقی
incentre of a triangle
مرکز دایره محاطی داخلی مثلث، درون مرکز مثلث
inch
اینچ، واحد طول انگلیسی تقریبا 2.54 سانتیمتر
incidence
تابش، برخورد، وقوع، تلاقی، حدوث
incidence axioms
اصول موضوع وقوع
incidence function
تابع وقوع
incidence geometry
هندسه وقوع
incidence matrix
ماتریس وقوع
incidence plane
صفحه وقوع
incidence relation
رابطه برخوردی
incident
منضم، اندرافتاده، واقعه، حادثه، تابنده، تابش، فرود آمدن، برخورد کردن
incident on
واقع شدن روی، واقع شدن
incidental defect
نقص جزیی، نقص فرعی
incidental sample
نمونه اتفاقی، نمونه تصادفی
incidental sampling
نمونه گیری تصادفی، نمونه گیری اتفاقی
incidentally
اتفاقا
incircle
دایره محاطی داخلی
incircle of triangle
دایره محاطی داخلی مثلث
inclinable
تمایل پذیر
inclination
میل
inclination angle
مورب، کجکی، کج، شیبدار، مایل
inclination of a line in a plane
میل خط در صفحه
inclination of a line in space
شیب خط در فضا، شیب یک خط فضایی
inclination of a plane
شیب یک صفحه
inclination of straight line
میل خط راست
inclinatory
تمایل پذیر، متمایل
incline
متمایل کردن، منحرف شدن، شیب دادن
inclined
مورب، شیب دار، مایل، سطح شیب دار، جرم، ذرات محبوس شده
inclined angle
زاویه بین دو ضلع زاویه شیب
inclined plane
سطح شیب دار، سطح مایل
inclinometer
شیب سنج
include
شامل بودن، شامل شدن، در بر داشتن، شامل … است
included
مشمول، محتوا
included angle
زاویه بین
including
به انضمام، به ضمیمه، شامل، با، به اضافه
inclusion
درآمد، شمول، اشتمال، جزئیت، دربری
inclusion and exclusion principle
اصل رد و قبول
inclusion exclusion principle
اصل شمول-عدم شمول
inclusion in large sense
شمول به معنای وسیع
inclusion in strict sense
شمول به معنای دقیق
inclusion map
نگاشت مشمول، نگاشت گنجان، نگاشت شمول
inclusion mapping
نگاشت شمول
inclusion of negatives
شمول قرینه
inclusion relation
رابطه شمول، رابطه اندراج
inclusion sign
علامت شمول
inclusive
شامل، مشمول، داشته باشد
inclusive or
یای شمول
inclusive range
دامنه فراگیر
inclusion and exclusion principle
اصل رد و قبول، اصل شمول و عدم شمول
incoherence
بی ارتباطی
income
کشش درآمد
income statement
صورتحساب سود و زیان
income stream
جریان درآمد
income tax
مالیات بر درآمد، مالیات درآمد
incoming cash flow
جریان نقدی درآمد
incommensurability
مقیاس ناپذیری طول ها
incommensurable
بی مقیاس مشترک، نامتوافق، اندازه نگرفتنی، اندازه ناپذیر، بخش ناپذیر
incommensurable magnitude
کمیت اندازه ناپذیر
incommensurable numbers
اعداد اندازه ناپذیر، اعداد نامتوافق
in common
مشترک
incommutable
غیر جابجایی، تعویض ناپذیر، جابجایی ناپذیر
incomparable
ناهمسنجیدنی، قیاس ناپذیر، ناسنجیدنی، بی قیاس
incompatibility
ناسازگاری
incompatible
نا همساز، ناسازگار، متناقض، متضاد
incompatible equations
معادله های ناسازگار
incompatible events
پیشامد های ناسازگار
incompletability
کمال ناپذیری
incomplete
نا کامل، ناقص، ناتمام
incomplete beta function
تابع بتای ناتمام
incomplete block design
طرح بلوکی ناکامل
incomplete fluid
سیال تراکم ناپذیر
incomplete gamma function
تابع گامای ناتمام
incomplete gamma functions
توابع گامای ناقص
incomplete induction
استقرای ناقص
incomplete ordered field
میدان مرتب ناکامل
incompletely specified
به طور ناقص تعیین شده
incompleteness
ناکامل بودن
incompleteness of system of axioms
نا کامل بودن دستگاه آکسیوم ها
incompressible
تراکم ناپذیر
incompressible fluid
مایع تراکم ناپذیر
inconceivable
غیر قابل فهم، غیر قابل تصور
incongruent solution
جواب ناهمنهشت
inconsiderable
ناچیز، بی اهمیت، جزئی
inconsistency
ناسازگاری
inconsistent
ناسازگار، متناقض، نا متوافق
inconsistent equations
معادلات ناسازگاری
inconsistent formal system
دستگاه صوری ناسازگار
inconsistent inequality
نابرابری ناسازگار
inconsistent system
سیستم ناسازگار
inconvertible
تبدیل ناپذیر
incorporate
تلفیق کردن، یکی کردن
incorporation
ترکیب، تلفیق
incorrect confidence limits
حدود اعتماد غلط
incorrectness
نادرستی
inconsistency
ناسازگاری، تباین
increasable
افزایش پذیر، قابل افزایش
increase
اضافی، ازدیاد، افزایش دادن، افزایش یافتن، صعود کردن، افزودن، ترقی کردن، افزایش، نمو کردن
increasing
فزاینده، افزایشی، صعودی
increasing failure rate
میزان شکست فزاینده
increasing function
تابع صعودی
increasing index
شاخص (اندیس) صعودی
increasing mapping
نگاشت صعودی، نگاشت افزایشی
increasing order
ترتیب صعودی
increasing sequence
دنباله افزایشی، دنباله صعودی، رشته صعودی
increment
نمو، افزایش، رشد
increment notation
نماد نمو
increment of a function
نمو یک تابع
increment of variable
نمو یک متغیر
increment of x
نمو x
incremental
نموی، تدریجی، افزایشی، اضافی، نهایی
incremental cash flow
جریان نقدی اضافی، جریان نقدی تفاضلی
incremental compiler
کامپایلر نموی
incremental cost of capital
هزینه سرمایه اضافی، هزینه سرمایه تفاضلی
incremental data
داده های نموی، داده های افزایشی
incumbent
شاغل، متصدی
incurvate
بداخل خمیدن، بداخل خمیده
incurvation
بداخل خمیدگی
indecomposable
تجزیه ناپذیر
indecomposable group
گروه تجزیه ناپذیر
indecomposable set
مجموعه تجزیه ناپذیر
indeed
واضح است
indefinability of the concept of truth
تعریف ناپذیری مفهوم راستی
indefinable
غیر قابل تعریف
indefinite
نامعین
indefinite description
توصیف نامعین، شرح نامشخص
indefinite integral
انتگرال نامعین
indefinite integration
انتگرالگیری نامعین، یافتن تابع اولی
indefinite integral
انتگرال نامعین
indefinite judgement
حکم معدول
indefinite number
عدد نامعین
indefinite quadratic form
صورت درجه دوم نامعین
indefinitely
به طور نامعین، تا ابد
indefiniteness
ابهام
indegree
درجه ورودی
indemonstrable
غیر قابل اثبات
indent
دندانه دار کردن، کنگره دار کردن
indentation
دندانه، کنگره، تورفتگی، پله ای
indented
دندانه ای، کنگره دار
indention
به صورت پله ای
indentities
اتحاد های اساسی مثلثاتی
independence
نابستگی، استقلال، ناوابستگی، جداسری، غیروابستگی
independence axioms
اصول موضوع مستقل
independence classes
رده های مستقل
independence equations
معادله های مستقل
independence events
پیشامد های مستقل
independence functions
تابع های مستقل
independence of events
نابستگی حوادث، مستقل بودن حوادث
independence random variables
متغیر های تصادفی مستقل
independence theorem
قضیه استقلال
independent
مستقل
independent axioms
اصول موضوع مستقل
independent classes
رده های مستقل
independent contrasts
مقایسه های مستقل
independent element
عنصر مستقل
independent equation
معادله های مستقل
independent equations
معادلات مستقل
independent events
پیشامد های مستقل، پیشامد مستقل، حوادث مستقل، حوادث نابسته، پیشامد های نابسته
independent float
شناوری مستقل
independent functions
توابع مستقل
independent null hypothesis
فرض صفر مستقل
independent of the path
مستقل از مسیر
independent random variable
متغیر تصادفی مستقل
independent random variables
متغیر های تصادفی نابسته، کمیت های تصادفی نابسته
independent random vectors
بردار های تصادفی نابسته
independent set
مجموعه مستقل
independent set of functions
مجموعه مستقل توابع
independent trials
آزمایش های نابسته، آزمایش های مستقل
independent variable
متغیر مستقل
independent vectors
بردار های مستقل
indestructibility
فنا ناپذیری، استواری، پایداری
indestructible
فنا ناپذیر، تخریب ناپذیر
indeterminacy
ابهام
indeterminate
مجهول، نامشخص، نامعین، مبهم، متغیر
indeterminate equation
معادله سیاله
indeterminate equations
معادله های سیاله، معادله های مبهم
indeterminate expressions
عبارات مبهم، صور مبهم
indeterminate form
صورت مبهم، صورت نامعین
indeterminate forms
صور مبهم، صور نامعین، صورت های مبهم
indeterminate proposition
قضیه مهمله
indeterminate quantity
کمیت مبهم
indeterminate system
دستگاه مبهم
indetermination
شک، تردید
indetermined
مبهم، نامعین
indeterminedness
ابهام، نامعینی، نامعین بودن
index
اندیس، فرجه، زیرنویس، زیرنویس نشانه، بخش کردن، نمایه، شاخص، ضریب، تقسیم، فهرست، نامساوی، فهرست الفبایی، تقسیم کردن، فهرست راهنما
index center
شاخص مرکز
index chart
نمودار شاخص
index number
عدد شاخص، شاخص
index of a permutation
شاخص جایگشت، شاخص یک جایگشت
index of a quadratic form
شاخص صورت درجه دوم
index of a radical
عدد واقع در فرجه رادیکال
index of a subgroup
شاخص زیر گروه
index of nilpotence
شاخص پوچتوانی
index of summation
اندیس جمع، اندیس، محاسبه جمع بندی، عمل جمع، حاصلجمع یابی
index plate
صفحه تقسیم
index set
مجموعه زیرنویس
index set of a family
مجموعه زیرنویس خانواده
index sets
مجموعه اندیس گذار
indexed class
کلاس اندیس گذار، کلاس اندیس دار
indexing
اندیس کننده
indexing function
تابع اندیس دار
indexing machine
دستگاه تقسیم
indexing rotating disk feeder
تغذیه کننده دیسکی دوار تقسیمی
indexing set
مجموعه اندیس دار، مجموعه اندیس گذار
indexing slot
شکاف تقسیم
indexing table
صفحه تقسیم
indicate
مجموعه زیرنویس خانواده، نشان دادن، مشخص کردن، ذکر کردن، اشاره کردن
indicated
مربوطه، داده شده، زیر
indicating variable
متغیر مشخصه
indication
نشان، راهنمایی، نشانه، دلالت، اشاره، اطلاعات
indicator
شاخص
indicator function
تابع نشانگر
indicator of an integer
معرف یک عدد صحیح
indicator variable
متغیر شاخص
indicatrix
شاخص، اندیکاتریس
indice
اندیس
indices
زیرنویس ها، اندیس ها، زیرنگاشت ها
indicial
اندیسی، شاخصی، زیرنویسی
indicial equation
تابع نشانگر
indicial relations
روابط تعیین کننده
incidence
برخورد
indifference
بی تفاوتی
indifference curve
منحنی بی تفاوتی
indifference point analysis
تحلیل نقطه بی تفاوتی
indifferent
بی تفاوت
indifferent quality level
سطح کیفیت بی تفاوت
indirect
نا سرراست، غیر مستقیم
indirect conformal mapping
معادله شاخصی
indirect control
کنترل غیر مستقیم
indirect differentiation
مشتق گیری غیر مستقیم
indirect jump
جهش غیر مستقیم
indirect labor
دستمزد غیر مستقیم، کار غیر مستقیم
indirect material
مواد غیر مستقیم
indirect measurement
اندازه گیری غیر مستقیم
indirect method
روش غیر مستقیم
indirect proof
اثبات غیر مستقیم، برهان غیر مستقیم
indirect proportionality
تناسب معکوس، نگاشت همدیس نامستقیم
indirect tax
مالیات غیر مستقیم
indirect time
زمان غیر مستقیم
indiscerptibility
ناگسستگی
indiscrete
ناگسسته
indiscrete topology
توپولوژی ناگسسته، توپولوژی ناهموار
indistinguishable
غیر قابل تمایز
individual
فرد، منفرد، جزء، خاص، شخصی، اختصاصی، تک، انفرادی، فردی، منحصر به فرد
individual member
عضو منفرد
individual variable
متغیر فردی
indivisibility
بخش ناپذیری
indivisible
تقسیم ناپذیر، غیر قابل تقسیم، بخش ناپذیر، تقسیم نشدنی
induce
القاء کردن، انگیختن، موجب شدن
induced
انگیخته، القاء شده، القایی
induced by
القاء شدن توسط، القایی توسط
induced equivalence class
کلاس هم ارزی القاء شده
induced form
فرم القاء شده
induced homomorphism
همریختی القا شده، همریختی القایی
induced operation
عمل القاء شده، عمل القایی
induced operator
عملگر القا شده
induced order
ترتیب القاء شده، ترتیب القایی
induced order on
ترتیب القاء شده روی، ترتیب القایی بر
induced order relation
نسبت ترتیبی القایی
induced ordering relation
نسبت ترتیبی القاء شده
induced relation
رابطه القاء شده
induced representation
نمایش القا شده، نمایش القایی
induced topology
توپولوژی القا شده، توپولوژی القایی
inducement
موجب، القاء، انگیزش
induct
هدایت کردن، القاء کردن
inductance
ضریب خودالقائی، خودالقاء، خودالقائی
induction
استقرا، روش استقرا
induction economics
اقتصاد صنعتی
induction engineer
مهندس صنایع، مهندس صنعتی
induction hygiene
بهداشت صنعتی
induction management
مدیریت صنعتی
induction mathematics
ریاضیات استقرائی
induction principle
اصل استقراء
induction property
خاصیت استقرا
induction psychology
روان شناسی صنعتی
induction revolution
انقلاب صنعتی
induction safety
ایمنی صنعتی، حفاظت صنعتی
induction union
اتحادیه صنعتی، سازمان صنعتی
induction welding
جوشکاری القایی
inductive
استقرایی
inductive assumption
فرض استقرایی
inductive definition
تعریف استقرایی
inductive hypothesis
فرض استقراء، فرض استقرائی
inductive limit
حد استقرایی، حد مستقیم
direct limit
حد استقرایی، حد مستقیم
inductive proof
دلیل استقرایی
inductive reasoning
استدلال استقرایی
inductive set
مجموعه استقرایی
inductive step
مرحله استقرایی
inductive system of sets
دستگاه استقرایی مجموعه ها، دستگاه مستقیم مجموعه ها
direct system of sets
دستگاه استقرایی مجموعه ها، دستگاه مستقیم مجموعه ها
inductively
به صورت استقرایی
inductor
مقاومت القایی، القاء کننده، سلف
industrialization
صنعتی شدن، صنعتی کردن
industry
صنعت، سازه
inefficiency
عدم کارایی، ناکارایی
inefficient statistic
آماره ناکارا
inelastic demand
تقاضای غیر الاستیک
inequal
نابرابر، نامساوی
inequality
نامعادله، نامساوی، عدم تساوی، نابرابری
inequality constraints
محدودیت های نامساوی
inequation
نامعادله
inequality
نامعادله، نابرابری
inequilateral
مختلف الاضلاع
inequivalence
نا هم ارزی
inertia
اینرسی (جبر)
inertia matrix
ماتریس لختی
inertia tensor
تانسور لختی
inertial
اینرسی، جبری، قوه جبری، خاصیت جبری
inertial coordinate system
دستگاه مختصات لخت
iness proposition
قضیه مطلقه
inessential
غیر اساسی، غیر ضروری
inessential map
نگاشت غیر اساسی
inexact
غیر دقیق، نادقیق، ناکامل
inextensibility
انبساط ناپذیری، غیر قابل اتساع
infeasibility
نشدنی
infeasible
نشدنی
infeasible solution
جواب غیر موجه، جواب نشدنی
infeed
تغذیه به داخل، بار به تو، بار به داخل
infer
استنباط کردن، استنتاج کردن، اشاره کردن به، پی بردن به، حدس زدن
inference
استنباط، استنتاج
inferential
استنباطی
inferential statistics
آمار استنباطی
inferior
زیرین، پائینی، اسفل
inferior limit
حد پائینی، حد اسفل، حد زیرین
inferior point
نقطه پایینی، نقطه اسفل
inferior triangular matrix
ماتریس مثلثی زیرین
infima
زیرینه ها
infimum
زیرینه، بزرگترین کرانه پائینی، اینفیموم، کناره پایین
infinite
نامتناهی
infinite branch
شاخه بی پایان
infinite branch of a curve
شاخه نامحدود یک منحنی
infinite cardinal
عدد اصلی نامتناهی
infinite cardinal number
عدد اصلی نامتناهی
infinite collection
دسته نامتناهی، گردایه نامتناهی، مجموعه نامتناهی
infinite continued fraction
کسر مسلسل نامتناهی
infinite cyclic group
گروه دوره ای نامتناهی
infinite decimal
اعشاری نامتناهی
infinite decimal fraction
کسر اعشاری نامتناهی
infinite decimal representation
نمایش اعشاری نامتناهی
infinite derivative
مشتق نامتناهی
infinite descent
نزول نامتناهی
infinite dimensional
نامتناهی البعد، بی نهایت بعدی، با بعد نامتناهی
infinite dimensional inner product space
فضای ضرب داخلی با بعد نامتناهی
infinite dimensional linear space
فضای برداری نامتناهی بعد
infinite dimensional space
فضای با بعد نامتناهی، فضای نامتناهی البعد
infinite discontinuity
ناپیوستگی نامتناهی
infinite field
میدان نامتناهی
infinite group
گروه نامتناهی، گروه بینهایت، گروه نامحدود
infinite integral
انتگرال توسعی، انتگرال نامتناهی
infinite interval
بازه بی پایان، فاصله نامحدود، فاصله بینهایت
infinite lattice
شبکه بی پایان
infinite limit
حد نامتناهی، حد بینهایت
infinite limits
حدود نامتناهی
infinite number
تعداد بی پایان، عدد نامتناهی
infinite point
نقطه نامتناهی
infinite population
جامعه نامحدود، جامعه نامتناهی
infinite product
حاصل ضرب بی پایان، حاصل ضرب نامتناهی
infinite product of topological spaces
حاصلضرب بی پایان فضاهای توپولوژیک
infinite queue
صف نامتناهی
infinite root
ریشه بینهایت
infinite sample space
فضای نمونه نامحدود
infinite sequence
دنباله نامتناهی، رشته نامتناهی
infinite series
سری نامتناهی، رشته نامتناهی، سری های نامتناهی، سلسله های نامتناهی
infinite set
مجموعه نامتناهی، مجموعه بی پایان
infinite small quantity
کمیت بینهایت کوچک
infinite topology
توپولوژی نامتناهی
infinitely
بی نهایتا، بینهایت، بی پایان، نامحدود، بیکران
infinitely differentiable
بی نهایت بار مشتقپذیر
infinitely differentiable function
تابع بی نهایت مشتقپذیر
infinitely divisible distribution
توزیع بی نهایت نقسیمپذیر
infinitely great
بینهایت بزرگ
infinitely large
بینهایت بزرگ
infinitely many
بی نهایت
infinitely many element
بی نهایت عنصر
infinitely many points
بینهایت نقطه
infinitely many times
بینهایت بار
infinitely often
تقریبا بینهایت بار
infinitely proceeding
تا بینهایت جریان یابنده
infinitely quantity
کمیت بینهایت بزرگ
infinitely small
بینهایت کوچک
infinitely small quantity
کمیت بینهایت کوچک
infiniteness
بی پایانی، نامتناهی کوچک
infinitesimal
بی نهایت کوچک
infinitesimal analysis
آنالیز فاصله، آنالیز بینهایت کوچک ها
infinitesimal calculus
حساب بینهایت کوچک ها، آنالیز مقادیر بینهایت کوچک، آنالیز فاصله
infinities
بینهایت ها
infinitude
نهایت، کمیت غیر شمارش پذیر، عدد بینهایت، لایتناهی، حالت یا کیفیت نامتناهی بودن
infinity
بی نهایت
infinity in c
بینهایت در دستگاه اعداد مختلط توسعه یافته
infinity in r
بینهایت در دستگاه اعداد حقیقی توسعه یافته
infix
میانوند
inflation
تورم
inflection
خمیدگی، عطف، خمش، برتاب
inflection point
نقطه عطف
inflection tangent
مماس عطفی
inflection tangent to a curve
مماس بر منحنی در نقطه عطف
inflectional
عطفی
inflectional tangent
مماس عطفی
inflexible
خم نشدنی، غیر قابل انحناء
inflexion
تغییر انحناء عطف
inflexion point
نقطه عطف
inflow
دریچه ورودی، جریان های ورودی
influence
اثر، نفوذ، تأثیر
inform
مطلع کردن، آگاه ساختن
informal
غیر صوری
informal group
ترکیب غیر رسمی سازمان، گروه غیر رسمی
informal organization
سازمان غیر رسمی
informatics
انفورماتیک، خودکاری آگاهانه
information
خبر، اطلاعات، اطلاع، آگاهی، اطلاعا پردازش شده
information bits
ذره های اطلاعات، آگاهی
information content
مضمون اطلاعات
information feedback
بازخور اطلاعات، بازگشت اطلاعات
information flow
جریان اطلاعات، گردش اطلاعات
information interchange
تبادل اطلاعات
information link
به هم پیوستن، پیوند اطلاعات
information matrix
ماتریس اطلاعات
information media
ابزار اطلاعاتی، واسطه اطلاعاتی
information processing
پردازش داده ها، پردازش اطلاعات
information retrieval
به دست آوردن اطلاعات، بازیابی اطلاعات
information source
منبع اطلاعات
information system
دستگاه اطلاعات، سیستم اطلاعاتی، سیستم اطلاعات
information theory
نظریه اطلاعات
informatique
انفورماتیک، خودکاری آگاهانه
informative experiment
آزمایش آگاهی بخش
informative outcome
پیشامد آگاهی بخش
informed
با خبر، آگاه، مطلع
informer
خبردهنده، مخبر، آگاه گر
infra
مادون، پائین
infra-red
مادون قرمز
infra-red detector
آشکارساز مادون قرمز
infrequently
به ندرت، کم، گاهی گاهی
ingot
شمس مربع القاعده، شمس
ingredient
جزء ترکیبی، جزء عناصر، عوامل، اجزاء
ingredients
مواد متشکله، اجزاء متشکله، جزء
inherent
ذاتی، اصلی
inherent bias
اریبی ذاتی
inherent confidence level
سطح اعتماد ذاتی
inherent limits
حدود اعتماد ذاتی
inherent maintainability
قابلیت نگهداری ذاتی
inherent significance level
سطح معنی دار بودن ذاتی
inherently ambiguous
ذاتا مبداء
inheritance
میراث
inhibit
جلوگیری کردن، نهی کردن
inhibition
جلوگیری، منع
inhomogeneity
ناهمگنی
inhomogeneous
غیر همگن، ناهمگن
inhomogeneous coordinates
مختصات نا همگن
inhomogeneous difference equation
معادله تفاضلی ناهمگن
initial
اولیه
initial and terminal lines
خطوط آغازی و پایانی
initial basic feasible solution
جواب شدنی پایه آغازین
initial bounded variables
متغیر های کراندار اولیه (آغازین)
initial condition
شرط آغازی
initial conditions
شرایط اولیه
initial error
خطای آغازی
initial object
شیء آغازی
cofinal object
شیء آغازی
initial ordinal number
عدد ترتیبی آغازی
initial overhead
هزینه بالا سری
initial phase
فاز اولیه
initial point
نقطه اولیه
initial point of a vector
نقطه آغازی بردار، ابتدای بردار
initial point of vector
نقطه شروع بردار
initial ray
شعاع نخستین
initial segment
بخش اولیه، بخش آغازی، قطعه یک مجموعه متعلق به یک عنصر
initial set
مجموعه اولیه، مجموعه آغازین
initial solution set
جواب اولیه روش سیمپلکس
initial state
حالت آغازی، حالت اولیه، حالت شروع
initial suffix
اندیس مبداء، پسوند آغازی
initial time
لحظه شروع
initial topology
توپولوژی آغازی
initial value
مقدار اولیه
initial value problem
مساله با مقدار اولیه
initial value theorem
قضیه مقدار آغازی
initial velocity
سرعت اولیه
initial vertex
رأس اولیه
initial vertice
رأس ابتدا
initially
در آغاز، ابتداء، در ابتدا
initiate
براه انداختن، آغاز کردن، مورد استفاده قرار گرفتن
initiation
آماده سازی
initiator
بادی، آغاز کننده
injection
تابع یک به یک، نگاشت یک به یک، یک به یک
injective
یک به یک، یک سو
injective function
تابع یک به یک
injective mapping
نگاشت یک به یک، گسترش انژکتیو
inlet
ورودی، دهانه، مدخل
innate
فطری
inner
داخلی
inner automorphism
خودسانی داخلی
inner composition
ترکیب داخلی
inner Jordan content
محتوای ژوردان داخلی
inner measure
سنج درونی، اندازه داخلی، اندازه درونی
inner operation
عمل داخلی، عمل درونی
inner product
ضرب (حاصل ضرب) داخلی
inner product of sets
حاصل ضرب داخلی مجموعه ها
inner product of two vectors
ضرب داخلی دو بردار
inner product of vectors
ضرب داخلی بردار ها
inner product space
فضای با (حاصل) ضرب داخلی، فضای ضرب داخلی، فضای حاصل ضرب داخلی
inner region
ناحیه داخلی
inner sum
مجموع داخلی
innotational form
با نماد ریاضی
innovate
نو آوری کردن
innovation
ابداع، نو آوری
innumerable
بی شمار، شمارش ناپذیر، ناشمار، غیر محدود
innumerably
به طور بی شمار
innumerous
بی شمار
inorder
میان ترتیب
inorder traversal
پیمایش میان ترتیب
inprimitive system
دستگاه غیر ابتدایی
input
ورودی
input alphabet
الفبای ورودی
input bit
بیت ورودی
input data
داده های ورودی
input device
دستگاه ورودی، نماد ورودی
input equation
معادله ورودی
input measure
اندازه ورودی
input output
ورودی-خروجی، ورودی و خروحی، داده-ستاده، داده-بازده، گذاشت-برداشت
input output device
طرح ورودی خروجی
input output management
مدیریت ورود-خروج
input symbol
نماد ورودی
input tape expression
عبارت ورودی نوار
inradius
شعاع دایره، شعاع کره محاطی، شعاع دایره محاطی
inscribable
محاط شدنی، قابل محاط
inscribe
محاط کردن، محاط شدن، محاطی بودن
inscribed
محاط شده، محاطی، محاط
inscribed angle
زاویه محاطی
inscribed circle
دایره محاطی داخلی، دایره محاطی
inscribed circle of a polygon
دایره محاطی یک چندضلعی
inscribed circle of a triangle
دایره محاطی یک مثلث
inscribed polygon
چندضلعی محاطی، چندضلعی محاط شده
inscribed region
ناحیه درون کشیده
inseparable
جدا ناشدنی
inseparable element
عنصر تفکیک ناپذیر
inseparable extension
توسیع تفکیک ناپذیر
inseparable polynomial
چندجمله ای تفکیک ناپذیر
insert
جایگزین کردن، قرار دادن، گذاشتن، جای دادن، درج کردن، تیغچه، بوش، جا انداختن، قطعه اضافی داخلی، جا دادن، جا گذاری، فرو کردن
insertion
جایگزینی، درج
inside
داخل، داخلی، درونی، درون، تو
inside caliper
پرگار داخلی، پرگار داخل، پرگار دهانه سنج، قطر سنج داخلی
inside micrometer
میکرومتر داخل سنج، ریزسنج داخلی، میکرومتر داخلی
insoluble
غیر قابل حل
insolvency
درماندگی نقدی
inspection
بازبینی، بازرسی، معاینه، کنترل
inspection by attribute
بازرسی وصفی
لغات حسابداری بخش 28
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.