مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات کشاورزی بخش 30

در این قسمت لغات کشاورزی (آبخیزداری) بخش 30 عرضه شده است.

 

لغات کشاورزی صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات کشاورزی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات کشاورزی - ایران ترجمه

 

لغات کشاورزی (آبخیزداری) بخش 30
خطوط هم سرعت
Isovels
پيوند
Junction
كشيدگي (منحني توزيع)
Kurtosis
زمان تأخير
Lag time
روش حداقل مربعات
Least Square Method
راهنما
Legend
نسبت پروانه اي
Lemniscate Ratio
نسبت انشعابات
Length Ratio
سطح معني دار بودن
Level of significance
برنامه ريزي خطي
Linear Programming
اتصالات
Links
برش طولي
Longitudinal section
توزيع نرمال لگاريتمي
Lognormal distribution
برش طولي
Longitudinal section
مدل يكپارچه
Lumped Model
محاسبه نقشه اي
Map calculation
بيشينه بارش ممكن
Maximum possible precipitation
بيشينه درست نمايي
Maximum likelihood
بيشينه بارش متحمل
Maximum probable precipitation
ميانگين – متوسط
Mean
بارش متوسط سالانه
Mean depth
سرعت متوسط
Mean velocity
متاكانال، ابركانال
Mete-Channel
هيدرولوژي شبكه زهكشي
Network Hydrology
گره
Node
عملگر
Operator
بهينه سازي
Optimization
رتبه
Order
نقطه خروجي حوزه ابخيز
Output point
رواناب سطحي
Overland flow
اوج (سيل)
Peak
دبي اوج
Peak Discharge
محيط حوزه
Perimeter of Watershed
پيش بيني
Prediction
اصل جمع پذيري يا تجمع
Principle of Additivity or Superposition
اصل تناسب
Principle of Proportionality
اصل عدم وابستگي زماني
Principle of Time Invariance
منحني احتمال
Probability curve
تابع چگالي احتمال
Probability Density Function
تابع واكنش پالسي
Pulse Response Function
باران سنج
Rain gauge
باران نگار
Rain gauge
باران نگار
Rain recorder, Pluviograph
رگبار،  بارش شديد، بارش طوفاني
Rain storm, Cloud burst
بارش
Rainfall
بارش مازاد
Rainfall excess
شدت باران
Rainfall intensity
رديف
Rank
نقشه رستري
Raster map
بازه
Reach
منحني خشكيدگي( فروكش) هيدروگراف
Recession curve
فراواني نسبي
Relative frequency
رونديابي مخزن
Reservoir routing
خطاي باقيمانده
Residual error
قدرت تفكيك
Resolution
نگهداشت – ذخيره
Retention
دوره بازگشت – دوره برگشت
Return period
ضريب زبري
Roughness coefficient
رواناب، هرزاب
Runoff
ضريب رواناب – ضريب هرزاب
Runoff coefficient
سيستم داده نمونه اي
Sample Data System
حساسيت
Sensitivity
خطوط اسكلتي
Skeletons Line
اسكريپت نقشه شيب
Slop Map Script
مشاء، مبدا
Source
منحني سنجه آب
Stage discharge relation
انحراف معيار
Standard deviation
خطاي استاندارد
Standard error
جريان ماندگار
Steady flow
تابع واكنش پلكاني
Step Response Function
رودخانه
Stream
اندازه گيري آب رودخانه
Stream gauging
رواناب زير پوسته اي
Subsurface runoff
نگهداشت سطحي
Surface runoff
داغ آب
Tide mark
روش زمان مساحت
Time Area Method
زمان پايه (در هيدروگراف)
Time base
زمان تمركز
Time of concentration
دنباله هاي زماني – سري هاي زماني
Time series
مسيل
Torrent
روند
Trend
مدلهاي رقومي ارتفاع مثلثي
Triangulated Irregular Network
جريان يكنواخت
Uniform flow
گراف واحد
Unit Graph
هيدروگراف واحد
Unit hydrograph
نقشه برداري
Vector map
نقشه خطوط قابل ديد
Viewshed
حقابه
Ware right
خط تقسيم آب – مرز حوزه آبخيز
Water divide line
تراز آب
Water level
آب نگار – ليمنيگراف
Water level(stage) recorder
منابع آب
Water resources
سال آبي
Water year
حوزه آبخيز
Watershed
آبخيز داري
Watershed Management
سيستم مدلسازي حوزه آبخيز
Watershed Modeling System
آبراهه
Waterway
ضريب وزني
Weighted coefficient
ميانگين وزني
Weighted mean
محيط خيس شده
Wetted perimeter
هيدروگراف واحد لحظه اي تابع عرض
Width Function Instantaneous Unit Hydrograph (WFIUH)
تابع عرض
Width Function
رسوب سنج
sedigraph
تبخیر – تعرق
evapo-transpiration
evapo transpiration
تسکین سیل
alleviation Flood
كنترل سيل
Flood control
پروژه كنترل سيل، پروژه كاهش اثرات سيل، طرح حفاظت از اثرات سيل
Flood control project, Flood mitigation project, Flood projection scheme
تأسيسات كنترل سيل، تأسيسات حفاظت از (خطرات) سيل
Flood control works, Flood protection works
محدوده واقع در معرض خطرات سيل
Flood hazard zone
آبگرفتگي، طغيان سيل
Flooding, Inundation
مديريت سيل
Flood management
پروژه تسکین / تعدیل سیل
Flood mitigation project
کنترل پروژه سیل
Flood control project
سيلابدشت
plain, Flood land Flood
تجاوز به سيلابدشت
Floodplain encroachment
نواحي حاشيه اي مسيل و سيلابدشت
Floodplain fringe, Floodway fringe
ناحيه مستعد سيل
Flood prone area
حفاظت از خطرات سيل
Flood protection
خطر پذيري از سيل
Flood risk
محدوده هاي سيل
Flood zones
طراحي براي كاربري اراضي
use planning Land
طرح حفاظتی
Protection scheme
پروژه كنترل سيل
Flood control project
تجزيه و تحليل آسيب پذيري
Vulnerability analysis
تراز لبريز (ارتفاع لبريزى)
Bankful, Bankful stage
حجم آبي كه از رودخانه به سيلابدشت مجاور سرريز مي كند
Bank overspill
يك ميزان جريان اختياري از يك رودخانه كه به عنوان حد پاييني يا پايه سيل به منظور تجزيه و تحليل سيل انتخاب مي شود كه غالباً سيل كمينه سالانه در نظر گرفته مي شود.
Basic stage flood, Floods above a base
ظرفیت کانال
Channel capacity
سيل طراحي
Design flood
سيل هاي زلزله ای، سونامی
Earthquake flood, Tsunami
نواحی سیلاب گرفته
Flooded area
كل حجم سیل، اندازه سیل
Flood magnitude, Flood size
نقشه سیل، نقشه خطر سیل، نقشه دشت سیلابی
Flood map, Flood risk map, Floodplain map
علامت يا خطي كه از چسبيدن آشغال يا اشيا موجود در سيلاب در بالاترين حدي كه تراز سيل مي رسد، به جا مي ماند.
Flood mark, High water mark, Rack mark
متوسط طول دوره زماني بين دو سيل مشابه متوالي است. بنابراين يك سيل 100 ساله به طور متوسط هر 100 سال يكبار به وقوع مي پيوندد.
Return period, Recurrence interval
مديريت جامع جلوگيري از خسارات سيل
Comprehensive flood loss prevention and management
تمهيدات سازه اي درمديريت سيل
Structural measures of flood management
كانال طبيعي يا ساخته شده اي كه بتواند جريان سيلابي را از خود عبور دهد
By-pass floodway, flood diversion channel, flood relief channel
استانداردهای طراحی
Design standards
سدي كه مصب يك رودخانه را در مقابله با آب دريا مسدود مي كند
Estuary dam
ديواري از بتن يا مصالح بنايي كه براي حفاظت از سيل ساخته مي شود
Flood wall
آبراهه يك رودخانه و قسمت هايي از سيلابدشت مجاور آن كه منطقاً براي عبور سيلاب لازم است
Floodway
اثرگذاري هيدروليكي شبكه هاي كنترل سيل
Hydraulic effectiveness of flood control systems
مسيل برگرداني كه بخشي از سيلاب را از رودخانه اي به رودخانه ديگر منحرف مي كند
Inter-basin floodway
بريدگي يا شكستگي هايي كه به وسيله كشاورزان يا افراد محلي ايجاد مي شود
Public cuts
بندهاي دريچه اي كه در دهانه يك مصب يا در طول رودخانه احداث مي شود و معمولا باز است تا امكان ورود جزر و مد به داخل رودخانه و تردد شناورهاي آبي به داخل رودخانه را فراهم مي سازد و فقط در دوره زماني كوتاه وقتي بسته مي شود كه ممكن است خيزاب هاي طوفاني با تراز بالا براي نواحي ايجاد تهديد كند.
Storm surge barrier
خاكريزهاي ساحلي كوتاه (تا ارتفاع يك متر) است كه براي كنترل جريان آب در يك رودخانه يا زمين هاي آبياري شده ايجاد می شود
Bun
يك ديواره خاكريز، تيغه خاكي يا خاكريز ساحلي (گوره) براي محدود كردن (گستره) آب به ويژه در امتداد ساحل رودخانه كه از جاري شدن آب و سيل به اراضي پست مجاور جلوگيري مي كند. اگر در امتداد ساحل دريا باشد به عنوان دفاع دريايي نيز ناميده مي شود.
Dike, Dyke
احداث ديواره خاكي با مقطع ذوزنقه در امتداد ساحل رودخانه، به منظور حفاظت از سيلابي شدن اراضي مجاور و محل سكونت مردم
Ring dike, Bund
بخشي از ديواره خاكريز كه سست و كوتاه است و در صورت مستغرق شدن و سرريزي سيل از روي آن به سرعت شسته مي شود و از سرريز شدن تمام سيل در مسيل و خسارات ناشي از آن جلوگيري به عمل مي آيد.
Fuseplug levee
خاكريزي كه نواحي را كه ارزش بالاي اقتصادي دارند حفاظت مي كند (صنايع، كشاورزي و غيره)
Main levee
اگر تراز آب پشت ديواره از ارتفاع آن فراتر رود، امكان ورود آب به منطقه حفاظت شده بيشتر شده و طغيان سيل در منطقه پيش مي آيد. با سرريز آب و نيز پرتاب شدن آب به وسيله امواج از روي ديواره، امكان ورود سيلاب به منطقه حفاظت شده افزايش مي يابد.
Overflowing, Overtopping by high water level
آب شكستگي زير پي
Piping
زمين هاي احيا شده
Polder
اراضي حفاظت شده
Protected area
ديواره ساحلي پشتي
Retired embankment
ديواره هاي حلقوي
Ring dikes
چاهك هاي حامل شن و ماسه يا چشمه هاي جوشش شن و ماسه
Sand-carrying wells, Sand boils
ديواره هاي ساحلي
Seawalls
ديواره سپر فلزي، ديواره هاي حايل
Sheet pile walls, Retaining walls
ديواره هاي تابستاني، حايل طرف رودخانه، ديواره هاي نيمه مستغرق
Summer dikes, River side bunds, Submersible dikes
مخازن كنترل سيلاب
Flood control reservoir
ذخيره در سيلابدشت
Floodplain storage
پرداختهای اضافی
Flood surcharge
سرريز تحكيم شده با پوشش گياهي
Reinforced grass spillway
ظرفيت ذخيره اضافي
Surcharge, Wet freeboard
كمك رساني و امداد
Aid, Relief
تراز اعلام خطر، تراز خطر، مرحله اعلام خطر
Alarm level, Danger level, Warning stage
مقررات احداث بنا
Building codes
ساختماني است كه به عنوان پناهگاه در زمان آب گرفتگي بواسطه خيزاب هاي طوفاني ساحلي يا در برابر بادهاي شديد طراحي و ساخته مي شود.
Cyclone shelter
امداد در حادثه و فاجعه
Disaster relief
پخش اعلام خطر در بين آنهايي كه در معرض خطر سيل هستند
Dissemination
ضد سيل كردن يك ملك براي آن كه آب از آن دور نگه داشته شود
Dry flood-proofing
طرح عملياتي براي شرايط اضطراري
Emergency action plan
مقاوم سازي اضطراري در برابر سيل
Emergency flood-proofing
برنامه ريزي شرايط اضطراري
Emergency planning
آماده سازي براي شرايط اضطراري
Emergency preparation
تخليه منطقه سيل زده
Evacuation
تطبيق و كنار آمدن با سيل
Flood adaptation
كمك در نواحي سيل زده
Flood assistance
شبكه هشدار قبل از وقوع سيل
Flood early warning system
مقابله با سيلاب
Flood fighting
پيش بيني سيل و اعلام خطر آن
Flood forecasting and warning
طراحي و برنامه ريزي براي اراضي سيلاب گرفته
Floodplain land use planning
مديريت سيلابدشت
Floodplain management
مقررات سيلابدشت، مقررات
Floodplain regulation, Regulation
پهنه بندي سيلابدشت،پهنه بندي سيلاب، پهنه بندي
Floodplain zoning, Flood zoning, Zoning
مقاوم سازي در برابر سيل
Flood-proofing
زراعت هاي مقاوم به سيل
Flood resistant crops
برنامه ريزي واكنش در مقابل سيلاب
Flood response planning
اعلام خطر سيل
Flood warning
رقوم خانه ها يا سازه ها (يا عناصري از سازه ها) كه بالاتر از تراز سيل قرار دارند
Houses and structures raising
مديريت اراضي
Land management
زمان بين اعلام خطر سيل در يك ناحيه و اتفاق افتادن آن در همان ناحيه
Lead time warning, Lead time
بهره برداري از سازه هايي مثل سرريزها و سدها به منظور تخفيف شرايط سيل در پايين دست
Operation of hydraulic engineering works
تغييرات فيزيكي در اموال به منظور مقاوم سازي آن در برابر سيل
Permanent flood proofing
تامين اطلاعات و نكات مهم براي عموم، در مورد اين كه در زمان اعلام خطر چكار بايد كنند
Public education
جابجايي اختياري يا اجباري اموال و مردم از نقاط سيل گير يك منطقه به نقاط امن
Relocation
انطباق و تغيير يك سازه براي مقاوم سازي آن در برابر طغيان
Retro- fitting
يك كيسه پر شده از شن يا ماسه براي انسداد بريدگي و شكستگي در ديواره ها، يا ايجاد يك ديوار و سد موقت كه بعضي اوقات اين كيسه ها پر از بتن شده و به عنوان ريپ رپ از آن استفاده مي شود.
Sandbag
محصوركردن يك ساختمان، تسهيلات عمومي يا ناحيه مسكوني به وسيله كيسه هاي شني
Sandbag dike
اجازه معافيت مالياتي براي اموال خسارت ديده
Tax reduction
فاصله زمانی بین سفارش و دریافت آن
Warning lead time
حقوق قانوني ساكنين كنار رودخانه كه اجازه مي دهد هر كس مي تواند نسبت به تمهيدات حفاظتي از اموال خود اقدام كند به شرط آن كه به ديگران و اموال آنها صدمه اي وارد نيايد.
Watercourse law
اجازه دادن به سيلاب براي ورودي به يك ملك يا سازه به منظور حداقل كردن بارهاي ساختماني به سازه
Wet flood-proofing
روشي براي برآورد معادل پولي خسارات نامحسوس از روي خسارات مستقيم است
Bootstrapping
هزينه دفع شن و ماسه و اشياء ديگر و آلوده كننده كه به وسيله سيل حمل و در منطقه سيل گير انباشته شده به علاوه هزينه خشك كردن و تميزي كالاهاي زير آب رفته مي باشد.
Clean up cost
برآورد مبلغ پرداختي رضايت مندانه براي سنجش ميزان تغيير در منافع مصرف كنندگان ناشي از اجراي پروژه، درنظرگرفته مي شود.
Consumer surplus
تمام خسارات كه ناشي از طغيان سيلاب يا مستقيماً از عملكرد سيلاب، است
Direct damage, Direct losses
میزان كارايي اقتصادی يك طرح مديريت سيلاب
Economic effectiveness of a flood management system
مزیت های کنترل سیل
Flood control benefits
صدمه ناشی از سیل
Flood damage
نقشه برداري صحرائي ناحيه در معرض سيل گرفتگي در ترازهاي مختلف براي ارزيابي ارزش بالقوه خسارات ناشي از سيل
Flood damage survey
افزايش ارزش زمين در اثر اقدامات مربوط به حفاظت از خطرات سيل
Flood enhancement
خسارات و زيان هاي ناشي از سيلاب
Flood damage, Flood loss
زيان هاي ناشي از سيل كه مستقيماً از خود سيل نمي باشد. مثل زيانهاي ناشي از بروز اختلال در توليد كالاها و خدمات
Indirect damage, Indirect losses
جلوگيري از تلفات جاني، جراحت افراد، بيماري و حفظ آرامش روحي مردم
Intangible benefits of flood control
خساراتي كه نمي توان آنها را بر حسب مالي ارزيابي كرد مثل خسارات تخمين مربوط به اختلال در مشاغل، خطرات بهداشتي، ضربات روحي، تلفات جاني و ساير فاكتورهايي كه مستقيماً قابل سنجش نيستند.
Intangible flood damage
رابطه بين زيان هاي حادثه و احتمال سيل
Loss probability relationship
خسارت احتمالي سيلاب در آينده
Potential flood damage
شامل سازه هايي است كه محتمل خسارت مي شوند زيرا آنها در محاصره يا در مجاورت با ناحيه هايي هستند كه سطح سيلابي دارند
Primary flooding Zone
ارزش فهرستي از كالاها (يا محصول) پس از فروكش سيلاب. تفاوت بين ميانگين ارزش مورد انتظار اوليه و باقيمانده ارزش خسارات حاصل از سيلاب را به دست مي دهد
Residual value
جايي كه تبعات يك تصميم گيري در مورد آن، از قبل نامعلوم و نامطمئن است، خطرپذيري احتمال هر كدام از نتايج ممكن مي باشد
Risk
ریسک گریزی
Risk averse
خطرپذيري خنثي
Risk neutral
ريسك پذیری
Risk seeking
مناطق خارج از سيلاب (دارای احتمال خطر)
Secondary flooding zone
منحني همبستگي بين گسترش خسارات نسبت به تراز سيلاب
damage curve-Stage
سطح ایستایی
phreatic surface
فشار منفذی
pore pressure
زیست انباشت
Biomass
بیوتا / زیاگان
Biota
ضبط کربن
Carbon sequestration
 جنگل زدایی
Clear cutting
 قانون گونه های در معرض خطر
Endangered Species Act
 انرژی حرارتی زمین
Geothermal energy
اصلاحیه های 1981 قانون لیسی
The Lacey Act Amendments
بازیافت
Recycling
انرژی تجدید پذیر
Renewable energy
پناهگاه حیات وحش
Wildlife refuge
لغات کشاورزی (آبخیزداری) بخش 30
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.