تحقیقات كارآفرینی اجتماعی
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه مدیریت – بازرگانی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات رایگان
قیمت
قیمت این مقاله: 20000 تومان (ایران ترجمه - irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی
شماره |
50 |
کد مقاله |
MNG50 |
مترجم |
گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی |
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی |
نام انگلیسی |
Social entrepreneurship research |
تعداد صفحه به فارسی |
32 |
تعداد صفحه به انگلیسی |
9 |
کلمات کلیدی به فارسی |
كارآفرینی اجتماعی |
کلمات کلیدی به انگلیسی |
Social entrepreneurship |
مرجع به فارسی |
ژورنال تجارت جهانیدانشكده بازرگانی IESE، دانشگاه ناوارا، خیابان پیرسون، بارسلونا، اسپانیا، الزویر |
مرجع به انگلیسی |
Journal of World BusinessIESE Business School, University of NavarraElsevier |
سال |
2006 |
کشور |
اسپانیا |
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی
منبعی برای تشریح، آینده نگری و رضامندی
چكیده Abstract
كارآفرینی اجتماعی، بعنوان یك پژوهش و زمینهای برای تحقیقات دانشگاهی، فرصت یگانهای را برای به چالش گرفتن، طرح سئوالات و بازنگری مفاهیم و تصورات در زمینههای مختلف پژوهش مدیریت و بازرگانی فراهم میآورد. این مقاله درحالیكه بطور اخص منافع مالی مستقیم یك كسب و كار جدید را در نظر نمیگیرد، جلوهای از كارآفرینی اجتماعی، بشكل فرآیندی كه مدد رسان تحولات اجتماعی بوده و به نیازهای مهم اجتماعی توجه دارد را نشان میدهد. كارآفرینی اجتماعی بصورت شكلی متفاوت از سایر اشكال كارآفرینی بنظر میرسد كه بطور نسبی برخلاف ارزش اقتصادی، اولویت بالایی را به ارتقاء ارزشهای اجتماعی و توسعه اختصاص میدهد. نویسنده برای تشویق تحقیقات آتی مفهوم «ادغام اجتماعی» را بصورت یك پیوند میان دیدگاههای تئوریك برای تحقیق در كارآفرینی اجتماعی معرفی میكند.
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی
1- مقدمه Introduction
كارآفرینی اجتماعی بصورت اقدامیكه ارزشهای اقتصادی را دركنار ارزشهای اجتماعی ایجاد میكند دارای سابقهای طولانی و حضوری جهانی است. كوششهای بین المللی آشوكا،كه توسط بیل درایتون درسال 1980 برای پایه گذاری اولیه كارآفرینان دارنده نظرگاه اجتماعی (www. Ashoka.orh) تاسیس گردید: فعالیتهای چندگانه بانك گرامین (Grameen)، كه توسط پروفسور محمد یونس در سال 1976 برای از میان برداشتن فقر و ضعف زنان دربنگلادش صورت گرفت (www.grameen-info.org):یا كاربرد هنر برای توسعه برنامههای محلی در پیتسبرگ توسط كرافتسمن گیلد منچستر، كه توسط بیل استرایكلند در سال 1986 تاسیس شد (www.machesterguild.org) صورت گرفت، همگی نشانههای معاصر یك پدیده هستند كه علاوه بر سایر موارد، پیروان تاریخی خود را در ارزشهای لیبرالیسم عصر ویكتوریایی مییابد.
درحالیكه پدیده كارآفرینی با هدف توسعه اقتصادی مورد توجه خاص علمی قرارگرفته بود، كارآفرینی بشكل فرآیندی كه حامی پیشرفتهای اجتماعی است، فقط در طی سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است (الورد، براون و لتز،2004: دیز و الیاس،1998). همانند كارآفرینی كه در روزهای نخست بصورت زمینهای مورد توجه دانش پژوهان بود، تحقیقات كارآفرینی اجتماعی هنوز عمدتا متكی بر شكل یك عارضه استوار است. عمده پژوهشهای موجود در ظاهر برمبنای شواهد گفتاری یا بررسیهای موردی شكل گرفته، از طرحها و روشهای متنوع تحقیقاتی استفاده كرده، با بكارگیری یافتههایی از سایر نظامات استفاده میكند. همانند كارآفرینی، كه حتی امروزه فاقد یك نمونه متحد الشكل میباشد (شاین و ونكاتارمامان 2000)، اصطلاح «كارآفرینی اجتماعی» برای معانی مختلفی بكار گرفته شده است (دیز،1998).
مفهوم كارآفرینی اجتماعی هنوز بطور كامل تعریف نشده و مرزبندیهای آن با سایر زمینههای تحقیق نامشخص است. درحالیكه در نظر برخی این مورد بعنوان یك مشكل بشمار میآید، ما آن را فرصت یگانهای برای محققان مختلف زمینههایی مانند جامعهشناسی و تئوریهای سازمانی میدانیم تا بدینوسیله مفاهیم و تصورات مركزی آن مورد چالش و بازنگری قرار گیرد.
هدف این مقاله آشكار ساختن هسته كارآفرینی اجتماعی بمنظور هدایت تحقیقات آتی است. هدف اصلی این مبحث در صورتی كه كارآفرینی اجتماعی قرار است زمینه اصلی یك تحقیق قرار گیرد، باید بر مبنای تلاشی برای مشخص ساختن و تعریف مفاهیم كلیدی و ساختارها استوار باشد. برای حصول به این نتیجه، ما نمونهای از كارآفرینی اجتماعی را ترسیم كرده و جزئیات اجزای مهم آن را بدقت مورد شرح قرار میدهیم.
درحالیكه منظری ازكارآفرینی اجتماعی كه در این مقاله مطرح شده است تا تكمیل شدن فاصله زیادی دارد، ما آنرا بعنوان نخستین گام مهم برای بهبود درك نظری خود از پدیدهها و كمك به تحقیقات آتی در نظر میگیریم. ما نظریه وایك (1995 ) بر این اساس كه یك نظریه خوب باید شرح داده، پیش بینی كرده و باعث رضایت گردد را به چالش میگیریم. این مقاله حاكی از تلاشی است برای همسانی تحقیقاتی كه به زمینههایی میپردازد كه ورای بررسیهای توصیفی برای شناسائی هدف كارآفرینی اجتماعی بعنوان منبعی برای تشریح،پیش بینی و رضایت است.
این مقاله بصورت ذیل شكل گرفته است. در ابتدا، ما معنی عبارت «اجتماعی» و «كارآفرینی» كه بوجود آورنده جوهره این پدیده میباشند را مورد بررسی قرارمیدهیم. ما یك تعریف عملی از كارآفرینی اجتماعی ارائه داده و خصوصیات ویژه آنرا بدقت تشریح میكنیم. در گام بعدی، ما كارآفرینی اجتماعی را بشكل یك زمینه جالب اجرائئ برای نظریات و ادبیات مختلف به تصویر میكشیم. بطور مشخص، ما برپایه نظریههای جامعه شناسی و سازمانی شروع كرده و این مورد را كه چگونه نظریه ساختاری و نظریات مبتنی بر كارآفرینان بنیادین، سرمایههای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی میتوانند به درك كارآفرینی اجتماعی مدد رسان باشند مینگریم. در پایان ما با برخی سئوالات برای تحقیقات آتی كه میتواند آینده كارآفرینی اجتماعی را بعنوان یك زمینه تحقیقاتی در نظر بگیرند به انتها میرسیم.
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی
2- مفهوم كارآفرینی اجتماعی On the concept of social entrepreneurship
مفهوم كارآفرینی اجتماعی نزد افراد مختلف و محققان معانی مختلفی دارد (دیز1998). گروهی از محققین كارآفرینی اجتماعی را بعنوان یك خصلت غیر انتفاعی كه در جستجوی راهبردهای متفاوت تامین مالی، یا یك طرح مدیریتی برای خلق ارزش اجتماعی است در نظر میگیرند (آستین، استونسن و وی اسكیلر 2003، بوشی 1998). دسته دوم محققین آنرا بعنوان یك عملكرد مسئولانه اجتماعی اقدامات تجاری دخیل در بخشهای مشاركتی بین قسمتها میشناسند (ساكاوا و سیگال 2002،وادوك 1988). و دسته سوم كارآفرینی اجتماعی را بصورت وسیله ای برای رفع مشكلات اجتماعی و كمك به تغییر شكل جامعه تصور میكنند (آلورد و دیگران 2004).
توجه به تفاوتهای مفهومی میان این تعاریف مهم است. تعاریف كارآفرینی اجتماعی بطور مشخص به فرآیند یا رفتار اشاره دارد :تعاریف كارآفرینان اجتماعی در عوض برروی موسسین این ابتكار تكیه داشته و تعاریف كسب و كارهای جدید اجتماعی به نتایج ملموس كارآفرینی اجتماعی منعطف شده است. علیرغم شمار زیاد تعاریف، تلاشهای سیستماتیك برای تصویر ابتكارات و تعاریف نادر هستند (نگاه كنید به بوشی 1995، وادوك و پوست1995، برای دو استثناء). درحالیكه تعاریف پشتیبانی كننده ضرورتا مانعی برسرراه تحقیق نیستند، ما هنوز تصویر جامعی از پدیده نداشته و فقدان یك درك واضح از اینكه كارآفرینی اجتماعی چگونه باید مورد بررسی قرار گیرد نداریم.
این مقاله تشریح معنای كارآفرینی اجتماعی را بمنظور حمایت از تحقیقات آتی آغاز كرده است. برپایه تحقیقات انجام شده در كارآفرینی و پژوهشهای اخیر برروی كارآفرینی اجتماعی، ما یك تعریف عملی از این مفهوم را پیشنهاد میكنیم. ما كارآفرینی را بشكل فراگیر بعنوان فرآیندی دخیل در كاربرد نوآورانه و تركیب منابع برای پیگیری فرصتها برای مدد رسانی به تغییرات اجتماعی ویا توجه به نیازهای اجتماعی در نظر میگیریم.
تعاریف پدیده كارآفرینانه بسختی قادر است پوششی از یك تصویر كلی بدست دهد. تعاریف ارائه شده در این مقاله بدنبال نمایش برخی از فرضیات اساسی ماست. ابتدا، ما كارآفرینی اجتماعی را بعنوان فرآیندی از ایجاد ارزشها توسط تركیب نوین منابع درنظر میگیریم. ثانیا، این تركیب منابع در ابتدای امر برای كشف و ایجاد فرصتها برای خلق ارزش اجتماعی توسط تشویق تغییرات اجتماعی یا دستیابی به نیازهای اجتماعی در نظر گرفته شده است. و ثالثا، اگر بصورت یك فرآیند درنظر گرفته شود، كارآفرینی اجتماعی متضمن ارائه خدمات و محصولات بوده ولی همچنین میتواند به خلق یك سازمان جدید بیانجامد. قابل توجه آنكه كارآفرینی اجتماعی بدان شكل كه در این مقاله مورد توجه قرارگرفته شده، میتواند به همان شكل بخوبی در یك سازمان جدید یا در سازمانی كه قبلا تاسیس شده است بصورتی كه بتوان به آن نام «كارآفرینی اجتماعی» اطلاق نمود بوقوع بپیوندد. همانند كارآفرینی داخلی در بخش بازرگانی،كارآفرینی اجتماعی نیز میتواند به هر دو بخش خلق كسب و كار جدید یا نوآوری فرآیند كارآفرینانه اطلاق گردد. زمینه سازمانی كه كارآفرینی اجتماعی در آن رخ میدهد، یا بعبارتی سازمانهای جدید یا فعلی، از سایر ابتكارات نامربوط ساختاری كه در تغییرات اجتماعی به آن توجه میتواند مانند جنبشهای فعالان مجزاست.
1-2. عامل اجتماعی در تعریف The social element in the definition
احتمالا، عمده ترین چالش در درك كارآفرینی اجتماعی در تعریف مرزبندیهای آنچه ما برای آن واژه « اجتماعی» را اطلاق میكنیم نهفته است. در نگاه نخست، كارآفرینی اجتماعی ممكن است از كارآفرینی در بخش بازرگانی متفاوت بنظر برسد زیرا مورد اخیر وابسته به انگیزشهای منفعت طلبانه است، درحالیكه كارآفرینی اجتماعی تظاهری از بشردوستی است. ما بدو دلیل در مقابل این خط دوگانه بحث میكنیم. اول، گرچه كارآفرینی اجتماعی غالبا برمبنای انگیزش قومیو مسئولیت اجتماعی قراردارد، انگیزشها برای كارآفرینی اجتماعی هم میتواند شامل دلایل كمتربشر دوستانه مانند ارضاء شخصی باشد. ثانیا و مهمتر از آن،كارآفرینی در بخش بازرگانی همچنین دارای وجهه ای اجتماعی است. همانگونه كه ونكاترامان میگوید” كارآفرینی از دیدگاه تامین اجتماعی زمانی كه در فرآیند تعقیب آن خودخواهی به پایان میرسد بطور مشخصی سازنده است، كارآفرینان همچنین با ایجاد بازارهای جدید،صنایع جدید، فن آوریهای جدید، شكلهای جدید موسسات،مشاغل جدید و افزایش نرخ خالص تولید باعث افزایش دارائیهای اجتماعی میشوند” (1997: 133). در حالیكه انگیزش منفعت طلبانه ممكن است “ موتور محركه مركزی “یك كارآفرینی باشد، مانع سایر انگیزشها نخواهد بود. شین،لاك و كالینز (2003)،بعنوان مثال، اهمیت انگیزش را برروی مطالعات كارآفرینی نشان داده اند.
2/2. عنصر كارآفرینانه در تعریف
The entrepreneurial element in the definition
در حالیكه مطالعات اولیه برروی آنكه چگونه شخصیت یا سابقه یك كارآفرین رفتار كارآفرینانه را شكل میدهد متمركز شده بود، امروزه بطور گسترده مشخص شده كه تمركز تحقیقات كارآفرینی باید فرآیند یا رفتار كارآفرینانه باشد. شمار روبه افزایشی از محققان در حال مطالعه فرآیندهای كارآفرینانه خارج از بخش بازرگانی و نقش كارآفرینی در جامعه هستند. نهایتا، گرچه این زمینه هنوز بوسیله نمونههای چندگانه مشخص گردیده، نظریه فرصتها بطور گسترده ای بعنوان یك عنصر تعریف كننده كارآفرینی مورد قبول قرارگرفته شده است.
3-2. ویژگیهای شاخص كارآفرینی اجتماعی
Distinctive features of social entrepreneurship
شماری از مولفین خصلت غیر انتفاعی فعالیتهای كارآفرینانه اجتماعی را بعنوان یك ویژگی شاخص كارآفرینی اجتماعی بر شمرده اند. نظر ما اینستكه كارآفرینی اجتماعی به همان خوبی میتواند بر مبنای یك فعالیت سود آور قرار داشته باشد. آزمونهای ما از راهكارهای متعدد سود آور و غیر انتفاعی حاكی از آنست كه انتخاب شكل گیری بطور معمول توسط طبیعت نیازهای اجتماعی مورد نظر، میزان منابع مورد نیاز، ساختار گردآوری سرمایه و توانایت دستیابی به ارزش اقتصادی تعیین میگردد. نمونههای ذیل این الگو را به تصویر میكشد.
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی
3- چشم اندازهایی برای كارآفرینی اجتماعی
Distinctive features of social entrepreneurship
خصوصیت متنوع و حالات چند گانه كارآفرینی اجتماعی آنرا بصورت یك زمینه جذاب برای چشم اندازها و نوشتههای مختلف در آورده است. یك خصوصیت مشترك از زمینههای ناشی از تحقیقات فقدان مرزهای مشخص علمیو نیاز به ائتلاف اندیشهها از سایر نظامات است. بی شك، این موضوع مستلزم این خطر است كه كارآفرینی اجتماعی ” احتمالا هیچگاه به اجماع عمومیو اعتباری كه اندیشمندان بدنبال آن هستند نرسیده و ممكن است صرفا بصورت یك حوزه كه سایر چشم اندازهای نظامات را میتوان در آن مورد آزمون قرارداد نگریسته شود” (بوزنیتس و دیگران 2003). اگرچه،ما اعتقاد داریم كه آگاهی از كارآفرینی اجتماعی فقط توسط كاربرد شماری از درشت نماییهای علمیو مجموعه ای از روشهای تحقیقاتی مختلف میتواند بهبود یابد. بیش از ارائه یك لیست از چشم اندازها، ما اعتقاد داریم كه كارآفرینی اجتماعی اشكال مختلف و متنوعی را براساس محیط فرهنگی و اجتماعی اقتصادی داراست. با عنایت به كارآفرینی اجتماعی بصورت یك جریان منتج از تعامل دائمیمیان كارآفرینان اجتماعی و زمینه ای كه آنها و فعالیتهایشان را پوشش میدهد، ما آگاهیهایی را از جامعه شناسی، علوم سیاسی و نظریههای سازمانی را برای غنی كردن درك علمیخود از موضوع گرد میآوریم.
1-3. نظریه ساختارسازی Structuration theory
مفهوم جایگزینی حاكی از آن است كه عامل(كارآفرین اجتماعی) را از ساختار(محل، اجتماع و غیره) منفك كنیم. یكی از این مسائل كه در دهههای اخیر در نوشتههای جامعه شناسی بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفته شده، دوگانگی نمایندگی از ساختار و یك پارچگی آنهاست(بوردیو، 1977:گیدنو 1979،1984).
مثال بیمارستان چشم پزشكی آراویند در هندوستان یا سیكیم در كشور مصر این دوگانگی نمایندگی و ساختار را به تصویر میكشد. در حالیكه زمینه (ساختار) دكتر ونكاتساوامیو دكتر ابولیش (نمایندگان ) را قادر میسازد كه اقدام كنند، اقدامات آنها زمینه اجتماعی اقتصادی (ساختار) را دگر گون میسازند. در پاسخ به این دوگانگی و پویایی پیوسته، نظریه ساختار سازی گیدن (1979-1984) تلاشی برای تعریف مفصل یك نظریه مبتنی بر جریان است كه ساختار را به هر دو صورت یك محصول و هم یك محدودیت در اقدامات انسان بحساب میآید. نظریه گیدن میتواند با هدایت كردن توجه ما به یك واحد اساسی تحلیلها:برخورد میان كارآفرین اجتماعی و زمینه- برای درك بهتری ازاینكه كارآفرینان اجتماعی چگونه بوجودمیآیندبه ما كمك كند. این برخورد برای درك جریان كارآفرینی به نهایت حیاتی است. بنابراین، نظریه ساختار سازی یك درشت نمایی مهم را برای آزمون آنكه چگونه زمینه تظاهر كارآفرینی اجتماعی را ایجاد كرده و آنرا محدود میكند و اینكه چگونه تغییر اجتماعی رخ میدهد ارائه میدهد.
2-3. كارآفرینی رسمیInstitutional entrepreneurship
دی ماژیو (1988) اندیشه كارآفرینی رسمیرا بصورت تلاشی برای تشریح چگونگی ظهور یا تغییر موسسات معرفی كرد. كارآفرینان رسمی بازیگرانی هستند كه به تغییر ساختار رسمی یا ایجاد انواع جدید آن علاقمندند. آنان منابع را برای ایجاد تشكیلات جدید یا تغییر انواع موجود بكار میگیرند(فلینگشتاین 1997).
3-3. سرمایه اجتماعی Social capital
سرمایه اجتماعی بطور گسترده توسط محققان بصورت دارائیهای واقعی و بالقوه احاطه شده در روابطی میان افراد، گروهها، شبكهها و جوامع تعریف شده است (برت 1997- قوشالو ناهاپیت 1998). جامعه شناسان و نظریه پردازان سازمانی سه بعد بسیار وابسته بهم سرمایه اجتماعی را شرح داده اند: سرمایه ساختاری- ساختار شبكه سراسری روابط (برت 1992): سرمایه ارتباطی – نوع و كیفیت روابط شخصی یك اقدام كننده (گرانووتر 1992) : و سرمایه ادراكی – میزانی كه فرد یك برنامه و سیستم معنایی را در یك گروه به اشتراك میگذارد (ناهاپیت و قوشال 1998). سومین مورد،یا بعدادراكی، نیز به اینكه چگونه نیروهای هنجاری و تقلیدی رفتاری را شكل داده و كاربردآن براین اساس در راستای مباحث قبلی مامیباشد میپردازد. درآنچه پس از این ارائه میگردد ما این نكته را بررسی میكنیم كه چگونه دو بعد اولیه ممكن است به تحقیق در كارآفرینی اجتماعی كمك كنند.
بعد ساختاری به الگوی سراسری ارتباط میان كارگزاران- یعنی آنانی كه به نتایج دست مییابند اشاره دارد0 برت 1992). نویسندگان متعددی برروی اهمیت شبكهها برای كارآفرینی اجتماعی تاكید كرده اند. سرمایه ساختاری نیروهای بالقوه یا امكاناتی كه كارآفرین اجتماعی در اختیار داشته تا به اطلاعات، منابع و حمایت دست یابی پیدا كند توضیح میدهد. درك نكاتی شامل بعد ساختاری سرمایه اجتماعی، چگونگی ایجاد، افزایش و مهم تر از همه تداوم مییابند مهم است زیرا یكی از عواملی است كه تعیین كننده آنست كه كارآفرینان اجتماعی آیا و تا چه میزان توانایی دارند كه به حل مشكلات اجتماعی پرداخته، آنها را تخفیف داده و آنها را به قلمرو عمومیارتقاء دهد.
4-3. جنبشهای اجتماعی Social movements
محققان جنبشهای اجتماعی مساعی خود را بروی چهار زمینه اصلی متمركز ساختهاند: موقعیتهای سیاسی و تهدیدها: (2) ساختارهای متحرك ساز منابع و تناسب زمینهها برای تحرك: (3) چارچوبهای اقدامات جمعی و شكلگیری هویت: و (4) فهرستهای آماده شده درگیری و اقدامات نوآورانه توسط شركت كنندگان و اعضای مخالف (مك آدام، تارو و تیلی 2001).
دریافتهای متعددی از نوشتههای مربوط به جنبشهای اجتماعی در این تحقیق در مورد كارآفرین اجتماعی بكارگرفته شده است. هر دو مقوله جنبشهای اجتماعی و كارآفرینی اجتماعی به تحول اجتماعی نظر دارند. تلاشهای انجام شده توسط اساتیدی كه برای درك انگیزشهای پشت تمایل به ایجاد تغییرات اجتماعی به نهایت به پژوهش كارآفرینی اجتماعی مربوط هستند. به همین گونه، شناخت روشهای مختلف بكارگرفته شده توسط جنبشهای اجتماعی- برای مثال به حركت در آوردن مردم، اعتراض، مذاكره و غیره (آندروز 2001) ممكن است برای تحقیق و عملكرد كارآفرینی اجتماعی مفید باشد. در پایان، نوشتههای مربوط به جنبشهای اجتماعی در مورد ارزیابی انحصاری بصورت موفقیت یا شكست هشدار میدهند. آندروز میگوید “موفقیت به موارد دستیابی به اهداف مشخص و بسیار مشترك اطلاق میشود، ولی اهداف بیشتر جنبشهای اجتماعی، در میان شركت كنندگان و ناظران، مورد اختلاف است. اهداف همینطور در خلال جنبش تغییر میكنند (2001). در بكارگیری این بینشها برای ارزیابی نتایج یا كیفیت عملكرد كارآفرینی اجتماعی، فرد میتواند استدلال كند كه بجای تمركز برروی موفقیت یا شكست یك برنامه یا ابتكار، بهتر خواهد بود كه به اندازه گیری میزان موفقیت یا شكست پرداخته، همیشه نتایج خواسته و ناخواسته ابتكار را در در نظر بگیرد. این مورد به ما این اجازه را میدهد كه به بررسی این مورد بپردازیم كه آیا و تا چه میزان در خلال فرآیند یادگیری رخ داده است و دریابیم چگونه كارآفرینان اجتماعی مشكلات و اشتباهات را تشخیص داده و به آن پرداخته و مهم تر از آن، آیا آنها از شكستهای خود درس گرفته و رفتار خود را به تناسب آن تغییر میدهند یا خیر.
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی
4- ملاحضات نهایی Final remarks
مقصود از این مقاله جلب كنجكاوی علمی برای كارآفرینی اجتماعی است. ما كارآفرینی اجتماعی را بعنوان یك سرفصل بسیار جذاب و مفید شمرده و امید ما بر آن است كه این مقاله ما را برای اعتبار و اهمیت بخش كارآفرینی اجتماعی بعنوان وسیلهای برای خلف ارزش اجتماعی و اقتصادی و زمینهای برای پژوهش یك گام رو به جلو ببرد.
هدف این است كه تعریف عملی كارآفرینی اجتماعی ارائه شده در این مقاله كمك كند تا آزمون دقیقتری از اجزای كارآفرینی اجتماعی، خصوصا عنصر اجتماعی و عنصر كارآفرینی فراهم آید. ما نظر داریم كه ضروری است پژوهشهای عملی و مفهومی بیشتری برای تصویر بخشی دقیق كارآفرینی اجتماعی انجام گیرد.
بسیاری از موضوعات كه در این مقاله به آن پرداختیم بطور معمول ناشی از كلیه زمینههای پیش روی تحقیق است: نیاز به ترسیم مرزبندی كه منظر و نظم و ترتیب موضوع را تعیین كرده و بر این اساس بدین مطلب میپردازد كه آیا چنین مقولهای در واقع یك زمینه مستقل تحقیق بحساب میآید یا خیر، و آیا نیاز به شناسائی سطوح مختلف تحلیلها، نظامات و نوشتهها وجود خواهد داشت یا خیر. برای نتیجه گیری، ما بدقت سرفصلها و موضوعاتی كه برایمان مهم بنظر میرسد را به منظور پیشبرد آگاهیمان از كارآفرینی اجتماعی مورد مداقه قرار میدهیم: كارآفرینی اجتماعی به مثابه یك زمینه مستقل پژوهش، ارزیابی تاثیر و كیفیت اجتماعی و تشریح نقش تركیبات اجتماعی میباشد.
گمان میرود یكی از پر مناقشهترین موضوعات آن است كه آیا كارآفرینی اجتماعی یك زمینه مستقل تحقیق بشمار میآید یا خیر. بسیاری از پژوهشهای انجام شده برروی كارآفرینی اجتماعی مفاهیم و واژه شناسی كه در ادبیات كارآفرینانه بكار میرود را بكارگرفته است. آیا این موضوع بدان معنی است كه كارآفرینی اجتماعی زیر شاخهای از كارآفرینی است كه در آن زمینه اجتماعی یك ترتیب نوین و غیر معمول را برای مطالعه و آزمون پدیدههای كارآفرینانه فراهم میآورد؟ در این مقاله، سعی كردیم تا دامنه مشخص كارآفرینی اجتماعی را شناسائی كنیم. به این بحث پرداختیم كه كارآفرینی اجتماعی از سایر اشكال كارآفرینی بعلت آنكه اولویت بالاتری را به خلق ارزش اجتماعی میدهد- بوسیله تسهیل تغییرات اجتماعی و یا مدد رسانی به نیازهای اجتماعی – تا گردآوری ارزش متفاوت است. معتقدیم كه كارآفرینی اجتماعی مستحق توجه بسیاری بعنوان یك زمینه تحقیق است. توان عظیمی برای اطلاع رسانی و بهبود زمینه كارآفرینی دارد زیرا فرصت ویژهای را برای به چالش كشاندن و بازنگری مفاهیم و فرضیات محوری فراروی میگذارد.
ارزیابی كارآفرینی اجتماعی و تاثیر آن از بزرگترین چالشها برای مجریان و پژوهشگران در زمینه كارآفرینی اجتماعی است. مسئله اصلی ممكن است نفس اندازه گیری نباشد، بلكه در این نكته نهفته است كه چگونه معیارها را میتوان برای “ قابل اندازهگیری نمودن” كیفیت و تاثیر كارآفرینی اجتماعی بكارگرفت. بسیاری اگرنه غیر ممكن، آنرا مشكل میپندارند كه تاثیرات اقتصادی اجتماعی، محیطی و اجتماعی را قابل اندازهگیری نمود. آن گونه كه امرسون اشاره دارد، “برای بسیاری از آنانكه كه در بخش اجتماعی فعال هستند، این موضوع بصورت یك فرض تلقی شده كه بیشتر عناصر ارزش اجتمای ورای اندازه گیری و قابلیت مقدار پذیری واقع شده اند”(2003). همچنان ضروری است كه كه مساعی عمدهای در این راستا بعمل آمده تا معیارهایی كه نشانگر تاثیر كارآفرینی اجتماعی بوده و حاكی از مقاصد مورد تعقیب باشد ایجاد گردد. بطور واضح، پژوهشها و اقدامات مدیریتی بیشتری بمنظور درنظر گرفتن تاثیر اجتماعی بعنوان یك بعد ضروری ارزیابی عملكرد مورد نیاز است.
ما بدفعات تاكیدكردهایم كه كارآفرینی اجتماعی بسته به شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی اشكال چندگانهای بخود میگیرد. سوای آن، ما به اهمیت مفهوم تركیبات اجتماعی در بررسی كاآفرینی اجتماعی اشاره كردهایم. یك حیطه تحقیق نوید بخش در آزمون تاثیرات توانا كننده و یا محدود كننده تركیبات اجتماعی واقع شده است. میزان زیاد تركیبات اجتماعی ممكن است باعث جلوگیری از ظهور ابتكاراتی كه با هدف تغییر اجتماعی هستند شده – خصوصا زمانی كه این ابتكارات متضمن تغییر قوانین بازی شوند. این مورد نشانگر یك سئوال جالب دیگر است: با فرض آنكه كارآفرینی اجتماعی دارای مراحل متعددی است، برای مثال مرحله شكل گیری تصمیم، مرحله راه اندازی،مرحله رشد،مرحله استحكام و غیره. تركیبات اجتماعی چگونه در هریكی از این مراحل برروی كارآفرینی اجتماعی تاثیر گذار است؟ ممكن است این بحث عنوان شود كه تركیبات اجتماعی تاثیر مثبتی برروی توانایی كارآفرینان برای دستیابی و حصول اطمینان از دسترسی به منابع حیاتی داشته وبنابراین درمراحل راه اندازی، توسعه و پیشرفت مهم است. از سوی دیگر، میتواند تاثیر منفی در خلال شكل گیری تصمیم داشته باشد، بعبارت دیگر مرحلهای كه در آن كارآفرین تصمیم میگیرد كه آیا این چالش را شروع كند یا خیر.
توجه به این نكته مهم است كه با فرض مرحله اولیه زمینه، تنوع گسترده مسائل تحقیق محتاج توجه بیشتری است. كارآفرینی اجتماعی زمینه جذابی را برای طرح تحقیق از چشم اندازها و نوشتههای مختلف فراهم میكند. ما با فهرستی از سئوالاتی كه تنها یك تصویر از موضوعات را نشان میدهد به نتیجه میرسیم. اگر زمینه و تركیبات اجتماعی چنین مهم است، تا چه حد امكان دارد كه اقدامات را واگذار كرده و ابتكارات را در مرزهای جغرافیایی و محلی اندازهگیری كرد؟ آیا برخی از اشكال سازماندهی برای كارآفرینی اجتماعی برای توجه به نیازهای مشخص مناسبتر از بقیه هستند؟ كارآفرینی اجتماعی در كشورهای توسعه یافته و درحال توسعه چقدر متفاوت است؟ آیا ما بخشهای جغرافیایی را با سطح بالاتری از فعالیت كارآفرینی شاهد خواهیم بود، بعنوان مثال هندوستان و بنگالادش یا برزیل و اكوادر؟ اگر چنین است، دلیل ظهور این بخشها چیست؟ آیا نیروهای همشكلی در درون یا میان بخشها قرار دارد؟ چه عوامل تشكیلاتی ظهور كارآفرینی اجتماعی را توجیه میكند و چه بزرگنمایی علمی میتواند به ما كمك كند تا این عوامل را بشناسیم؟ ارتباط میان كارآفرینی اجتماعی و توسعه پایدار چیست و كارآفرینی اجتماعی چگونه میتواند به توسعه پایدار مدد رسان باشد؟
امید ما بر آن است كه پاسخ به این سئوالات و سوالات و پاسخ به آنهایی كه بعدا ایجاد میتواند به تحكیم كارآفرینی اجتماعی بعنوان منبعی زاینده توضیحات، پیش بینی آینده و رضامندی كمك كند.
واژه نامه Vocabulary
كارآفرینی اجتماعی |
Social entrepreneurship |
نیازهای اجتماعی |
social needs |
مزیتهای مالی |
financial benefits |
ارزش اقتصادی |
Economic value |
تاثیرات جهانی |
global efforts |
چالش |
challenge |
پدیده |
phenomenon |
استراتژیهای پولی |
funding strategies |
تفاوتهای بالقوه |
potential differences |
پیشبینی |
prediction |
گروههای جغرافیایی |
geographical clusters |
تعامل |
interaction |
دانش |
knowledge |
رشته كارآفرینی |
field of entrepreneurship |
پیامدها |
consequences |
تحقیقات كارآفرینی اجتماعی