مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات حسابداری بخش 38

در این قسمت  لغات حسابداری بخش 38  عرضه شده است.

 

لغات حسابداری صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات حسابداری / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات حسابداری - ایران ترجمه

لغات حسابداری بخش 38
r
هجدهمین حرف الفبای انگلیسی، علامت مجموعه اعداد حقیقی
r chart
نمودار دامنه تغییرات، نمودار
r closable
r-بسته پذیر، r- بسته شونده
r- dimensional homology group
گروه r بعدی مانستگی
r homology group
گروه r-مانستگی
R homomorphism
R – همسانی
R module
R – مدول
R module ring
حلقه R – مدول
r shuffle
r – بر
r times
r بار
Raabe and Duhamel’s rule
قاعده رآب و دوهامل
Raabe convergence test
آزمون همگرایی رابه
Raabe convergence test
آزمون همگرایی رابه
race course
مسابقه
racecourse paradox
پارادوكس مسابقه
raceway
لوله كابل، كانال، كابل
rack
قفسه، طبقه، دنده شاخه ای، میله دنده دار، میله مدرج، دنده یكطرفه
radial
شعاعی
radial acceleration
شتاب شعاعی
radial component
مولفه شعاعی
radial coordinate
مختص شعاعی
radial distance
فاصله شعاعی
radial distribution function
تابع توزیع شعاعی
radial set
مجموعه شعاعی
radial tangential
شعاعی – مماسی
radial tangential angle
زاویه شعاعی مماسی
radial vector
بردار شعاعی
radially
به طور شعاعی
radially simple
به طور شعاعی ساده
radially simple region
ناحیه به طور شعاعی ساده
radian
رادیان
radian measure
اندازه رادیان
radiant center
مركز تابش
radiate
تشعشع كردن
radiating element
عنصر تابان
radiation
پرتو افكنی، تابش، تشعشع
radiation condition
شرط تابش
radiator
تابشگر
radical
رادیکال
radical axis
محور اصلی
radical axis of two circles
محور اصلی دو دایره
radical center
مرکز اصلی
radical expression
عبارت رادیكالی، عبارت ریشه گیری
radical ideal
ایده آل رادیکال
radical of a ring
رادیكال حلقه
radical of an ideal
ریشگی یك ایده آل، رادیكال ایده آل
radical plane
صفحه اصلی
radical plane of two spheres
صفحه اصلی دو كره
radical sign
نماد رادیكال، علامت ?، علامت رادیكال
radicand
زیر رادیكال، عبارت زیر رادیكال، مقدار زیر رادیكال
radii
اشعه، شعاع ها
radiluminescence
پرتو افشانی رادیو اكتیو
radioactive
پرتو زا، تابش دار، رادیواكتیو، پرتو افشان
radioactive decay
تحلیل رادیو اکتیو
radioactive fall out
تجزیه رادیواکیتو
radioactive tracer
ردیاب رادیواکتیو
radiocarbon
رادیوکربن
radiocarbon dating
تاریخ گذاری رادیوکربن
radius
شعاع، پرتو، اشعه
radius gage
قوس سنج، انحنا سنج، سنجه انحناء
radius of a circle
شعاع دایره
radius of a sphere
شعاع كره
radius of convergence
شعاع همگرایی
radius of convergence of a power series
شعاع همگرایی سری توانی
radius of curvature
شعاع انحناء، شعاع خمیدگی، شعاع چرخش، شعاع ژیراسیون
radius of gyration
شعاع چرخش
radius of torsion
شعاع تاب
radius of torsion of a space curve
شعاع پیچش یك منحنی فضایی
radius vector
شعاع بردار
radix
پایه، ریشه، پایگاه دستگاه عددی، مبنای شمارش
radix point
ممیز
Radon measure
اندازه رادون
Radon Nikodym derivative
مشتق رادون-نیکودیم
Radon Nikodym theorem
قضیه رادون-نیکودیم
rate of cooling
درجه تبرید
railroad car
واگن ریلی
raise
به توان رسیدن، بالا بردن، ترفیع، رساندن، بلند كردن، بلندی، برجستگی
raise a number to power
به توان رساندن
raising a number to a power
عددی را به توان رساندن
rake angle
زاویه گام مته، زاویه تراش
raker set
چپ و راست دو در میان
ram travel
كورس ضربه زدن
Ramanujan conjecture
حدس رامانوجان
Ramanujan graph
گراف رامانوجان.0
ramification
انشعاب
ramification index
شاخص انشعاب
ramification point
نقطه انشعاب
ramified element
عنصر منشعب
ramp
نرده،‌ شیب، راهرو شیبدار
random
تصادفی، اتفاقی، تصادف، پیشامد، بی نظم، بی ترتیب
random access memory
حافظه با دسترسی اتفاقی، حافظه با دسترسی درهم، حافظه با دسترسی بی ترتیب
random aspects
جنبه های تصادفی
random causes of variation
علل تصادفی تغییرات
random current
جریان تصادفی
random digit
رقم تصادفی
random digits table
جدول اعداد تصادفی
random distribution
توزیع تصادفی
random error
اشتباه تصادفی، خطای اتفاقی، خطای تصادفی
random event
پیشامد تصادفی، پیشامد اندازه پذیر
measurable event
پیشامد تصادفی، پیشامد اندازه پذیر
random experiment
آزمایش تصادفی
random function
تابع تصادفی
random manner
روش تصادفی
random matrix
ماتریس تصادفی
random model
مدل تصادفی
random noise
نوفه تصادفی
random number
عدد تصادفی
random number generation
تولید اعداد تصادفی
random numbers
ارقام تصادفی، اعداد تصادفی
random order
ترتیب تصادفی
random ordered sample
نمونه مرتب تصادفی
random process
فرآیند تصادفی
random prospect
نمود تصادفی
random sample
نمونه تصادفی
random sampling
نمونه گیری تصادفی، نمونه برداری تصادفی
random sampling procedure
شیوه نمونه گیری تصادفی
random sequence
دنباله تصادفی
random type surveying
آمارگیری از نوع تصادفی
random value
مقدار تصادفی، مقدار اتفاقی
random variable
متغیر تصادفی
variate
متغیر تصادفی
random variable generation
تولید متغیر تصادفی
random vector
بردار تصادفی
random walk
گردش تصادفی، سیر تصادفی، قدم زدن تصادفی، گام برداری تصادفی، گام تصادفی
random walk model
مدل قدم زدن تصادفی
randomization
تصادفی كردن، انتخاب تصادفی
randomize
تصادفی كردن، بختی كردن
randomized
تصادفی شده، تصادفی
randomized block design
طرح بلوكی تصادفی شده
randomly
به طور تصادفی بختانه، بطور تصادفی، به طور اتفاقی
randomness
تصادفی
range
برد
range finder
مسافت یاب
range finding
یافتن برد
range limits
حدود دامنه
range method
روش دامنه تغییرات، روش های كمی نمونه گیری
range of a correspondence
برد تناظر
range of a function
برد تابع، برد یك تابع
range of a linear transformation
برد یک تبدیل خطی
range of a variable
برد متغیر
range of function
برد یك تابع، تابع برد تابع، ناحیه مقادیر
range of mapping
برد یك نگاشت
range of relation
برد یك رابطه، برد یك نسبت، ناحیه مقادیر، حوزه مقدار رابطه
range of variable
دامنه تغییرات، برد یك متغیر
range of variations
دامنه تغییرات
ranging
مسافت یابی
rank
رتبه، مرتبه، رتبه بندی، ردیف، پایه، درجه
rank biserial
رتبه ای دو دسته ای
rank biserial correlation
همبستگی رتبه ای دو دسته ای
rank correlation
همبستگی رتبه ای
rank correlation coefficient
ضریب همبستگی رتبه ای، ضریب همبستگی رتبه
rank difference correlation coefficient
ضریب همبستگی تفاوت-رتبه ای، ضریب همبستگی اختلاف-رتبه ای
rank differences chi square
كای دو اختلاف رتبه
rank of a abelian group
رتبه گروه آبلین
rank of a family of linear forms
رتبه یك خانواده از صورت های خطی
rank of a homomorphism
رتبه یك همسانی
rank of a linear mapping
رتبه نگاشت خطی
rank of a matrix
رتبه یك ماتریس
rank of a quadric form
رتبه صورت درجه دو
rank of a system of equations
رتبه یك دستگاه از معادلات
rank of an observation
رتبه مشاهده
rank of linear transformation
رتبه تبدیل خطی
rank of matrix
رتبه ماتریس، رتبه یك ماتریس
rank of system of linear equations
رتبه دستگاه معادلات خطی
rank order statistics
آماره های ترتیب رتبه ای
rank sum test
آزمون مجموع رتبه
rank test
آزمون رتبه ای
ranked
رتبه بندی شده
ranked data
داده های رتبه بندی شده
ranking
رتبه بندی
ranking extreme points
نقاط رأسی رتبه بندی
ranking method
روش دسته بندی، روش اولویت، روش اعطای رتبه، روش رتبه بندی، روش درجه بندی
ranking scale
مقیاس درجه بندی
ranking system
سیستم رتبه ای، سیستم رتبه دادن، روش رتبه بندی ترتیبی
ranking techniques
روش رتبه بندی
rap allowance
ضریب لقی
rapid
سریع،‌ تند
rapidly decreasing distribution
توزیع سریعا نزولی
rare
نادر، ندرتا
rare set
مجموعه نادر
rare test
مجموعه نادر
ratchet gearing
چرخ دنده ضامن دار
ratchet polygons
كثیرالاضلاع های چرخ دنده
rate
میزان
rate of
میزان، آهنگ، نرخ
rate of change
میزان تغییر
rate of charge
آهنگ تغییر، نسبت تغییر، میزان تغییر، نرخ متغیر، میزان متغیر، نسبت تغییرات، نرخ تغییرات
rate of convergence
نرخ همگرائی، سرعت همگرایی
rate of exchange
نرخ تبدیل، نرخ ارز، نرخ مبادله
rate of growth
آهنگ رشد، نرخ رشد، نسبت رشد، میزان رشد
rate of increase
نمو
rate of interest
نرخ بهره
rate of return
نرخ برگشت، نرخ بازدهی، نرخ بازده
rated
متزاید
rated speed
تندی متزاید
rather
نسبتا
rather than
و نه، نه مانند، نه با، به جای
rather than q
نه با q
rating
ضریب عملكرد
rating system
سیستم تعرفه بندی، سیستم ارزشیابی، سیستم نرخ بندی
ratio
نسبیت
ratio estimate
برآورد نسبت، براورد نسبی
ratio estimator
برآورد کننده نسبیت
ratio ex aequali
نسبت مساوات منظم، نسبت مساوات هموار
ratio measurement
اندازه گیری نسبی
ratio of a geometric series
قدر نسبت یك سری هندسی
ratio of a section
نسبت مقطع
ratio of dilation
نسبت یك انبساط
ratio of proportionality
نسبت تناسب
ratio of similarity
نسبت تشابه
ratio of similitude
نسبت تجانس، نسبت تشابه
ratio scale
مقیاس نسبی
ratio test
آزمون نسبت
ratiocinate
استدلال كردن
ratiocinative
استدلالی
ration
دریدن
rational
گویا، منطق، منطقی
rational algebraic function
كسر جبری گویا، تابع جبری منطق
rational and surd roots
جذر اصم و جذر منطق
rational canonical form
فرم متعارف گویا
rational curve
خم گویا
rational cut
بریدگی گویا
rational expression
عبارت گویا
rational form
فرم گویا
rational fraction
كسر گویا، كسر منطق
rational function
تابع گویا،‌ تابع منطق
rational homothety
نسبت تجانس
rational insight
بینش عقلی
rational integers
اعداد صحیح گویا
rational integral function
تابع صحیح منطق
rational line
خط گویا، خط منطق
rational mechanics
مكانیك استدلالی
rational number
عدد منطق، عدد گویا، شمار گویا
rational number system
دستگاه عدد های گویا
rational operation
عمل گویا
rational operations
اعمال گویا
rational part
قسمت گویا
rational plane
صفحه گویا
rational point
نقطه گویا
rational points
نقاط گویا
rational power
توان گویا
rational proper
حقیقی گویا
rational proportionality
نسبت تناسب
rational root theorem
قضیه ریشه گویا
rational sequence
دنباله گویا، رشته گویا
rationalism
عقل گرایی
rationalists
اصحاب عقل
rationalization
گویا كردن، عمل از زیر رادیكال درآوردن
rationalize
گویا كردن، منطق كردن
rationalizing
گویا كننده
rationalizing a denominator
عمل گویا كردن مخرج
rationalizing substitution
تعویض متغیر گویا كننده
rationalizing the denominator of a fraction
گویا كردن مخرج كسر
raveled
پیچاندن
raw
خام، نارس
raw data
داده های خام
raw datum
داده خام، داده آماری خام
raw material
مواد اولیه، مواد خام
raw score
نمره خام
ray
اشعه، نیم خط، پرتو، شعاع، خط شعاعی
ray center
مركز، شعاعی
Rayleigh
ریلی
Rayleigh distribution
توزیع ریلی
Rayleigh principle
اصل ریلی
Rayleigh quotient
خارج قسمت ریلی
Rayleigh Ritz method
روش ریلی-ریتس
reach
دراز كردن دست، دسترس، رفتن
reachable
قابل دسترس، قابل دسترسی
reachable state
حالت قابل دسترس
reaction
واکنش، عکس العمل
reactive
واكنشپذیر، فعال، واكنشی، عكس العملی، انفعالی
read
مدرج بودن، به دست آوردن، قرائت كردن
read off
خواندن
read only memory
حافظه فقط خواندنی
read out
دستگاه بازده اطلاعات، اندازه خوان، بازخوانی، نتیجه
readily
به آسانی، به سهولت، به دلخواه، زود
real
حقیقی،‌واقعی
real analysis
آنالیز حقیقی
real analytic function
تابع تحلیلی حقیقی
real assets
دارای غیر منقول
real axis
محور حقیقی
real Banach space
فضای باناخ حقیقی
real estate
اموال غیر منقول، املاك، دارایی غیر منقول، مستغلات
real exponent
قوه حقیقی، توان حقیقی
real exponential function
تابع نمایی حقیقی
real field
میدان حقیقی
real function
تابع حقیقی، تابع راستین
real integral
انتگرال حقیقی
real integral
انتگرال حقیقی
real life
زندگی واقعی
real line
خط حقیقی
real linear space
فضای خطی حقیقی
real number
عدد حقیقی، عدد راستین
real number axis
محور اعداد حقیقی
real number field
هیأت اعداد حقیقی
real number system
دستگاه اعداد حقیقی
real numbers
اعداد حقیقی
real orthogonal group
گروه متعامد حقیقی
real part
قسمت حقیقی، جزء حقیقی، بخش حقیقی
real part of a complex number
جزء حقیقی یك عدد مختلط
real part of complex number
قسمت حقیقی عدد مختلط
real plane
صفحه حقیقی
real polynomial function
تابع چندجمله ای حقیقی
real power
قوه حقیقی
real power series
سری توانی حقیقی
real quadratic form
فرم درجه دوم حقیقی
real quaternion
کوترنیون حقیقی
real rate of return
نرخ بازده حقیقی
real root
ریشه حقیقی
real roots
ریشه های حقیقی
real sequence
دنباله حقیقی
real spectral measure
اندازه طیفی حقیقی
real subset
زیرمجموعه واقعی
real time
سیستم بازده فوری
real uni-modular group
گروه تك مدولی حقیقی
real value
مقدار حقیقی
real valued
حقیقی مقدار
real valued function
تابع حقیقی
real valued function of a real variable
تابع حقیقی از یك متغیر حقیقی
real valued functions
تابع های حقیقی، توابع حقیقی مقدار
real valued sequence
دنباله حقیقی، رشته حقیقی
real variable
متغیر حقیقی
real vector bundle
کلاف برداری حقیقی
real vector space
فضای برداری حقیقی
real wage
مزد واقعی
realism
واقعگرایی
realistic
راستین گرا، واقع گرایانه
realization
تحقیق، به وجود آمدن وقوع
realization time
زمان ادراك
realized
تحقق یافتن، پیاده كردن
realized value
ارزش بازیافتی
reallocation
اختصاص مجدد
reallotment
اختصاص مجدد
rear
پشت، عقب
rearrange
تغییر دادن
rearrangement
تغییر نظم، تجدید آرایش، بازآرایش، تغییر منظم، ترتیب مجدد
rearrangement of series
تجدید آرایش سری ها
rearrangement of the terms in a series
تجدید آرایش (جمله های) سری
rearrangement theorem
قضیه تجدید آرایش
rearranging
تجدید آرایش
reason
برهان، دلیل، دلیل آوردن
reasonable
روا، معقول، عاقلانه
reasoning
استدلال، تعقل، استنتاج
reasoning by resemblance
استدلال تمثیلی
reassemble
دوباره سوار كردن، باز همگذاردن، دوباره مونتاژ
rebate
كاهش،‌ تخفیف، شیار، تراشیدن، كم كردن
recall
احضار كننده، در نظر گرفتن
recall that
به خاطر بیاورید، در نظر بگیرید، یادآوری می كنیم كه
receipt
اعلام، دریافت، وصول، رسید، وصول كردن
receive
قبول كردن
receiver gauge
شابلون چند كاره
receiving inspection
بازرسی دریافت
receiving report
گزارش تحویل كالا
recentralization
تمركز مجدد
recessing
شیار درآوردن، گود كردن
recession
ركود، كسادی، دور شونده
recession cone
مخروط دور شونده
recession direction
جهت دور شونده
recessive
ناچیز، بازگشتنی، مایل به بازگشت، ارتجاعی، پس رفتی
reciprocate
متقابل
reciprocal
دو سو،‌ دو طرفه، رفت و برگشتی، معكوس، متقابل، وارونه، عكس، وارون، متعاكس، معكوس، متناسب معكوس، متقابل
reciprocal agreement
قرارداد دو جانبه
reciprocal cone
مخروط متقابل
reciprocal curve of a curve
خم عكس خم
reciprocal element
عنصر معكوس
reciprocal equation
معادله معكوسه
reciprocal image
تصویر معكوس
reciprocal method allocation
روش سرشكن كردن دو طرفه
reciprocal of a fraction
معكوس یك كسر،‌عكس یك كسر، كسر معكوس
reciprocal of a number
عكس یك عدد، معكوس یك عدد
reciprocal of a ratio
نسبت معكوس
reciprocal relation
رابطه معكوس
reciprocal spiral
مارپیچ وارون
reciprocal theorem
قضیه دوگان
reciprocally
به طور معكوس
reciprocity
تقابل، متقابلیت
reciprocity law
قانون تقابل
reckon
به حساب آوردن، محاسبه كردن، تخمین زدن، شمردن
reckon with
به حساب آوردن
reckoning
محاسبه، تصفیه حساب
recognition
تشخیص،‌ شناسایی
recognize
شناسایی كردن،‌شناسایی، تشخیص دادن، شناختن
recognizer
تشخیص دهنده
recoil
عقب نشینی
recommendation
مشخصه ای
reconciliation statement
صورت تطبیقی، صورت رفع اختلاف، صورت مغایرات
reconsider
تجدید نظر
record
گزارش،‌مدرك، ركورد، سابقه، پرونده، حفظ و نگهداری، ثبت اطلاعات، ضبط كردن، سند
recording
حفظ و نگهداری اطلاعات، ثبت اطلاعات، ثبت كردن
records management
مدیریت اسناد
recovery
آزاد سازی، بازیافت، بهبودی، ترمیم، بازیابی
recreate
از نو ایجاد كردن
recruit
كارمند
recrystallization
تبلور مجدد، تبلور دوباره
rectangle
مستطیل
rectangular
مستطیلی، مستطیل شكل، قائم الزاویه، راست گوشه، متعامد، مستطیل
rectangular array
آرایش مستطیلی، آرایه مستطیلی، ماتریس
rectangular Cartesian coordinates
مختصات دکارتی قائم
rectangular coordinate
مختص قائم
rectangular coordinate system
دستگاه مختصات قائم
rectangular coordinates
مختصات قائم
rectangular distribution
توزیع مستطیل، توزیع مستطیلی، توزیع یكنواخت
rectangular distribution in plane
توزیع مستطیلی در سطح، توزیع یكنواخت دو بعدی
rectangular game
بازی ماتریسی، بازی مستطیلی
rectangular hyperbola
هذلولی قائم الزاویه، هذلولی قائم، هذلولی متساوی الساقین، هذلولی دو پهلو برابر
rectangular hyperbolic coordinates
مختصات هذلولی قائم
rectangular matrix
ماتریس مستطیل شكل، ماتریس مستطیلی، ماتریس مستطیل
rectangular number
عدد مستطیل
rectangular parallelepiped
متوازی السطوح قائم، متوازی السطوح قائم الزاویه، مكعب مستطیل
rectangular right prism
مكعب مستطیل، منشور قائم القاعده
rectangular rule
دستور مستطیلی، دستور راست گوشه
rectangular slot
شیار مستطیل
rectangular solid
مكعب مستطیل
rectangular term
جمله مستطیل
rectangularly
تعامد، به شكل راست گوشه، به شكل مستطیل
recti linear generators
مولد های راست خط، مولد های مستقیم الخط
rectifiable
با درازای متناهی، راستی پذیر، راست شدنی، راستا شدنی،‌مستقیم شدنی، اندازه پذیر
rectifiable curve
منحنی با طول متناهی
rectifiable path
مسیر راست شدنی، مسیر با طول متناهی
rectification
راستش، راستا بخشی، عمل راست كردن، یافتن طول منحنی با روش راست كردن آن
rectification of an arc
محاسبه طول قوس
rectifier
یكسو ساز، اصلاح كننده، یكسو كننده، راستگر
rectify
راست كردن، یك سو كردن، راستا كردن، راستیدن، اصلاح كردن
rectifying
راستگر، مقوم
rectifying inspection
بازرسی غربالی
rectifying plane
صفحه راستگر، صفحه راست كننده (یكسو ساز)
rectilinear
مستقیم الخط، صفحه راست كننده (یكسو ساز)
rectilinear angle
زاویه دو خطی
rectilinear coordinates
مختصات مستقیم
rectilinear distance
مسافت مستقیم
rectilinear generators
مولد های راستخط، مولد های مستقیم الخط
rectilinear motion
حرکت راست خط، حرکت مستقیم الخط
Rectilinear displacement
راستای جابجایی
recur
بازگشتن، باز رخ دادن، تكرار شدن
recurrence
تراجع، بازگشت، بازگشتی،‌تسلسل، تكراری
recurrence decimals
اعشار متناوب
recurrence formula
فرمول بازگشتی، فرمول بازگشت، رابطه تكراری دستور برگشتی، دستور بازگشتی، دستور تراجعی
recurrence relation
رابطه برگشتی، رابطه تراجعی
recurrent
بازگشتی، بازگردنده، ركوران، برگشتی، متناوب، تراجعی
recurrent fraction
كسر متناوب
recurrent Markov chain
زنجیر مارکوف بازگشتی
recurrent sequence
دنباله بازگشتی
recurring
متناوب، ‌مكرر
recurring decimal
اعشاری متناوب
recurring series
سری بازگشتی، سلسله تراجعی، سری برگشتی، سلسله برگشتی، سری تراجعی
recursion
بازگشتی
recursion formula
دستور بازگشتی، فرمول بازگشتی
recursive
بازگشتی، برگشتی، تراجعی
recursive definition
تعریف بازگشتی، تعریف تراجعی
recursive formula
فرمول بازگشتی
recursive function
تابع بازگشتی
recursive loop
حلقه بازگشتی
recursive procedure
روند تراجعی
recursive programming
برنامه ریزی بازگشتی
recursively
به طور بازگشتی، به طور تراجعی
recursively defined sequence
دنباله به طور بازگشتی تعریف شده
recycling
بازیابی، بازگردانی، واگردانی، دوباره سازی
redemption
از گرو درآوردن، بازخرید
redesign
از نو طراحی كردن
redial
شعاعی
redial acceleration
شتاب شعاعی
redial component
مولفه شعاعی
redial distance
فاصله شعاعی
radially
به طور شعاعی، شعاع وار
radian
رادیان، پرتو افكنی، واحد اندازه گیری زاویه معادل 57/29 درجه، زاویه مقابل به قوسی از دایره برابر شعاع همان دایره
redouble
دو چندان كردن، دوباره تكرار كردن، دو چندان شدن
reduce
ساده كردن، تحویل انجامیدن، رد و ارجاع، تجزیه
reduce to
تبدیل كردن، تبدیل شدن، خلاصه گردیدن، منجر شدن، كاهش دادن، تقلیل دادن، تقسیم كردن
reduced
تقلیل داده شده، كاهش یافته، ساده شده، مخفف، تقلیل یافته
reduced character
مشخصه تحویل یافته، اثر تحویل یافته
reduced characteristic equation
معادله مشخصه تقلیل یافته
reduced Clifford group
گروه تحویل یافته كلیفرد
reduced cost coefficients
ضرایب هزینه تقلیل یافته
reduced cubic equation
معادله درجه سه ناقص
reduced equation
معادله كاهش یافته، معادله تقلیل یافته
reduced form
صورت تحویل یافته
reduced fraction
كسر ساده شده
reduced inspection
بازرسی كاهش یافته
reduced length
طول مقصوره
reduced mass
جرم كاهش یافته
reduced matrix method
روش كاهش عناصر ماتریس
reduced norm
نرم تحویل یافته
reduced polynomial
چندجمله ای كاهش یافته
reduced representation
نمایش تحویل یافته
reduced residue system
دستگاه تقلیل یافته مانده ها
reduced residue system modulo m
دستگاه تقلیل یافته مانده ها به پیمانه m
reduced sample space
فضای نمونه، تقلیل یافته
reduced set of residues
مجموعه كاهش یافته باقیمانده ها
reduced trace
مشخصه تحویل یافته، اثر تحویل یافته
reduced word
وا‍ه تحویل یافته، واژه ساده شده، كلمه تقلیل یافته
reducibility
تحویل پذیری، ویژگی ساده شدنی، تجزیه پذیری
reducible
قابل تبدیل، تبدیل پذیر، تحویل پذیر، ساده شدنی، كاهش پذیر، تجزیه پذیر
reducible algebraic equation
معادله جبری تحویلپذیر
reducible algebraic equation
معادله جبری تحویل پذیر
reducible continuous geometry
هندسه پیوسته تحویل پذیر
reducible fraction
كسر تحویل پذیر
reducible linear representation
نمایش خطی تحویل پذیر
reducible polynomial
چندجمله ای تحویلپذیر
reducible transformation
تبدیل تحویل پذیر
reducible variety
چندگونای تحویل پذیر
reducing charge method
روش كاهش پذیر، روش نزولی
reducing flame
شعله احیا كننده
reducing invariant subspace
زیرفضای ناوردای تحویل گر
reducting invariant subspace
زیرفضای ناوردا تحویلگر
reductio ad absurdum
برهان خلف، قیاس خلف، احیا، كسور، كسورات، تخفیف، كاستن، تحویل، كاهش، تقلیل، تبدیل، ساده كردن، كم كردن، كاهش، تقلیل، تلخیص
reduction
احیا، كسور، كسورات، تخفیف، كاستن، تحویل، كاهش،‌ تقلیل، تبدیل، ساده كردن، كم كردن، تلخیص
reduction ad absurdum
برهان خلف
reduction ad absurdum method
روش برهان خلف
reduction formula
دستور تحویل
reduction of a fraction to its lowest term
تحویل كسر به ساده ترین صورت
reduction of data
تلخیص داده ها
reduction of order
کاهش مرتبه
reduction theorem
قضیه تحویل
reduction to common denominator
مخرج مشترك گرفتن
reduction to lowest terms
نوردیدن عدد
reductive group
گروه تحویلی
reductive Lie algebra
جبر لی تحویلی
reductive stabilizer
پایدار ساز تحویلی
redundancy
زائد بودن، زیاده روی
redundant
اضافه، زیادی، مازاد، زائد، مازاد بر احتیاج، غیر ضروری
redundant algebraically
به طور جبری زائد
redundant constraint
محدودیت اضافی، قید زائد
redundant constraints
محدودیت های زائد
redundant equation
معادله فزونه
redundant geometrically
به طور هندسی زائد
redundant in parametrization
زیاده روی در پارامتری كردن
redundant number
عدد فزونه، عدد زائد
redundant system
سیستم یدك، سیستم مازاد
reduplicate
مضاعف كردن
reel
حلقه،‌چرخ، پیچ، حلقه نوار، قرقره
reentrant angle
زاویه مقعر
refer to
نشان دادن، رجوع كردن به، نگریستن، مربوط شدن،‌ اشاره كردن
referable
قابل مراجعه، مراجعه پذیر
refered to the axes
نسبت به محور ها، تعیین شده به كمك محور ها
reference
مرجع، مراجعه، كتاب مرجع، رجوع، مرجع، عطف، مراجعه، معیار، نمونه، اشاره، مدرك
reference angle
زاویه مرجع
reference frame
دستگاه مختصات مرجع، دستگاه مرجع
reference point
نقطه مرجع
reference polynomial
چندجمله ای مرجع
reference set
مجموعه مرجع
reference system
سه وجهی مقایسه
referent power
قدرت مرجعیت
referential
مرجعی، ارجاعی
reffered to as
با توجه به، مطابق
refine
تظریف كردن، تظریف، دقیق كردن، ظریف كردن، ریز كردن
refinement
تظریف، ریزه سازی
refinement of a covering
تظریف پوشش
refinement of a normal chain in a group
تظریف زنجیر نرمال در گروه
refinement of a partition
تظریف افراز
reflect
بازتابیدن، نشان دادن، منعكس كردن، بازتافتن
reflected
منعكس شده، بازتافته
reflected image
تصویر بازتافته
reflected ray
پرتو بازتابیده
reflecting
انعکاس
reflecting telescope
تلسکوپ انعکاسی
reflection
بازتابی
reflection coefficient
ضریب بازتاب
reflection in a line
تقارن نسبت به خط
reflection in a plane
تقارن نسبت به صفحه
reflection in the origin
تقارن نسبت به مبدا
reflection law
قانون بازتاب
reflection principle
اصل بازتابی
reflection property
خاصیت انعکاس (انعکاسی)
reflective
انعکاسی
reflectivity
بازتابندگی
reflector
آینه، بازتابنده
reflex
انعكاس، بازتاب، مقعر
reflex angle
زاویه مقعر
reflex quadrilateral
چهارضلعی پروانه ای
reflexion
بازتاب، انعكاس
reflexive
بازتابی، انعكاسی، منعكس، بازگشت پذیر، انعكاس پذیر
reflexive Banach space
فضای باناخ بازتابی، فضای باناخ منظم
regular Banach space
فضای باناخ بازتابی، فضای باناخ منظم
reflexive inverse
معكوس انعكاسی
reflexive law
قانون بازتابی
reflexive locally convex space
فضای موضعا محدب بازتابی
reflexive property
خاصیت انعکاسی
reflexive property of equivalence relation
خاصیت انعكاسی رابطه هم ارزی
reflexive relation
رابطه انعكاسی، رابطه بازتابی، رابطه انعكاس پذیر، نسبت بازتابی
reflexivity
انعکاسی
reflexivity property
نسبت بازتابی، رابطه انعكاسی
reform
اصلاح، بهبود، نوسازی
refract
تجزیه كردن، شكستن
refraction
انكسار، شكست، تجزیه، شكستگی
refrigeration
سرمایش، تبرید، سردسازی، انجماد
regard
در نظر گرفتن، مورد توجه قرار دادن، با توجه به این كه
region
ناحیه
region of acceptance
ناحیه قبول
region of integration
ناحیه انتگرال گیری
region of rejection
ناحیه رد
region selection
منطقه گزینی، انتخاب منطقه
regionalism
توسعه و عمران منطقه ای
regions of complex plane
نواحی صفحه مختلط
register
ثبات، حافظه، ثبت نام كردن
register transfer statement
عبارت انتقال ثبات
registration
ثبت
registration fee
حق ثبت سفارش
regression
برگشت
regression analysis
تحلیل برگشت ها
regression coefficient
ضریب برگشت
regression coefficients
ضرایب رگرسیون
regression curve
خم برگشت
regression equation
رابطه رگرسیون، معادله رگرسیون
regression estimate
برآورد رگرسیونی
regression estimator
برآورد كننده رگرسیونی
regression line
خط برگشت
regression model
مدل برگشت
regression of several variables
رگرسیون چند متغیر بر حسب چند متغیر
regression surface
سطح رگرسیون
regression to the mean
بازگشت به میانگین
regressive
پسرو
regret
تأسف
regret criterion
معیار تأسف
regret function
تابع تاسف
regrouping
دسته بندی مجدد
regular tetrahedron
چهاروجهی منتظم
regular
دستور، قاعده
regular duorum falsorum
جایگاه غلط، قاعده خطأین
regular falsi
نابجا، جایگاه نا درست، قاعده خطا و تصحیح
regulaing
حرارت دادن مجدد
regular
منتظم، موزون
regular banach space
فضای باناخ بازتابی، فضای باناخ منظم
regular decagon
ده ضلعی منتظم
regular dilatation
انبساط منظم
regular element
عنصر عادی، عنصر وارون پذیر، جزء عادی، عنصر با قاعده
regular element of Lie algebra
عنصر عادی جبر لی
regular embedding
نشاندن منظم
regular expression
عبارت منظم
regular figure
شكل منتظم
regular function
تابع منظم
regular graph
گراف منتظم
regular heptagon
هفت ضلعی منتظم
regular hexagon
شش ضلعی منتظم
regular hexagonal group
گروه شش ضلعی منتظم
regular icosahedron
بیست وجهی منتظم
regular ideal
ایدآل منظم
regular language
زبان منظم
regular linear mapping
نگاشت خطی منظم
regular linear transformation
تبدیل خطی موزون
regular matrix
ماتریس منظم، ماترسی انعكاس پذیر، ماتریس عادی، ماتریس ناتكین، ماتریس وارون پذیر،‌ ماتریس غیر منفرد
regular part
قسمت موزون
regular percentage
درصد معمولی
regular pentagon
پنج ضلعی منتظم
regular permutation
جایگشت منظم، منظم، جانشینی تبدیل با قاعده
regular point of a surface
نقطه غیر منفرد سطح، نقطه عادی سطح
regular point of an analytic set
نقطه ساده مجموعه تحلیلی، نقطه معمولی مجموعه تحلیلی،‌نقطه عادی مجموعه تحلیلی
regular polygon
كثیرالاضلاع منتظم، چندضلعی منتظم، چندضلعی منظم
regular polyhedral group
گروه چندوجهی منتظم
regular polyhedron
چندوجهی منتظم
regular presentation
نمایش با قاعده
regular region
ناحیه منظم
regular representation
نمایش با قاعده، نمایش عادی
regular septagon
هفت ضلعی منتظم
regular sequence
دنباله منظم
regular set
مجموعه منظم
regular sets substitution
جایگزینی مجموعه های منظم
regular singular
منظم منفرد
regular singular point
نقطه تكین عادی
regular singularity
انفراد عادی
regular solid
چندوجهی منتظم
regular solids
اجسام منتظم
لغات حسابداری بخش 38
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.