مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات حسابداری بخش 46

در این قسمت  لغات حسابداری بخش 46 عرضه شده است.

 

لغات حسابداری صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات حسابداری / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات حسابداری - ایران ترجمه

لغات حسابداری بخش 46
u
بیست و یکمین حرف الفبای انگلیسی
u chart
نمودار  u
u curve
u-خم
u flow
طرح توسعه u شکل، جریان u
u test
آزمایش u
ultimate
ماکزیمم، محدود، نهایی، غایی، واپسین
ultimate administrative authority
عالی ترین مرجع اداری
ultimate authority
اختیار نهایی
ultimate cluster
خوشه نهایی
ultimate departmentation
تقسیم وظایف نهایی
ultimate maximizer
حداکثر کننده نهایی
ultimate responsibility
مسئولیت نهای
ultimate sampling unit
آخرین واحد نمونه گیری
ultimately
نهایتا، سرانجام، نهایی، غایی، بالاخره، دوترین، مآلا
ultra
فرا، مافوق، ماوراء
ultra-ideal
فراآرمانی
ultra-parallel
فراموازی
ultrafilter
فراپالایه، فراصافی
ultra infinite point
نقطه فرابینهایت
ultra metric
فرامتریک، فرامتری
ultrasonic
مافوق صوت، فراصوتی، اَبَر صوت، مافوق سرعت صوت
ultrasonic testing
عیب یابی با امواج ماوراء صوت، آزمایش فراصوتی، عیب یابی فراصوتی
ultraviolet
ماوراء بنفش، فرابنفش
umbilic
نافی، نقطه نافی
umbilic point
نقطه نافی
umbilical point
نقطه نافی
umbilicus
ناف
un
پیشوندی به معنی بدون، نه، غیر
un favorable
نامطلوب
unacceptable
ناپذیرفتنی، غیر قابل قبول
unacceptable quality level
سطح کیفیت غیر قابل پذیرش
unaccomodate
ناهمساز
unaccomodation
ناهمسازی
adaptation
عدم انطباق
undated
انطباق نیافته، نامنطبق
unadjusted
ناسازگار
unadjusted trial balance
تراز آزمایشی اصلاح نشده
adjustment
ناسازگاری
unaligned
ناهمخط، نا هم تراز
unallotted appropriation
اعتبار تخصیص نیافته
unallotted share
سهام منتشر نشده، سهام توزیع نشده
unambiguous
بدون ابهام
unambiguously
آشکارا، به طور بدون ابهام
unary
یکتایی، یک جایی
unary connective
ادات یک طرفی
unary operation
عمل یگانی، عمل یکتایی، عمل یک جایی
unary operator
عملگر یکتایی
unassignable cause
عامل غیر قابل شناسایی
unaugmented histogram
نمودار پله ای ناافزوده
unauthorized
غیر مجاز
unauthorized absence
غیبت غیر موجه، غیبت غیر مجاز
unavailability
عدم قابلیت استفاده
unavoidable hazard
خطر اجتناب ناپذیر
unavoidable delay
تأخیر اجتناب ناپذیر
unbalanced
غیر متعادل، نامتعادل، نامیزان، غیر متقارن، نامتوازن
unbalanced transportation model
مدل حمل و نقل ناموزون
unbias
نااریب
unbiased
نااریبی، بی نظرانه، بی پیشقدر، نااریب، درست، بی اریب
unbiased estimate
برآورد نااریب، برآورد بی غرض
unbiased estimator
برآورد کننده نااریب
unbiased sample
نمونه مستقیم
unbiased test
آزمون نااریب
unbiasedness
نااریبی
unbound
بی کران
unbounded
بیکران
unbounded above
از بالا بی کران
unbounded from above
از بالا نامحدود، از بالا بی کران
unbounded function
تابع بی کران
unbounded interval
بازه بی کران، فاصله نامحدود، فاصله بی کران
unbounded manifold
خمینه بیکران
unbounded optimal solution
جواب بهینه بیکران
unbounded optimal value
مقدار بهینه بی کران
unbounded polyhedral set
مجموعه چندوجهی بی کران
unbounded sequence
دنباله بی کران
unbounded set
مجموعه بیکران
unbounded sets
مجموعه های بی کران
unbounded subset
زیرمجموعه بی کران، بخش بی کران
unboundedly
به طور بی کران، به طور نامحدود
unboundedness
نامتناهی بودن، بی کرانی، نامحدودی
unboundedly
به طور نامتناهی
unbroken interval
فاصله یکپارچه
unbroken service
خدمت بلاانقطاع، سابقه
uncertain
نایقین، ناآورین، نامشخص، نامعلوم، غیر حتمی، نامعین
uncertainty
ناآوری، عدم قطعیت، بلاتکلیفی، نایقین، عدم وجود اطمینان، عدم یقین، غیر قطعی، عدم اطمینان، نایقینی
uncertainty condition
شرط عدم اطمینان
uncertainty principle
اصل عدم قطعیت
unchangeable
تغییر ناپذیر، پایدار، ثابت
unchecked
بدون بررسی
uncia
یک دوازدهم
unclaimed
مطالبه نشده
unclaimed balance
مانده مطالبه نشده
unclaimed wage
دستمزد مطالبه نشده
uncofirmed
تأیید نشده
uncollectable
وصول نشدنی، غیر قابل وصول
uncollectable cash items
اقلام نقدی وصول نشدنی
uncomplemented
بدون متمم
uncomplemented variable
متغیر بدون متمم
unconditional
بدون شرط، بی شرط، بلاشرط، غیر شرطی، غیر مشروط
unconditional convergence
همگرایی غیر شرطی، همگرایی نا مشروظ
unconditional frequency
فراوانی غیر شرطی
unconditional inequality
نابرابری نامشروط، نامساوی غیر شرطی
unconditional probability
احتمال غیر شرطی
unconditional relative frequency
فراوانی غیر شرطی نسبی
unconditional relative frequency of event
فراوانی نسبی غیر شرطی حادثه
unconditionally
بدون هیچ شرطی
unconfirmed credit
اعتبار تأیید نشده
unconfirmed letter of credit
اعتبار نامه تأیید نشده
unconnected
ناهمبند، غیر یکپارچه، ناهمبسته، ناهموسته
unconstrained
بدون محدودیت
unconstrained optimization
بهینه سازی نامقید
uncorrelated infinity
بی پایان، شمارش پذیری
uncorrelated random numbers
اعداد تصادفی ناهمبسته
uncorrelated random variables
متغیر های تصادفی نا همبسته
uncorrelated samples
نمونه های نا همبسته
uncorrelated variables
متغیر های ناهمبسته
uncountability
شمارش ناپذیری
uncountable
تعریف ناپذیر، شمارش ناپذیر، ناشمارا
uncountable set
مجموعه نا شمارا
uncoupled system
دستگاه غیر زوج(غیر جفت)
undamped
نامیرا
undamped oscillation
نوسان غیر میرا
undamped wave
موج نامیرا
update period
دوره بهنگام کردن
undefinable
تعریف ناپذیر، غیر قابل تعریف
undefined
تعریف نشده
undefined concept
مفهوم تعریف نشده
undefined term
جمله تعریف نشده، اصطلاح تعریف نشده
undefined terms
حدود تعریف نشده
under
نسبت به
under applied overhead
کسر جذب سربار
under damping
کند میرایی
under flow
پاریز
under go
مذکور
under investigation
مورد بحث
under the action
تحت تأثیر
under the action of
تحت تأثیر
Under-critical damping
میرایی تحت بحرانی
undercut face tooth
دندانه نوع زیرخالی
undercut section
مقطع با تو رفتگی جنبی
underdamped
میرای کم، میرائی خفیف
underdamped oscillation
تحت میرا
underdetermined system
دستگاه فرو معین
underemployed economy
اقتصاد کم اشتغال
underestimate
تخمین کم، کاست برآورد
Under-evaluation
ارزیابی کم، برآورد کم، ارزشیابی کم
Under-fills
کمتر از حد معمولی
underline cracking
ترک زیر لایه ای
underlying
اصولی، اساسی، زیربنا، زمینه، اصلی
underlying group
گروه زیربنا
underlying mapping of a function
نگاشت زیربنای تابع
underlying normal distribution
توزیع بنیادی نرمال
underlying ordered set
مجموعه مرتب زیربنا
underlying set
مجموعه زیربنا
Under-monopoly
وضعیت انحصاری
understand
درک کردن، فهمیدن
understanding
استنباط، درک
Under-stimate
کران پائین
understood
معلوم
undertaker
صاحبکار، متعهد
undertaking
کسب و کار، تعهد کردن، تعهد
undervaluing
ارزش گذاری کمتر از اندازه، کم ارزش دادن
underwriter
متعهد معامله، بیمه گر، کارگزار، متعهد خرید، متعهد
underwriting
تعهد خرید
undeterminable
غیر قابل تعیین، مشکوک، تعیین نشدنی، تصمیم ناپذیر
undetermined
نامعین، مبهم، غیر مشخص، نامعلوم
undetermined coefficient method
روش ضرایب نامعین
undetermined coefficients
ضریب های نامعین، ضرایب مبهم، ضرائب نامعلوم، ضرائب نامعین
undirected flow
جریان غیر مستقیم
undirected graph
گراف بیسو، گراف غیر جهت دار
undiscountable bill
برات غیر قابل تنزیل
undistributed
غیر منبسط
undo
خنثی کردن، بی اثر کردن
unearned income
پیش دریافت
unemployable
غیر قابل استخدام
unemployment
بیکاری، عدم اشتغال
unemployment benefit
مستمری بیکاری، اعانه بیکاری، غرامت بیکاری
unemployment compensation
حقوق بیکاری، جبران بیکاری، غرامت بیکاری
unemployment fund
صندوق بیمه بیکاری
unequal
نابرابر، نامساوی، غیر مساوی
unequal precision
دقت نابرابر
unequal probability
احتمال نامساوی
uneven
نامساوی
unevenly even
زوج الفرد
unexcused absence
غیبت غیر موجه
unexpected departure
حرکت غیر منتظره
unexplained variation
تغییرات غیر قابل توضیح
unfavorable
نامساعد
unfavorable
نامساعد، نامطلوب
unharmonic
ناهمساز، ناهماهنگ
unharmonic ratio
نسبت ناهماهنگ
unharmony
ناهماهنگی، ناهمسازی
uni
پیشوندی به معنی یک، واحد، تنها، یک …، یک تا
uniaxial force
نیروی تک محوری
unidentifiable
غیر قابل شناسایی
unidimensional
یک بعدی، یک مایشی
unified budget
بودجه واحد
unified terms
حدود تعریف نشده، حد، جمله
uniform
یکنواخت
uniform acceleration
شتاب یکنواخت
uniform algebra
جبر یکنواخت
uniform bound
کران یکنواخت، کران یک شکل
uniform boundedness
کرانداری یکنواخت
uniform boundedness theorem
قضیه کرانداری یکنواخت، قضیه تشدید، قضیه باناخ-اشتینهاوس
resonance theorem
قضیه کرانداری یکنواخت، قضیه تشدید، قضیه باناخ-اشتینهاوس
Banach Steinhaus theorem
قضیه کرانداری یکنواخت، قضیه تشدید، قضیه باناخ-اشتینهاوس
uniform bundedness theorem
قضیه کرانداری یکنواخت، قضیه تشدید، قضیه باناخ
uniform classification of accounts
طبقه بندی متحدالشکل حساب ها
uniform charge method
طریقه اقساط مساوی
uniform chilling
سردکاری یکنواخت، تبرید یکنواخت
uniform circular
مستدیر یکنواخت
uniform circular motion
حرکت مستدیر یکنواخت
uniform closure
بست یکنواخت
uniform continuity
پیوستگی یکنواخت
uniform convergence
تقارب متشابه، هم گرایی یکنواخت، همگرایی یک شکل
uniform convergence of a series
همگرایی یکنواخت سری، همگرایی یکنواخت یک سری
uniform convergent
یکنواخت – همگرا
uniform covering system
دستگاه پوششی یکنواخت
uniform distribution
احتمال یکنواخت، توزیع یکسان، پخش یکنواخت، توزیع یکنواخت، توزیع مستطیلی
uniform field
میدان یکنواخت
uniform function
تابع منظم، تابع یکسان، تابع یکنواخت
uniform isomorphism
یکریختی یکنواخت
uniform lipschitz condition
شرط لیپ شیتس یک شکل
uniform motion
حرکت یکنواخت
uniform neighborhood system
دستگاه همسایگی یکنواخت
uniform norm
نرم یکنواخت
uniform operator topology
توپولوژی عملگر یکنواخت
uniform probability
احتمال یکنواخت
uniform probability distribution
توزیع احتمال یکنواخت
uniform resource rate
نرخ بهره وری یکنواخت منبع
uniform sampling procedure
شیوه نمونه گیری یکنواخت
uniform space
فضای یکنواخت
uniform structure
ساختار یکنواخت، یکنواختی
uniform subspace
زیرفضای یکنواخت
uniform topology
توپولوژی یکنواخت
uniform update
بهنگام کردن پیوسته
uniformative outcome
پیشآمد غیر آگاهی بخش
uniformity
هم شکلی، یکسانی، یکنواختی، یکریختی، متحد الشکلی
uniformizable
یکنواخت پذیر
uniformizable topological space
فضای توپولوژیک یکنواختی پذیر
uniformize
یکنواخت کردن
uniformly
به طور یکسان، یکنواخت، به طور یکنواخت، به طور منظم، به گونه یکنواخت
uniformly absolutely convergent series
سری مطلقا یکنواخت همگرا
uniformly bounded
کراندار یک شکل
uniformly bounded sequence
دنباله کراندار یک شکل، دنباله کراندار یکنواخت
uniformly closed
به طور یکنواخت پیوسته
uniformly closed algebra
جبر به طور یکنواخت پیوسته
uniformly consistent test
آزمون یکنواخت سازگار
uniformly continuous
پیوسته یکنواخت، پیوسته منظم، پیوسته یک شکل
uniformly continuous function
تابع یکنواخت-پیوسته
uniformly continuous mapping
نگاشت یکنواخت پیوسته
uniformly convergent
متقارب منظم
uniformly convergent sequence
دنباله یکنواخت همگرا
uniformly convergent series
سری متقارب منظم، سری یکنواخت همگرا
uniformly convex normed linear space
فضای خطی نرم دار یکنواخت-محدب
uniformly differentiable
به طور یکنواخت مشتقپذیر
uniformly distributed variable
متغیر با توزیع یکنواخت، متغیر با توزیع مستطیلی
uniformly locally compact space
فضای یکنواخت موضعا فشرده
uniformly minimum variance unbiased estimator
برآورد کننده نااریب با واریانس یکنواخت-مینیمم
uniformly most accurate
به طور یکنواخت درست ترین
uniformly most powerful
به طور یکنواخت تواناترین
uniformly motion
حرکت متشابه، جنبش یکسان
unify
یکی کردن، برابر نمودن
unifying ideas
مفاهیم وحدت بخش
unilateral
یک طرفه، یک جانبه، یک رویه
unilateral agreement
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
انتقال یک طرفه
unilateral surface
رویه یک طرفه
one sided surface
رویه یک طرفه
unilateral transfer
انتقال یک طرفه
unilaterally connected
همبند یک طرفه
unimodal
یک نمایی، یک کوهانه، تک نمایی
unimodal distribution
توزیع تک مدی، توزیع یک نما، توزیع یک نمایی
unimodular
تک پیمانه ای، یک هنگ
unimodular group
گروه خطی خاص
unimodular matrix
ماتریس تک مدولی
uninterrupted
بی وقفه، نامعبر
uniomodal function
تابع یک کیفی
union
اتحادیه، انجمن، مجموع، اتحاد، مهره ماسوره، بست، اتصال، اجتماع
union of a family of sets
اجتماع یک خانواده از مجموعه ها
union of events
اجتماع حوادث
union of intersections
اجتماع اشتراک ها
union of relations
اجتماع روابط
union of sets
اجتماع مجموعه ها
union of the family
اجتماع خانواده ها
union of two sets
اجتماع دو مجموعه
union steward
حوزه فعالیت اتحادیه
unipotent
تک توان
unipotent matrix
ماتریس تک توان
unique
یکتا، منحصر به فرد، یگانه، تک، منحصر
unique element
عنصر یکتا، عنصر منحصر به فرد
unique existence theorem
قضیه وجود یکتا
unique factorization
یکتایی تجزیه
unique factorization domain
قلمرو یکتایی تجزیه
unique factorization theorem
قضیه تجزیه یکتا
unique finite optimal solution
جواب بهینه متناهی بی کران
unique immediate predecessor
مقدم بی واسطه یکتا
unique set of atoms
مجموعه ای یکتا از اتم ها
unique solution
جواب بی کران، جواب یکتا، جواب یگانه
uniquely
منحصرا، به طور یگانه، به صورت یکتا
uniquely define
به صورت یکتایی تعریف کردن
uniqueness
یکتایی
uniqueness condition
شرط یکتایی
uniqueness of complement
یکتایی متمم
uniqueness principle
اصل یکتایی
uniqueness proof
برهان یکتایی
uniqueness theorem
قضیه یکتایی، قضیه یگانگی
uniqueness theorem of analytic
قضیه یکتایی تحلیلی
uniqueness theorem of analytic continuation
قضیه یکتایی ادامه تحلیل
unissued debenture
سند قرضه نشر نشده
unissued share
سهم نشر نشده
unit
یکه، یکانی، شمار، یکی، بخش، شعبه، یکان، دستگاه، یکا، واحد
unit ball
گوی واحد
unit cell
سلول واحد، حجره یکه، قرص واحد
unit circle
دایره واحد، دایره یکه، دایره یکانی
unit class
مجموعه یکانی
unit closed ball
گوی بسته یکه
unit coordinate vectors
بردار های یکه مختصات، بردار های مختصات یکه
unit cost
بهای تمام شده یک واحد، بهای واحد، قیمت واحد، هزینه واحد
unit cube
مکعب یکه
unit disc
قرص یکه
unit disk
قرص یکه، قرص واحد
unit distance
فاصله یکه
unit element
عنصر واحد، عضو واحد، واحد، عامل، واحد، عنصر یکه، عنصر یکانی، عنصر خنثی
unit fraction
کسر واحد
unit group
یکاگروه
unit hyperbola
هذلولی یکه، هذلولی یکانی
unit impulse function
تابع ضربه ای واحد
unit interval
بازه یکه
unit length
واحد طول
unit load
واحد بار، تک محموله، محموله واحد
unit matrix
ماتریس واحد، ماتریس یکه
unit normal
قائم واحد
unit normal curve
منحنی نرمال واحد
unit normal deviate
نمره انحرافی نرمال واحد
unit normal vector
بردار قائم یکه، بردار قائم واحد، بردار یکه قائم، بردار یکانی قائم
unit of account
واحد محاسبه
unit of currency
واحد پول
unit of distance
واحد طول، واحد مسافت
unit of length
سنجه اندازه، واحد طول
unit of measurement
واحد اندازه گیری
unit of value
واحد ارزش
unit of work
واحد کار
unit open ball
گوی باز یکه
unit operator
عملگر واحد، عملگر یکانی
unit point
نقطه واحد، نقطه یکه
unit set
مجموعه یکانی
unit sets
مجموعه یکانی
unit sphere
کره واحد
unit square
مربع واحد، مربعی به ضلع واحد
unit step function
تابع پله ای یکه، تابع پله ای
unit tangent
مماس واحد
unit tangent vector
بردار یکه مماس
unit variant
با یک درجه آزادی
unit vector
بردار یکه
unital
یکه دار
unital ring
حلقه یکه دار
unitarical
یکانی
unitary
یکانی
unitary A module
A-مدول یکه دار
unitary algebra
جبر یکه دار
unitary annulus
حلقه یگانی
unitary diagonalization
قطری کردن یکانی
unitary group
گروه یکانی
unitary matrix
ماتریس یکانی، ماتریس یکه
unitary operator
عملگر یکانی
unitary ring
حلقه یکه دار
unitary semigroup
نیمگروه یکه دار، تکواره
unitary similarity
تشابه یکانی
unitary space
فضای یکه ای
unitary transformation
تبدیل یکانی، تبدیل یکه، تبدیل همانی
unitary vector
بردار واحد
unite
متحد شدن، متحد کردن، متفق کردن
unitless
بی یکه
units digit
رقم یکان
units of output method
روش تعداد تولید
units on order
مقدار در سفارش، تعداد در سفارش
unity
یگانی
unity element
عضو یکه، عنصر یکه، عضو واحد
unity matrix
ماتریس واحد
unity of command
وحدت فرماندهی
unity of purpose
وحدت هدف
univalent
تک مقداری، تک ارزی
univalent analytic function
تابع تحلیلی تک ارز
univalent correspondence
تناظر تک ارز
univalent function
تابع تک ارز
univariate
یک متغیری، یک وردائی
univariate analysis
تحلیل یک متغیره
univariate distribution
توزیع یک متغیره
univariate distribution law
قانون توزیع یک متغیره، قانون توزیع یک بعدی
universal
جهانی، عمومی، فراگیر، کلی، همگانی، جامع
universal address system
دستگاه آدرس دهی کلی
universal algebra
جبر عام
universal bevel
زاویه سنج جامع، نقاله عمومی
universal bundle
بافه عام
universal Chern class
رده چرن عام
universal class
مجموعه عمومی
universal covering group
گروه پوششی عام
universal covering space
فضای پوششی عام
universal covering surface
رویه پوششی عام
universal curve
خم عام
universal domain
حوزه عام
universal gas constant
ثابت گاز عمومی
universal gravitational constant
ثابت ثقلی عمومی
universal jig
الگوی کار همه کاره
universal judgement
حکم کلی
universal machine
ماشین همه کاره
universal net
تور عام
universal proposition
گزاره عام، گزاره کلی، قضیه کلیه، گزاره عمومی
universal quantifier
سور عمومی، کم کلی
universal quantifier symbol
علامت سور کلی
universal relation
رابطه مرجع، رابطه عام، رابطه عمومی، نسبت عمومی
universal sentence
گزاره کلی
universal set
مجموعه عام، مجموعه مرجع، مجموعه جهانی، مجموعه عمومی، مجموعه کل، مجموعه جامع
universal sets
مجموعه عمومی
universal statement
گزاره کلی
universal time
زمان جهانی
universal truths
حقایق کلی
universal valid expression
عبارت همیشه معتبر
universality
جهانی بودن، کلیت، عمومیت، کلیت، جامعیت
universally valid
همیشه برقرار، عموما برقرار
universally valid expression
عبارت همیشه معتبر
universals
کلیات
universe
جهان، کیهان، کل، عالم، جامعه کل، کل جامعه، جامعه، حیطه، جامعه آماری
universe of discourse
عالم سخن، جهان مباحثه
universe of discussion
جهان مباحثه
universe relation
رابطه مرجع، رابطه عام
univocal
یک ارزشی، یکسو، یک مفهومی
univocal correspondence
تناظر یکسویی
univocal function
تابع یک ارزشی
univocal mapping
گسترش یک ارزشی
unknown
مجهول، ناشناخته، مقدار مجهول، نامعلوم
unknown quantity
کمیت مجهول
unlabeled
بدون برچسب
unlike
مختلف، متفاوت، نابرابر، غیر مساوی، بی شباهت، برخلاف
unlikely
غیر محتمل، بعید
unlimited
نامحدود، لایتناهی، بدون نهایت
unlimited capital
سرمایه نامحدود
unlimited period
مدت نامحدود
unlimited resource allocation
تخصیص منابع نامحدود
unload
بی بار کردن، خالی کردن، تخلیه بار، پیاده کردن
unloading
خالی کردن بار، بار اندازی، تخلیه
unloading fixture
بست پیاده کردن، بست تخلیه کردن
unlocking
آزاد کردن، رها کردن
unmixed ideal
ایدآل نا آمیخته، ایدآل خالص
pure ideal
ایدآل نا آمیخته، ایدآل خالص
unmixedness theorem
قضیه نا آمیختگی
unnecessary
غیر ضروری، غیر لازم، نابایسته
unofficial employee
مستخدم غیر رسمی
unordered pair
زوج نا مرتب
unordered partition
افزار نامرتب
unpack
از بسته بندی در آوردن، باز، غیر متراکم، نافشرده، باز کردن
unpainted
رنگ نشده
unparted
یک پارچه
unpredictable
غیر قابل پیش بینی، پیشگویی ناپذیر
unproductive expenditure
خرج غیر تولیدی
unprovable
غر قابل اثبات، اثبات نشدنی
unproved
اثبات نشده، ثابت نشده
unranked data
داده های غیر رتبه ای
unraveled
حل کردن، نوشتن
unreachable state
حالت غیر قابل دسترسی
unrecorded cost
هزینه جبران نشده
unrecorded expenses
هزینه های ثبت نشده
unrecorded revenue
درآمد ثبت نشده
unrecorded variable
متغیر آزاد، متغیر نامقید
unrelated
نابستگی، عدم همبستگی
unrelated variable
متغیر نابسته
unrestricted
غیر مقید
unrestricted random sample
نمونه تصادفی نامقید
unrestricted variable
متغیر نامقید
unrestricted variables
متغیر های نامقید
unsecured
بدون تضمین، بی وثیقه
unsecured credit
اعتبار بدون وثیقه
unsecured loan
وام بی وثیقه
unsettled
تسویه نشده
unshaded area
ناحیه سایه دار نشده
unsignificant
نامعتبر
unskilled labor
نیروی کار غیر ماهر، نیروی کار بدون تخصص
unskilled worker
کارگر غیر ماهر، کارگر ساده، کارگر بدون تخصص
unsolvability
حل ناپذیری
unsolvable
غیر قابل حل، حل نشدنی
unsolved problem
مسأله حل نشده
unstable
ناپایدار، بی ثبات
unstable equilibrium
تعادل نا پایدار
unstable solution of Hill equation
جواب نا پایدار معادله هیل
unstable state
حالت ناپایدار
unstressed
استفاده شدن، استفاده کردن از، کشیده نشده، عادی
upstretched
عادی، کشیده نشده
untied
ناپیوسته
untied ranks
رتبه های ناپیوسته
until
تا آنجا، تا این که
unwinding
باز کردن، نامتقاطع
up
بالا
up and down
بالا و پایین
up to
به تقریب، تا حد، حداکثر، متوالی، حداکثر تا، تا حدود، تا، به میزان
up to an isomorphism
در حد یک یکسانی، صرفنظر از یک یکسانی، با تقریب یک یکسانی، با تقریب یک ایزومرفیسم
up to date
بهنگام، به روز بودن، به روز در آوردن، بهنگام بودن، بموقع، به روز، جدید، به روز کردن، بهنگام کردن، منعکس کردن، آخرین تغییرات، تازه، جدید، به هنگام
update
به هنگام آوردن، به روز در آمدن، به تاریخ روز، به روز رساندن، بهنگام درآوردن، به روز درآوردن، بهنگام کردن، بموقع کردن، بوقت کردن، تازه کردن
updated
بهنگام، به روز
updated column vector
بردار ستونی بهنگام
updated tableau
جدول بهنگام
updated tree
درخت به روز درآمده
updating
بهنگام سازی، بهنگام درآوری، بهنگام کردن
upon
بر روی، بر، روی، برفراز، فوق
upper
بالایی
upper arm
بازوی بالایی
upper bainite
بینیت بالایی
upper bound
کران بالایی
upper bound constraint
محدودیت حد فوقانی
upper boundary
مرز بالا
upper bounded variable
متغیر مشخص شده با حد بالا
upper bounded on variables updated
کران بالای متغیر ها
upper cavity
محفظه فوقانی
upper central series
سری بالا مرکزی
upper class
رده بالا
upper control limit
حد بالایی کنترل، حد کنترل بالایی
upper derivative
مشتق بالا
upper envelope
پوش بالایی
upper function
تابع بالایی، تابع فوقانی
upper half
نیمه سمت راست
upper half of Poincare
نیم صفحه پوانکاره
upper half plane
نیمه بالایی صفحه، نیم صفحه فوقانی، نیم صفحه بالایی
upper integral
انتگرال بالا
upper left corner
بالاترین گوشه سمت چپ
upper limit
حد بالایی
upper limit function
تابع حد بالا
upper limit of an integral
حد بالای انتگرال
upper limit of summation
حد بالایی جمع بندی
upper normal
قائم بالایی
upper number
عدد بالا
upper real limit
حد بالایی واقعی
upper Riemann sum
مجموع ریمانی بالایی، مجموعه بالایی ریمان
upper right entry
درایه بالایی سمت راست
upper semicontinuous function
تابع بالا نیم پیوسته
upper semicontinuous partition
افراز بالا-نیمپیوسته
upper semi lattice
نیم مشبّکه بالا
upper specification limit
حد فنی بالایی، حد مشخصه بالا، حد قابل قبول بالایی، حد بالای مشخصه فنی
upper specification statistic
شاخص کیفیت بالایی
upper Stieltjes sum
مجموع اشتیل یس بالایی، مجموعه بالایی استیلجس
upper sum
مجموع بالا
upper triangular
بالامثلثی
upper triangular matrix
ماتریس بالا مثلثی
upper triangularization
بالا مثلثی سازی
upper variation
وردش بالا
upright
راست، عمودی
upset
جا زدن، فرو بردن
upset butt
سر به سر جازده
upward
به بالا بردن، به سمت بالا، به بالا، رو به بالا، بالائی، به طرف بالا، رو به ترقی
upward bias
بالا اریبی
upward concave function
تابع مقعر رو به بالا
upward tendency
گرایش صعودی
urban planning
برنامه ریزی شهری
urbanization
شهری شدن
urn
ظرف، آوند، کیسه
urn model
شمای کیسه گلوله ها، شمای آوند
urn scheme
شماری آوند، شمای کیسه
Uryson lemma
لم اوریسون
usability
قابلیت استفاده
usage
مصرف، کاربرد، استفاده
usage rate
ضریب مصرف
usance
مهلت پرداخت سفته، مهلت پرداخت برات
usance credit
اعتبار مدت دار
use
استفاده کردن، بکاربردن، کاربرد، مصرف شدن، استعمال
use depreciation
استهلاک ناشی از استفاده
use factor
ضریب استفاده
use value
ارزش استعمال، ارزش استفاده
used
متداول
useful economic life
عمر مفید اقتصادی
useful life
عمر مفید
usefulness
استفاده
user
کاربر، مصرف کننده، استفاده کننده
user guide
راهنمای استفاده کننده
user manual
راهنمای استفاده کننده، راهنمای مصرف کننده
usual
معمول، معمولی، متداول، مرسوم، عادی
usual distance
دوری معمولی، فاصله معمول
usual order
ترتیب معمولی
usual order relation
نسبت ترتیبی معمولی، رابطه ترتیب معمولی
usual ordering
ترتیب معمولی
usual product of integers
ضرب معمولی اعداد صحیح
usual product of natural numbers
ضرب معمولی اعداد طبیعی
usual product of rational numbers
ضرب معمولی اعداد گویا
usual product of real numbers
ضرب معمولی اعداد حقیقی
usual sum
جمع معمولی
usual sum of integers
جمع معمولی اعداد صحیح
usual sum of natural numbers
جمع معمولی اعداد طبیعی
usual sum of rational numbers
جمع معمولی اعداد گویا
usual terms
شرایط معمولی
usual topology
توپولوژی معمولی
usual way
روش معمولی
utilities
تأسیسات ضروری، برنامه های خدمات عمومی
utilities expense
هزینه آب و برق و تلفن
utility
سودمندی، فایده، مطلوبیت، مطلوبیتی، کاربردی
utility cost
هزینه بهره برداری
utility function
تابع مطلوبیت، تابع سودمند
utility graph
گراف سودمندی
utility matrix
ماتریس سودمندی
utility model
مدل بهره برداری
utility programs
برنامه های خدمات عمومی
utility table
جدول سودمندی
utilization
استفاده، به کارگیری، کاربرد، بهره برداری
utilization factor
ضریب بهره وری، ضریب بهره گیری، ضریب بهره برداری کردن، عامل بهره برداری
utilize
به کارگرفتن، بهره برداری کردن، مورد استفاده قرار دادن، به کار بردن، استفاده کردن
utilizing
استفاده کردن
utmost
به حداکثر، بیشترین، حداکثر، دورترین
utter
کامل، تمام، مطلق، به اعلی درجه
لغات حسابداری بخش 46
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.