PHFS: همتاسازی دینامیکی کاهش وقفه دسترسی شبکه داده چندلایه
PHFS: همتاسازی دینامیکی کاهش وقفه دسترسی شبکه داده چندلایه – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه کامپیوتر
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات رایگان
قیمت
قیمت این مقاله: 38000 تومان (ایران ترجمه - irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
PHFS: همتاسازی دینامیکی کاهش وقفه دسترسی شبکه داده چندلایه
شماره |
165 |
کد مقاله |
COM165 |
مترجم |
گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی |
PHFS: روش همتاسازی دینامیکی جهت کاهش وقفه دسترسی در شبکه داده های چند لایه |
نام انگلیسی |
PHFS: A dynamic replication method, to decrease access latency in the multi-tier data grid |
تعداد صفحه به فارسی |
68 |
تعداد صفحه به انگلیسی |
12 |
کلمات کلیدی به فارسی |
شبکه داده, همتاسازی دینامیکی |
کلمات کلیدی به انگلیسی |
Data Grid, Dynamic replication, CFS, PHFS |
مرجع به فارسی |
سیستم های کامپیوتری نسل آیندهدپارتمان CS، دانشگاه تبریز، ایرانالزویر |
مرجع به انگلیسی |
Future Generation Computer Systems; Cs Department, University of Tabriz, Tabriz, Iran; Elsevier |
سال |
2011 |
کشور |
ایران |
PHFS: همتاسازی دینامیکی کاهش وقفه دسترسی شبکه داده چندلایه
PHFS: روش همتاسازی دینامیکی جهت کاهش وقفه دسترسی در شبکه داده های چند لایه
چکیده
همتاسازی داده ها به عنوان روشی جهت ارتقای عملکرد دسترسی به اطلاعات در سیستم های توزیعی به شمار می آید. فرایند همتاسازی دینامیکی روشی می باشد که از پیکر بندی همتاسازی، با توجه به تغییر رفتار کاربران در طی زمان، جهت تضمین مزیت های مرتبط با این فرایند استفاده می نماید. در این مقاله، ما یک روش همتاسازی دینامیکی جدید در یک شبکه داده ای چند لایه، تحت عنوان روش انتشار سریع سلسله مراتبی پیش گویانه (PHFS)، نوعی نگارش تعمیم یافته از روش انتشار سریع (یک روش همتاسازی دینامیکی در شبکه داده ها) را ارائه می نمائیم. با توجه به محلیت فضایی، PHFS سعی در پیش بینی نیازهای آتی نموده و متعاقباً این موارد را در یک حالت سلسله مراتبی پیش همتاسازی نموده تا قابلیت افزایش ویژگی محلی از نقطه نظر دسترسی به وجود آمده و در نهایت بتوان عملکرد را نیز ارتقا داد. در این مقاله، ما نسبت به مقایسه PHFS و CFS (انتشار سریع مشترک) با استفاده از یک مثال از چشم انداز وقفه دسترسی اقدام می نمائیم. نتایج نشان دهنده آن هستند که PHFS سبب ایجاد وقفه کمتری شده و بعلاوه در مقایسه با CFS از عملکرد بهتری نیز برخوردار می باشد.
کلمات کلیدی: شبکه داده، همتاسازی دینامیکی، CFS، PHFS
1- مقدمه
امروزه، داده ها و اطلاعات زیادی در رشته های مختلف، نظیر آزمایشات علمی و کاربردهای مهندسی، تولید می شوند. به منظور به اشتراک گذاری داده ها و مشارکت آن ها، این داده های تولیدی می بایست در شبکه های گسترده قابلیت توزیع داشته باشند. بنابراین، مدیریت کارآمد حجم انبوه داده های به اشتراک گذاشته شده و توزیعی به عنوان یک مولفه مهم برای محققین علمی و همچنین کاربردهای تجاری بشمار می آید. بهره گیری از شبکه داده ها به عنوان یک راه حل برای این مسئله محسوب می شود [1،2]. ایده اصلی این شبکه / گرید اتصال منابع از موقعیت ها، سازمان ها و بسترهای ناهمگن متعدد به یکدیگر جهت ایجاد یک سیستم قابل مقیاس و توزیعی می باشد که به کاربران اجازه دسترسی شفاف به منابع را می دهد [3]. این گریدها / شبکه ها را می توان به گریدهای محاسباتی و گریدهای داده ای تقسیم نمود [3]. گریدها یا شبکه های محاسباتی برای مدیریت و تعامل با وظایف شدید محاسباتی توسعه یافته اند و گریدها یا شبکه های داده ای و اطلاعاتی نیز برای به اشتراک گذاری داده ها و تعامل در این زمینه مد نظر می باشند [4]، و شامل “چرخه عمر دینامیکی کامل فرایندهای پیاده سازی خدمات، تدارکات، مدیریت و منسوخ سازی نیز می باشد” [5]. شبکه تحقیقات انفورماتیک بیوپزشکی (BIRN) [6]، Large Hadron Collider (LHC) [7]، اتحادیه های مجازی بین المللی (IVOA)، گروه تحقیقات اجتماعی شبکه [8]، گرید داده اروپا [9]، به عنوان مثال های سازمان ها و ارگان هایی به شمار می آیند که از پروژه های E-SciencE (EGEE) بسمت گریدها یا شبکه های توانمند سازی روی آورده اند [11].
ویژگی چند لایه ای به عنوان یک ساختار درخت مانند جهت ایجاد گریدها یا شبکه های داده ای به شمار می آید. معماری چند لایه ای در ابتدا به وسیله پروژه MONARC [12] برای مدل سازی LHC [7] محاسبات توزیعی در CERN [13] پیشنهاد شد. در این مدل سلسله مراتبی پیشنهادی، داده های خام که در CERN تولید می شوند در لایه صفر ذخیره می گردند. این داده های خام به وسیله مراکز متعدد محلی در لایه 1، مراکز ملی در لایه 2، بسیاری از مراکز صنعتی در لایه 3 و در نهایت صدها یا هزاران کاربر در لایه 4 مورد استفاده قرار می گیرند. این معماری فراهم آورنده یک روش کارآمد و کم هزینه برای به اشتراک گذاری منابع بین کاربران می باشد. پروژه شبکه داده EU یکی از مهم ترین و قابل توجه ترین پروژه های شبکه ای اطلاعات به شمار می آید که در آن تعداد زیادی از محققین در ارتباط با مدیریت فرایندهای همتاسازی در شبکه های اطلاعاتی، مخصوصاً در ارتباط با شبکه اطلاعات چند لایه، مشغول به کار و تحقیق می باشند [10].
منابع اطلاعاتی غالباً دارای توزیع جغرافیایی می باشند و عمدتاً با استفاده از لینک های شبکه دارای وقفه طویل المدت به یکدیگر متصل شده اند. توزیع جغرافیایی منابع داده ها معرف آن است که انتقال داده به عنوان یک ویژگی ضروری به شمار می آید. انتقال داده ها مخصوصاً انتقال آنها در یک محدوده طولانی سبب بروز مشکلات نظیر وقفه زمانی، مصرف پهنای باند و موارد دیگر گردیده و در نتیجه موجب افت عملکرد خواهد شد. با توجه به شبکه های اطلاعاتی به عنوان منابع عظیم داده ای، این مشکل جدی تر بروز خواهد نمود. فرایند همتاسازی داده ها به عنوان یک راه حل برای این مشکل محسوب می شود [3، 4، 14 ـ17]. نقطه اصلی این فرایند ایجاد کپی های متعدد فایل ها در سایت های مختلف به منظور افزایش دسترس پذیری آنها می باشد. دسترسی بالاتر منجر به انتقال کمتر داده ها و عملکرد بهتر خواهد شد. شرایط ایده آل همتاسازی کلیه آبجکت های اطلاعاتی در کلیه سایت ها به منظور حاصل آوردن بالاترین میزان دسترسی است. اما به واسطه محدودیت های ذخیره سازی، این نوع از فرایند همتاسازی امکان پذیر نیست. بنابراین، استراتژی های همتاسازی مختلفی به منظور حاصل آوردن یک پیکر بندی بهینه بر مبنای موقعیت های جاری توسعه یافته اند. این استراتژی ها قابلیت انجام فرایند بهینه سازی از طریق مشخص نمودن فایل های مرتبط را خواهند داشت، بدان معنا که در کجا و به چه هنگام می بایست فرایند همتاسازی انجام گردد. علاوه بر افزایش دسترس پذیری، همتاسازی سبب افزایش پایایی، تراز بار و کیفیت خدمات خواهد شد [18].
روش های همتاسازی را می توان به انواع استاتیک و دینامیک طبقه بندی نمود [3] رویکردهای استاتیک [3] مشخص کننده موقعیت این فرایند در طی فاز طراحی می باشد و بنابراین موقعیت های مربوطه بدون تغییر باقی خواهند ماند. از طرف دیگر همتاسازی دینامیکی [1، 18، 2، 19، 20، 16، 21 ـ 23] قابلیت ایجاد و حذف موارد مرتبط بر مبنای تغییر الگوهای دسترسی کاربران در طی زمان را خواهند داشت. بنابراین، این نوع از همتاسازی سبب بروز این تضمین خواهد شد که مزیت های چنین فرایندی حتی در صورتی که رفتار کاربران تغییر نماید همچنان تداوم خواهد داشت. از آنجایی که شبکه های اطلاعاتی به عنوان سیستم های دینامیکی به شمار می آیند و الگوی دسترسی کاربران در طی زمان تغییر می نماید، همتاسازی دینامیکی برای چنین سیستم هایی مناسب تر می باشد [1، 18، 19، 15، 16].
در این مقاله ما یک روش همتاسازی دینامیکی جدید در محیط شبکه داده های چند لایه ای را عرضه می نماییم که تحت عنوان انتشار سریع سلسله مراتبی پیش گویانه (PHFS) خوانده می شود. PHFS خود به عنوان یک نگارش ارتقا یافته CFS (استراتژی همتاسازی دینامیکی در شبکه داده ها) خوانده می شود که البته توجه ویژه ای به روش های پیش بینانه و ویژگی محلیت فضایی شده است، مبحثی که قبلا چندان به آن پرداخته نشده است. PHFS نه تنها قابلیت همتاسازی آبجکت های اطلاعاتی به صورت سلسله مراتبی در لایه های مختلف شبکه داده های چند لایه ای برای حاصل آوردن موقعیت های بیشتر از نقطه نظر دسترسی را خواهد داشت بلکه قابلیت بهینه سازی کاربرد منابع ذخیره شده را نیز دارد. PHFS به عنوان روشی برای خواندن شبکه های بزرگ اطلاعاتی به شمار می آید.
این مقاله به شرح ذیل سازماندهی شده است: بخش 2 در ارتباط با تحقیقات وابسته در زمینه همتاسازی دینامیکی در شبکه های اطلاعاتی و تحقیقی در خصوص روش های پیش گویانه می باشد. در بخش 3، PHFS ارائه می شود. مثال و نتایج مرتبط در بخش 4 عرضه گردیده و بخش 5 نهایتاً تحقیقات آتی و نتیجه گیری این مقاله را ارائه می نماید.
PHFS: همتاسازی دینامیکی کاهش وقفه دسترسی شبکه داده چندلایه
2- تحقیقات مرتبط
برخی از مطالعات اخیر اقدام به بحث پیرامون مشکلات همتاسازی دینامیکی در شبکه های اطلاعاتی نموده اند. برخی از این تحقیقات در این بخش مورد بررسی قرار می گیرند.
در [18] پنج استراتژی متمایز برای شبکه داده های چند لایه ای ارائه شده است. این استراتژی ها از نقطه نظر عملکرد به وسیله یک شبیه سازی مقایسه می شوند. این استراتژی ها به شرح ذیل هستند:
-
عدم همتاسازی: داده ها صرفاً در گره به وجود آمده ذخیره سازی شده و در گره های دیگر همتاسازی نمی شوند. این استراتژی به عنوان یک حالت مبنا برای مقایسه بکار گرفته شده است.
-
بهترین کلاینت: هر گره اقدام به ضبط درخواست های فایل های خود نموده و متعاقباً این اطلاعات را در بازه های منظم کنترل می نماید. در صورتی که تعداد درخواست ها برای یک فایل فراتر از میزان آستانه گردد، مکانیزم همتاسازی اقدام به اعمال فرایند همتاسازی فایل مربوطه در گره ای می نماید که دارای درخواست های بالاتری برای آن فایل می باشد. چنین گره ای تحت عنوان بهترین کلاینت خوانده می شود.
-
آبشاره سازی: در صورتی که تعداد دسترسی یک فایل فراتر از حد آستانه گردید، یک همتاسازی در مرحله بعد بر روی مسیر منتهی به بهترین کلاینت اعمال می شود. این فرایند در امتداد سطوح پایین تر ادامه می یابد تا آنکه به بهترین کلاینت برسد.
-
نهان سازی و آبشاره سازی: در این استراتژی، فرایندهای نهان سازی و آبشاره سازی با یکدیگر ترکیب می شوند. بنابراین فایل درخواستی در گره کلاینت همتا (قرار گرفته در حافظه نهان) گردیده و فایل های معروف به وسیله سرور مشخص شده و به صورت سلسله مراتبی (آبشاره ای) انتشار می یابند.
-
انتشار سریع: در این استراتژی، فایل درخواستی در کلیه گره ها از مسیر مبدأ به مسیر مقصد (گره های کلاینت) همتاسازی می گردد.
به علاوه در مرجع [18] سه نوع از موقعیت ها ارائه شده اند.
-
موضع موقتی (زمانی): فایل های که اخیراً دسترسی یافته اند به احتمال بیشتری به عنوان موارد مجدداً درخواست شده مدنظر خواهند بود.
-
موضع جغرافیایی (کلاینت): فایل های جدیداً دسترسی یافته به وسیله کلاینت احتمالاً به وسیله دیگر کلاینت های مجاور نیز درخواست خواهند شد.
-
موضع فضایی (فایل): فایل های مرتبط با مجموع فایل های اخیراً دسترسی یافته نیز به احتمال زیاد مجدداً درخواست خواهند شد.
در این فرایند ارزیابی استراتژی ها، سه نوع از الگوهای دسترسی ارائه شده اند. این الگوهای دسترسی شامل الگوی دسترسی تصادفی، موقعیت زمانی در الگوهای دسترسی و موقعیت زمانی و جغرافیایی در الگوهای دسترسی می باشند. از آنجایی که این استراتژی ها برای خواندن شبکه داده های چند لایه ای گسترده با توجه به آبجکت های اطلاعاتی صرفاً خواندنی توسعه یافته اند، در هیچ کدام از استراتژی های فوق، مسئله ثبات موارد همتاسازی شده مدنظر قرار نگرفته است. نتایج شبیه سازی در مرجع [18] نشان دهنده آن می باشند که انتشار سریع دارای عملکرد بهتری در مقایسه با الگوی دسترسی تصادفی می باشد و به علاوه الگوی آبشاره سازی نیز دارای عملکرد بهتری در ارتباط با ویژگی های دسترسی محلی است. انتشار سریع همچنین منجر به صرفه جویی زیادی در مصرف پهنای باند در مقایسه با دیگر روش ها می شود.
دو مورد دیگر از الگوریتم های همتاسازی دینامیکی در شبکه های داده ای چند لایه متشکل از روش پایین به بالای ساده (SBU) و روش پایین به بالای انبوه (ABU) می باشد [1]. ایده اصلی مرتبط با این الگوریتم ها ایجاد ویژگی های همتاسازی بر مبنای مؤلفه های مورد نیاز کلاینت ها و با توجه به معروفیت آنها می باشد. در این الگوریتم ها، فرایند همتاسازی دارای یک سبک پایین به بالا می باشد. به عبارت دیگر، فایل ها از سطوح پایین سلسله مراتبی به سمت بالا بر مبنای معروفیت آنها درخواست می شوند. نتایج شبیه سازی در مرجع [1] نشان دهنده آن هستند که ABU دارای عملکرد بهتری در مقایسه با SBU می باشد و به علاوه از ویژگی انتشار سریع در ارتباط با مؤلفه های سنجشی عملکرد در خصوص میانگین واکنش زمانی نیز شاخص تر است. این روش ها همچنین سبب افزایش عملکرد انتشار سریع می گردند، چرا که آنها قابلیت ارتقای ویژگی های محلیت در ارتباط با دسترسی ها با استفاده از فرایند همتاسازی فایل هایی که دارای بیشترین میزان دسترسی هستند، آن هم در نزدیک ترین سایت ها به یک روش بالا به پایین، را خواهند داشت. این روش ها همچنین ویژگی محلی فضایی را نیز نادیده می گیرند. در PHFS، ما دسترسی های محلی با توجه به موقعیت فضایی را نیز افزایش می دهیم.
PHFS: همتاسازی دینامیکی کاهش وقفه دسترسی شبکه داده چندلایه
3- انتشار سریع سلسله مراتبی پیش گویانه
در این بخش، یک روش همتاسازی دینامیکی جدید در شبکه داده های چند لایه تحت عنوان PHFS ارائه می شود. PHFS به عنوان یک نگارش تعمیم یافته CFS به شمار می آید. PHFS از روش های پیش گویانه جهت پیش بینی نیازهای آتی و همتاسازی آنها به صورت سلسله مراتبی در گره های مختلف لایه های متفاوت در شبکه داده های چند لایه از مسیر منتج شده از گره مبدأ به کلاینت استفاده می نماید. همانگونه که قبلاً ذکر شد، شبکه داده های چند لایه ای دارای ساختاری درخت مانند می باشد. شکل 1 نشان دهنده شبکه داده های چند لایه نوعی است [29].
در شبکه داده های چند لایه، گره های واقع در لایه های فوقانی دارای ظرفیت ذخیره سازی و توان محاسباتی بسیار بیشتری در مقایسه با گره های سطح تحتانی می باشند. به علاوه، پهنای باند لینک های بین گره ها در سطوح فوقانی بزرگتر از لینک ها در گره های سطح تحتانی است. بنابراین، روش همتاسازی در انتشار سریع قابلیت همتاسازی اقلام بیشتری در گره های سطح فوقانی را داشته و در مقابل این میزان در سطوح پایینی کمتر خواهد بود. هدف این نوع از همتاسازی سلسله مراتبی بهینه سازی کاربرد منابع برای همتاسازی و فراهم آوردن ویژگی محلیت حداکثری با منابع در دسترس می باشد.
در فاز اولیه، PHFS اقدام به جمع آوری اطلاعات دسترسی ها از کلیه موارد در سیستم نموده و متعاقباً فایل های لاگ یا ثبت اطلاعات دسترسی ایجاد می گردند. بعداً، PHFS از تکنیک های داده کاوی همانند قوانین وابستگی و خوشه بندی جهت مشخص سازی فایل های لاگ استفاده می نماید. چنین موردی جهت مشخص سازی دانش و اطلاعات مفید نظیر موارد ذیل بکار گرفته می شود: (1) خوشه فایل هایی که با احتمال سطح بالا دارای دسترسی توأم می باشند، و (2) الگوهای دسترسی ترتیبی که به صورت مکرر و غالب شکل می گیرند. البته می توان این موضوع را بیان داشت که این فایل ها دارای محلیت فضایی منطقی می باشند. به عبارت دیگر، در فاز اولیه، PHFS سعی در یافتن ارتباط بین فایل ها برای پیش بینی های متعاقب می نماید.
3ـ1. مدل معماری PHFS
همانگونه که قبلاً ذکر شد PHFS به عنوان روشی به شمار می آید که قابلیت پیش بینی درخواست های متعاقب فایل ها بر مبنای ارتباطات بین آنها را دارد. به علاوه این موضوع بیان شده است که ارتباط بین فایل ها را می توان از الگوهای دسترسی قبلی استنباط نمود. در اینجا در PHFS، ما به مکانیزمی برای حفظ دسترسی های قبلی و تحلیل آنها جهت یافتن ارتباطات نیاز خواهیم داشت. بنابراین، PHFS دارای سه فاز می باشد: فاز مانیتورینگ یا نظارت، فاز تحلیل و فاز همتاسازی.
-
نظارت: در فاز مانیتورینگ یا نظارت، یک عامل نرم افزاری در گره ریشه اقدام به جمع آوری اطلاعات دسترسی به فایل ها از کلیه کلاینت ها در سیستم مربوطه نموده و آنها را در یک فایل لاگ یا فایل اطلاعاتی خاص ثبت می نماید.
-
تحلیل: در فاز تحلیل، موتور داده کاوی فرایند استخراج اطلاعات فایل های لاگ یا ثبت شده را انجام داده و متعاقباً اطلاعات مفید همانند ارتباط بین فایل ها را مشخص می سازد.
-
همتاسازی: فاز همتاسازی مسئول مدیریت کلیه ویژگی های مربوطه می باشد که خود از دو مرحله برخوردار است.
-
مرحله ایجاد PWS: مرحله مدیریت همتاسازی به هنگامی فعال می شود که یک فایل، که دارای هیچ گونه PWS در سیستم نمی باشد، برای اولین بار درخواست می گردد. در این موقعیت مدیر همتاساز در گره ریشه از اطلاعات فراهم آمده به وسیله موتور داده کاوی استفاده نموده و اقدام به ایجاد PWS برای آن فایل درخواست شده می نماید. اولویت اول PWS ایجادی نیز مشخص می گردد. این مرحله صرفاً در گره ریشه انجام می گردد. در حقیقت این مرحله به عنوان مرحله پیش گویانه فرایند همتاسازی به شمار می آید.
-
مرحله پذیرش و تطبیق پیکربندی ویژگی های همتاسازی شده: این مرحله مسئول تطبیق پیکربندی فرایند همتاسازی با توجه به موقعیت موجود و بر مبنای مکانیزم اولویت می باشد. این مرحله با توجه به تعامل کلیه مدیران مرتبط که در تمامی گره ها حضور دارند اعمال می شود.
3ـ2. مدیریت همتاسازی در PHFS
در PHFS، فرایند مدیریت همتاسازی با تعامل مؤلفه های مدیریت همتاسازی انجام می گردد. بر مبنای معماری PHFS، جزء مدیریت همتاسازی در هر گره از یک مؤلفه تعاملی با جزء یکسان در گره های پدر و فرزند برخوردار می باشد. این اجزا جهت تبادل همتاهای بین گره ها برای حاصل آوردن پیکربندی بهینه با یکدیگر همکاری می نمایند. جزء مدیریت همتاسازی متشکل از مؤلفه همتاسازی اولیه، مؤلفه ضبط PWS، و مؤلفه تطبیق (مؤلفه تغییر اولویت و مؤلفه تغییر پیکربندی همتاسازی) می باشد.
3ـ2ـ1. جزء ضبط PWS
تابع مؤلفه یا جزء ضبط PWS وظیفه ضبط اطلاعات مفید در هر گره را به عهده دارد. اطلاعات ضبط شده در جزء ضبط PWS به شرح ذیل می باشند:
-
لیست های PWSs که در هر گره وجود دارند.
-
اولویت های PWSهای موجود در هر گره.
-
اعضای PWSs موجود در گره خاص.
-
به علاوه ثبت دسترسی ها به هر عضو PWSs
اطلاعات فوق الذکر جهت تغییر اولویت PWSs در جزء تغییر اولویت بکار گرفته شده و بر این مبنا اقدام به تغییر پیکربندی همتاسازی در جزء پیکربندی فرایند همتاسازی خواهد شد. اطلاعات ضبط PWS به هنگامی به روزرسانی خواهد شد که اولویت ها با توجه به جزء تغییر اولویت تغییر یافته باشند و همچنین به هنگامی که پیکربندی PWS با توجه به جزء تغییر پیکربندی همتاسازی با تغییر رو به رو شده باشد.
3ـ2ـ2. جزء تطبیقی
جزء تطبیقی متشکل از دو مؤلفه است:
-
جزء تغییر اولویت و
-
جزء تغییر پیکربندی همتاسازی
3ـ2ـ2ـ1. جزء تغییر اولویت
ایده کلی تعدیل اولویت PWS ذیلاً تشریح می شود. فرایند تغییر اولویت PWS به عنوان یک رخداد گسسته به شمار آمده و در انتهای بازه های زمانی گسسته اعمال می شود. در طی این بازه های زمانی، دسترسی به اعضای PWS همراه با دیگر اطلاعات نظیر رفتارهای سیستمی قابل کنترل و مشاهده می باشد و این موارد به وسیله جزء ضبط PWS ذخیره سازی می گردند. در انتهای این بازه ها، اولویت های PWSs بر مبنای اطلاعات ذخیره سازی شده مورد ارزیابی و تعدیل قرار می گیرند. اولویت ارزیابی شده برای PWS در انتهای هر بازه معتبر شناخته شده و صرفاً برای تطبیق در بازه بعدی بکار گرفته خواهد شد. بازه های کوتاه مدت سبب افزایش در تطبیق پذیری سیستمی می شوند، چرا که این بازه های کوتاه سبب حس سریع تغییرات و واکنش سریع به وسیله جزء مدیریت همتاسازی خواهد شد. اما بازه های کوتاهتر ممکن است سبب بروز سربارهای بیشتری به سیستم شوند. تعیین طول بازه زمانی بهینه برای موقعیت های مختلف در تحقیقات بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اولویت هر عضو PWS در انتهای بازه های زمانی با توجه به معادله (1) محاسبه می شود:
3ـ2ـ2ـ2. جزء تغییر پیکربندی همتاسازی. به هنگامی که اولویت PWSs تغییر نماید، احتمالاً می بایست نسبت به تغییر پیکربندی همتاسازی جهت بازتاب دادن موقعیت جدید اقدام نمود. بنابراین در انتهای هر بازه زمانی، جزء پیکربندی همتاسازی را می بایست کنترل نمود تا مشخص شود که آیا هیچ گونه تغییری در این پیکربندی مورد نیاز می باشد یا خیر. به همین دلیل جزء پیکربندی همتاسازی دارای دو آستانه Tmax و Tmin می باشد. در صورتی که اولویت PWS کمتر از Tmin گردد، جزء پیکربندی کمترین اعضای استفاده شده مرتبط با PWS را برگزیده و آنها را به عنوان کاندیدهایی برای جایگزینی انتخاب می نماید. این کاندیدهای جابجایی را می توان با اعضای دیگر PWSهای دارای اولویت بالا در فرایند تعدیل پیکربندی جابجا نمود. تعداد اقلامی که به عنوان کاندید جایگزینی انتخاب می گردند منوط به این موضوع است که اولویت PWS تا چه میزان کمتر از Tmin می باشد. ساده ترین راه حل آن است که ما واحدهای اولویت را در نظر گرفته و برای هر واحد یک کاندید جابجایی را در نظر بگیریم که اولویت آن کمتر از Tmin باشد. در صورتی که اولویت یک PWS بزرگتر از Tmax گردد، جزء پیکربندی همتاسازی اقدام به انتخاب اعضای دارای دسترسی بالای این PWS نموده و آنها را به سطح پایین تر جهت انجام فرایند همتاسازی ارسال می دارد. در صورتی که فضای آزاد کافی جهت جای دادن آنها موجود نباشد، آنها با کاندیدهای جایگزینی جابجا خواهند شد. تعداد اقلام انتخابی جهت انتقال منوط به این موضوع است که تا چه میزان اولویت فراتر از Tmax شده است (شکل 6).
3ـ3. مدل سازی پیش بینی و وقفه دسترسی در PHFS
در این بخش، پیش بینی و وقفه دسترسی در PHFS به صورت رسمی مورد بحث قرار می گیرد. به همین دلیل، ما دارای فرضیه های ذیل می باشیم.
F = {f1, f2,… , fn}: مجموعه ای از فایل ها در سیستم
C = {c1, c2,… , cm}: مجموعه ای از کلاینت ها
R(fi, fj): ارتباط بین فایل های fi و fj و 0 < R(fi, fj) < 1. به علاوه، این مورد نشان دهنده احتمال درخواست فایل j پس از دسترسی به فایل i می باشد.
PWS(cl, k): مجموعه کاری پیش گویانه که به هنگامی ایجاد خواهد شد که cl اقدام به درخواست فایل k نماید.
AL(cl, fi): سطح دسترسی کلاینت cl به فایل fi.
3ـ3ـ1. مدل سازی پیش بینی در PHFS
این موضوع مشخص شده است که PHFS قابلیت پیش بینی درخواست های احتمالی آتی بر مبنای ارتباط بین فایل ها را خواهد داشت. در اینجا، ارتباط بین فایل ها به وسیله یک گراف تحت عنوان گراف ارتباط فایل ارائه می شود (شکل 8).
3ـ3ـ2. مدل سازی وقفه دسترسی در PHFS
هر گره در این سیستم بر مبنای یک شناسه منحصر به فرد مشخص شده است و به عنوان مجموعه ای از جفت های منظم شده ارائه می شوند. اولین جزء هر جفت به عنوان یک فایل به شمار می آید که بر روی آن گره قرار گرفته است و دومین جزء دارای اطلاعات مشخصی در خصوص آن فایل است. اطلاعاتی که می توان آن را برای یک فایل ذخیره نمود در ارتباط با PWS آن فایل، تعداد دسترسی ها در بازه زمانی جاری، تعداد دسترسی ها در بازه های زمانی قبلی، و موارد دیگر می باشد. کلیه این فرا داده ها به عنوان جزء دوم جفت های منظم شده به شمار می آیند. این اطلاعات به وسیله جزء ضبط PWS به روزرسانی می شود.
4- مقایسه انتشار سریع و PHFS
در این بخش، PHFS و CFS از نقطه نظر وقفه دسترسی با استفاده از یک مثال مورد مقایسه قرار می گیرند. فرضیه های ارائه شده برای این مثال به شرح ذیل هستند:
-
شبکه داده ای چند لایه ای دارای چهار لایه همانند شکل 1 می باشد.
-
گره در سطح دو دارای یک فضای ذخیره سازی برای چهار فایل و در سطح سه دارای ذخیره سازی برای دو فایل می باشد. گره کلاینت صرفاً می تواند یک فایل را در خود جای دهد.
-
کلیه فایل ها دارای اندازه یکسانی هستند.
-
تأخیر یا وقفه برای انتقال فایل از یک سطح به سطح پایین تر به عنوان یک واحد زمانی در نظر گرفته می شود.
موتور کاوش مشخص می سازد که A، B، C، D و E، F، G، H به عنوان دو مجموعه ای از فایل هایی به شمار می آیند که به احتمال بالایی با یکدیگر دسترسی دارند.
-
Tmax یک آستانه، برای حرکت یک آیتم به سطح پایین تر برای دو بار در نظر گرفته می شود.
-
X و Y به عنوان دو کلاینتی به شمار می آیند که در یک پروژه مشترک در یک لابراتوار در یک منطقه بکار گرفته شده اند.
-
فایل های درخواستی X و Y همراه با ترتیب آنها در یک بازه زمانی خاص در شکل 8 نشان داده شده اند.
-
یک معیار مقایسه در حقیقت به عنوان وقفه دسترسی (AL) به شمار می آید که در آن وقفه دسترسی کمتر به عنوان بهترین شرط محسوب می شود. از آنجایی که یک واحد زمانی برای وقفه بین لایه ها در نظر گرفته شده است، AL نشان دهنده فاصله سطح در ارتباط با دسترسی به شمار می آید.
-
استراتژی جایگزینی در هر دو مورد PHFS و CFS به عنوان فایلی که هم اکنون دارای کمترین میزان استفاده می باشد در نظر گرفته شده است.
-
ما نمی توانیم هیچ گونه تأخیر زمانی را برای تعدیل اولویت و تغییر پیکربندی در نظر بگیریم. تعدیل اولویت و تغییر پیکربندی فوراً پس از هر گونه تغییر در دسترسی ها اعمال می شوند.
-
در این مثال، شناسه گره در سطح دو برابر با N2 و شناسه گره در سطح سه برابر با N3 می باشد.
PHFS: همتاسازی دینامیکی کاهش وقفه دسترسی شبکه داده چندلایه