مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات حسابداری بخش 19

در این قسمت  لغات حسابداری بخش 19 عرضه شده است.

 

لغات حسابداری صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات حسابداری / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات حسابداری - ایران ترجمه
لغات حسابداری بخش 19
C
حرف سوم الفبای انگلیسی، رقم 12 در مبنای 16
c-chart
نمودار، نمودار تعداد نقص
c covering space
c-فضای پوششی
c-flow
طرح توسعه c شكل
c-group
c-گروه
cab minus bac formula
دستور کب منهای بک
cable
طناب سیمی
calculable
محاسبه پذیر، قابل محاسبه
calculable number
عدد محاسبه پذیر
calculate
محاسبه کردن، حساب کردن
calculating machine
ماشین حساب
calculation
حساب، محاسبه
calculator
حسابگر، ماشین حساب، حساب کننده، محاسب
calculus
حساب دیفرانسیل و انتگرال، حساب جامعه و فاضله، حسابان
calculus of differences
حساب تفاضل ها
calculus of errors
حساب خطا ها
calculus of finite differences
حساب تفاضل های متناهی
calculus of individuals
حساب مفردات
calculus of probabilities
حساب احتمالات
calculus of residues
حساب مانده ها
calculus of variance
حساب واریانس
calculus of variations
حساب تغییرات
calendar
سالنامه، تقویم
caliber
قطر داخلی لوله، قطر دهانه لوله
calibrate
قطر داخلی چیزی را اندازه گرفتن
calibration
مدرج سازی، درجه بندی، زینه بندی
calibration control
کنترل درجه بندی
calibre
نمونه قانونی، واحد نمونه
caliper
پرگار، پرگار قطرسنج، اندازه گیر
call
نامیدن، گرفتن، فرض کردن
call back
مراجعه مجدد
call loans
مطالبات آنی، وام های عند المطالبه
calliper compass
پرگار قطرسنج
callipers
قطرسنج
cam
ضامن، بادامک
camber
خمیدگی، برآمده، قوس کوژ
can be imbedded
می توان نشانید
cancel
باطل کردن، ساده شدن، حذف کردن، ساده کردن، صفر کردن، از بین بردن، تحویل کسر، حذف کردن
cancel out
ساده کردن
cancellation
حذف، اسقاط، تحویل کسر، ساده کردن، تحویل
cancellation error
خطای حذفی
cancellation law
قانون حذف، قانون حذف کردن، قاعده حذف
cancellation law of multiplication
قانون حذف در ضرب
cancellation rule
قاعده اسقاط، قاعده حذف، قانون حذف
cancelling rule
قانون حذف
candlepower
شمع، واحد اندازه گیری شدت نور
canonical
متعارف
canonical base
پایه کانونیک
canonical basis
پایه متعارف
canonical bijection
نگاشت دوسویی متعارف
canonical bilinear mapping
نگاشت دو خطی متعارف
canonical class
رده متعارف، کلاس متعارف
canonical coordinate system
دستگاه مختصات متعارف
canonical coordinates of the first kind
مختصات متعارف نوع اول
canonical coordinates of the second kind
مختصات متعارف نوع دوم
canonical correlation
همبستگی متعارف
canonical correlation coefficient
ضریب همبستگی متعارف
canonical decomposition
تجزیه متعارف
canonical equation
معادله متعارف
canonical factorization
تجزیه متعارف
canonical form
شکل متعارفی، صورت استاندارد، فرم متعارف، صورت متعارف، شکل متعارف
canonical form of duality
شکل متعارفی دوگان
canonical form of linear program
شکل متعارفی برنامه خطی
canonical function
تابع متعارف
canonical homomorphism
همریختی متعارف
canonical injection
انژکسیون متعارف، نگاشت یک به یک طبیعی
canonical mapping
نگاشت متعارف گسترش رسمی
canonical measure
اندازه متعارف
canonical of simplex tableau
شکل متعارفی جدول سیمپلکس
canonical product
حاصلضرب رسمی
canonical rational
گویای متعارف
canonical representation of a space curve
نمایش متعارف یک منحنی فضایی
canonical surjection
پوشای متعارف، پوشایی متعارف، پوشایی طبیعی
canonical transformation
تبدیل متعارف
canonical variable
متغیر متعارف
canonical variables
متغیر های متعارف
canonical variate
متغیر تصادفی متعارف
canonically
به طور متعارفی
canonically bounded complex
مجتمع متعارفا کراندار
capacitability
گنجایش پذیری
cant
سطح مورب، سطح مایل
cantor diagonal process
فرایند قطری کانتور
cantor discontinuum
ناپیوستار کانتور
cantor function
تابع کانتور
Cantor intersection theorem
قضیه اشتراک کانتور
Cantor-Lebesgue theorem
قضیه کانتور-لبگ
cantor-like set
مجموعه شبه کانتور
cantor number
عدد کانتور
cantor set
مجموعه کانتور
cantor space
فضای کانتور
Cantor ternary set
مجموعه سه سه ای کانتور، مجموعه کانتور، نا پیوستار کانتور
Cantor set
مجموعه سه سه ای کانتور، مجموعه کانتور، نا پیوستار کانتور
Cantor discontinuum
مجموعه سه سه ای کانتور، مجموعه کانتور، نا پیوستار کانتور
cantor theorem
قضیه کانتور
cap
کلاه، کپه، سرپوش، دربند، تاق، طاق، عرقچین کروی، کلاهک، علامت اشتراک مجموعه، عرقچین کروی
cap product
حاصلضرب تاقی
capability
قابلیت، توانایی، کفایت
capacitability
گنجایش پذیری
capacitable set
مجموعه گنجایش پذیر
capacitance
ظرفیت الکتریکی، توان
capacitor
خازن
capacitory dimension
بعد گنجایشی
capacity
گنجایش، ظرفیت، صلاحیت، استعداد
capacity cost
هزینه کل یک کارخانه، هزینه ظرفیت، هزینه کل واحدی تولیدی
capacity storage
ظرفیت حافظه
capacity utilization
استفاده از ظرفیت
capillary force
نیروی مویینگی
capital
ارزش ویژه در ترازنامه، سرمایه
capital accumulation
انباشت سرمایه
capital asset
سرمایه ثابت، دارایی سرمایه ای، دارایی عمده
capital budgeting
بودجه بندی سرمایه، بودجه بندی سرمایه ای
capital budgeting problem
مساله بودجه بندی سرمایه
capital coefficient
ضریب سرمایه
capital expenditures
هزینه های سرمایه ای
capital flow
انتقال سرمایه
capital gain
سود سرمایه، افزایش ارزش سرمایه، بهره عمده، درآمد سرمایه
capital good
کالای سرمایه ای
capital intensive
سرمایه بر، سرمایه طلب
capital intensive technology
تکنولوژی سرمایه بر
capital investment
سرمایه گذاری، سرمایه گذاری ثابت، سرمایه گذاری هنگفت
capital-output coefficient
ضریب تولید سرمایه
capital-output ratio
نسبت سرمایه به محصول
capital recovery
بازیافت سرمایه ای، استرداد سرمایه ای
capital statement
صورتحساب سرمایه
capital stock
سهام سرمایه
capstan
چرخ لنگر، چرخ و طناب، میله گردان، چرخ لنگردار
capital equipment
کالای سرمایه ای، تجهیزات سرمایه ای، دستگاه های سرمایه ای
capture
حاوی، شامل، متضمن
car-type conveyor
نقاله ارابه ای
characterization
مشخص سازی
characterize
مشخص ساختن
Caratheodory measure
اندازه کاراتئودوری
Caratheodory outer measure
اندازه برونی کاراتئودوری
Caratheodory theorem
قضیه کاراتئودوری
carbon arc
قوس کربنی
carbon electrode
الکترود ذغالی، الکترود کربنی
card
برگ، ورق
Cardan
کاردان
Cardan’s formula
فرمول کاردان
Cardan’s formula
فرمول کاردان
cardinal
اصلی
cardinal number
عدد اصلی
cardinal number of a set
عدد اصلی مجموعه، توان مجموعه، قوت مجموعه
cardinal points
جهات اصلی
cardinal’s arithmetic
حساب کاردینال
cardinality
عدد اصلی مجموعه، عدد اصلی، کاردینال قوت، اندازه
cardinality of a set
عدد اصلی مجموعه، تعداد عناصر یک مجموعه
cardinality of real numbers
عدد اصلی اعداد حقیقی
cardioid
دلوار
career service
خدمات حرفه ای
cargo loading
بارگیری بار، بارگیری کالا
carousel
چرخ فلک
carriage
حامل، حماله، زین حمال
carrier
حمل کننده، حامل، متصدی حمل و نقل، حماله
carrier fixture
کارگیری حامل
carrier of a differential form
محل صورت دیفرانسیل
carrier of a function
محل یک تابع
carrier pallet
سکوی حامل
carry
آویخته است، به ستون بعد
carry into effect
به اجرا درآوردن، اجرا کردن
carry out
کردن، انجام دادن، محاسبه کردن
carry over
گرفتن
carry to account
منظور کردن به حساب
carrying
حمل
carrying capacity
ظرفیت حمل
Cartan connection
التصاق کارتان
Cartan formula
فرمول کارتان
Cartan maximum principle
اصل ماکزیمم کارتان
cartan space
فضای کارتان
cartan subalgebra
زیرجبر کارتان
cartan theorem
قضیه کارتان
Cartesian
دکارتی، کارتزین
Cartesian axes
محور های دکارتی
Cartesian capacity
ظرفیت دکارتی
Cartesian coordinate
مختص دکارتی
Cartesian coordinate system
دستگاه مختصات دکارتی
Cartesian coordinates
مختصات دکارتی
Cartesian coordinates in the plane
مختصات دکارتی در صفحه
Cartesian equation
معادله کارتزین، معادله دکارتی
Cartesian geometry
هندسه دکارتی
Cartesian plane
صفحه دکارتی
Cartesian product
حاصل ضرب کارتزین، حاصل ضرب دکارتی، حاصل ضرب مستقیم، ضرب دکارتی
Cartesian product of distances
حاصل ضرب دکارتی فواصل
Cartesian product of intervals
حاصل ضرب دکارتی فواصل
Cartesian product of sets
حاصل ضرب دکارتی مجموعه ها
Cartesian space
فضای دکارتی
Cartesian surface
رویه دکارتی
Cartesian tensor
تانسور دکارتی
Cartier operator
عملگر کارتیه
cartography
نقشه برداری، نقشه کشی
cartridge
نوار، سوپاپ اطمینان، خشاب، فشنگی
cartridge heater
گرمکن نواری
cascade
معلق
cascade sequence
کلاهی، پله ای
case
حالت، مورد، قضیه، پوشینه
case depth
عمق سخت شده، ضخامت پوسته سخت شده
case hardening
سخت کردن جلدی، سخت کردن پوستی، سخت کردن سطحی
case of unbounded dual
حالت دوگان نامتناهی
case-sensitive
نسبت به حرف کوچک و بزرگ حساس (تمایز قائل) است.
case study
مطالعه موردی، بررسی موردی، مطالعه موارد خاص، مطالعه موارد خاص
cash
حساب صندوق، پول نقد، موجودی، صندوق، نقد
cash assets
دارایی های نقدی
cash basis
سیستم حسابداری نقدی، روش نقدی
cash budget
بودجه نقدی
cash discount
تخفیف نقدی
cash flow
جریان نقدی، نقدینگی، جریان نقدینگی، گردش وجوه نقد، گردش نقدینگی
cash flow statement
صورت جریان، صورت جریان نقدینگی
cash-in flow
جریان ورودی نقدی، جریان نقدی، جریان نقدینه ورودی
cash-out flow
جریان خروجی نقدی، جریان نقدی خروجی، جریان نقدینه خروجی
cashier
تحویلدار، صندوق دار
casing
بدنه
casorati determinant
دترمینان کازوراتی
cassini oval
خاگیوار کاسینی
cassinian
کاسینی
cassinian oval
بیضی کاسینی
cast
قالب، طرح، ریخته شده، ریختنی
cast-out-the nines
نُه نُه خارج کردن، نُه نُه طرح کردن
casting out nines
نُه نُه طرح کردن، طرح نُه نُه، امتحان ضرب، امتحان تقسیم
casting out ninescasting
نُه نُه خارج کردن، نُه نُه طرح کردن
casting
قالب ریزی، قطعه ریخته شده، ریخته، ریختگی، ریخته گری
Casus Irreducibilis
حالت تحویل ناپذیر
catalog
فهرست
catcher roll
قرقره گیرنده محصول
categorical
جازم، حملی، مطلق، قطعی، بی شرط، جزمی
categorical axiom
بنداشت جازم
categorical proposition
قضیه حملی
categorical syllogism
قیاس اقترانی
categorical system of axioms
دستگاه جازم اصل های موضوع، دستگاه کامل اصل های موضوع
complete system of axioms
دستگاه جازم اصل های موضوع، دستگاه کامل اصل های موضوع
category
رسته
category theory
نظریه رسته ها
catenary
زنجیره، زنجیری، زنجیر، خم زنجیری، خم زنجیر، منحنی زنجیری
catenary curve
منحنی زنجیری
catenoid
زنجیره وار، زنجیروار، رویه زنجیری مانند، زنجیرگون
cathode ray tube
لوله اشعه کاتدی، مانیتور
caution
احتیاط، توجه، اخطار
Cauchy
کشی
Cauchy condensation test
آزمون چگالش کوشی
Cauchy condition
شرط کوشی
Cauchy condition for convergence of sequences
شرط کوشی برای همگرایی دنباله ها
Cauchy condition for convergence of series
شرط کوشی برای همگرایی سری ها
Cauchy condition for uniform convergence
شرط کوشی برای همگرایی یکنواخت
Cauchy criterion
محک کوشی، معیار کوشی
Cauchy distribution
توزیع کوشی
Cauchy distribution law
قانون توزیع کوشی
Cauchy-goursat theorem
قضیه کوشی-گورسا
Cauchy- Hadamard formula
فرمول کوشی-آدامار
Cauchy inequality
نابرابری کوشی
Cauchy integral
انتگرال کوشی
Cauchy integral formula
دستور انتگرال کوشی، فرمول انتگرال کوشی
Cauchy polygon
چندضلعی کوشی
Cauchy principal value
مقدار اصلی کوشی
Cauchy principal value of integral
مقدار اصلی کوشی انتگرال
Cauchy process
فرایند کوشی
Cauchy product
حاصل ضرب کوشی
Cauchy product of power series
حاصل ضرب کوشی سری های توانی
Cauchy product of series
حاصل ضرب کوشی های سری ها
Cauchy remainder
باقی مانده کوشی
Cauchy representation
نمایش کوشی
Cauchy residue theorem
قضیه باقیمانده کوشی
Cauchy-Riemann equations
معادله های کوشی-ریمان، معادلات کوشی-ریمان
Cauchy-Schwarz inequality
نامساوی کوشی-شوارتس
Cauchy- Schwarz inequality for inner product
نامساوی کوشی-شوارتز در مورد حاصل ضرب داخلی
Cauchy- Schwarz inequality for integrals
نامساوی کوشی-گورسا برای انتگرال ها
Cauchy sequence
دنباله کوشی، رشته کوشی، توالی کوشی
Cauchy sequence in a metric space
دنباله کوشی در فضای متریک، دنباله اصلی در فضای متریک
Cauchy sequence of rational numbers
دنباله کوشی اعداد گویا، دنباله اصلی اعداد گویا
Cauchy sequence of real numbers
دنباله کوشی اعداد حقیقی، دنباله اصلی اعداد حقیقی
fundamental sequence of real numbers
دنباله کوشی اعداد حقیقی، دنباله اصلی اعداد حقیقی
Cauchy theorem
قضیه کوشی
Cauchy’s condensation
تراکم کشی
Cauchy’s condensation test
آزمون تراکم کشی
Cauchy’s criterion
محک کشی
Cauchy’s inequality
نامساوی کوشی
Cauchy’s integral theorem
قضیه انتگرال کوشی
Cauchy’s product of series
حاصل ضرب کوشی سری
Cauchy’s rule
قاعده کوشی
causal forecasting
پیش بینی سببی
causality
علیت
causation
علیت
cause
سبب شدن، علت، سبب
cause and effect
علت و معلول
cause and effect diagram
نمودار علت و معلول
caused by
ناشی از
Cavalieri solid
جسم کاوالیری
cavity
فضای خالی، گودی، حفره داخلی، محفظه، حفره
cavity space
فضای فرمگیری محفظه
cayley’s theorem
قضیه کیلی
ceiling
حداکثر، حد بالا، سقف، حداکثر مجاز
ceiling effect
توقف منحنی در حداکثر
ceiling function
تابع سقف
celerity
سرعت نور
celestial equator
استوای سماوی
celestial mechanics
مکانیک سماوی
celestial meridiam
نصف النهار سماوی
celestial meridian
نصف النهار سماوی
celestial pole
قطب سماوی
celestial sphere
کره سماوی
cell
محفظه، مخزن، خانه، حجره، عنصر، سلول
cell complex
مجتمع حجره ای
cell frequency
فراوانی خانه ای
cellar effect
توقف منحنی در حداقل
cellular cohomology group
گروه همانستگی حجره ای
cellular decomposition
تجزیه حجره ای
cellular homology group
گروه مانستگی حجره ای
cellular mapping
نگاشت حجره ای
Celsius scale
مقیاس سانتیگراد، مقیاس سلسیوس
cementation
سخت كردن، سخت كاری
cemented steel
فولاد سخت شده
censored
بازداشته، سانسور شده
censored normal distribution
توزیع نرمال بازداشته
censure point
نقطه سانسور
census
سرشماری، آمار، آمارگیری، احصاء
cent
پیشوند به معنی صد
center
وسط، مرغك، مركز، به مركز رساندن، متمركز كردن، مبدأ، گردآمدن
center drill
مته مركززن
center gate
مدخل مركزی
center head
اتصال پرگاری، مركزیاب
center line
خط مركز
center line crack
ترك میان خطی
center of a group
مركز گروه
center of a ring
مركز حلقه
center of curvature
مرکز خمیدگی
center of gravity
مركز گرانی، مركز ثقل، گرانیگاه
center of group
مركز گروه
center of homothetic figure
شكل مركز هوموتسی
center of homothety
مركز تجانس
center of inversion
مركز انعكاس، مركز انعكاسی، قطب انعكاس
center of lamina
مرکز ورقه
center of mass
مرکز جرم
center of mass system
دستگاه مركز ثقل
center of mean position
مركز ثقل مثلث
center of projection
مرکز تصویر
vertex of projection
مرکز تصویر
center of similitude
مركز تشابه، مركز تجانس
center of symmetry
مركز تقارن
center punch
سمبه نشان، سمبه نشان قائم
center seeking
طالب مركز
central
مركزی
central field
میدان مركزی
centered affine
آفین مركزدار
centering
گردآیی
centering tool
ابزار مركز كن
centripetal force
نیروی جذب به مركز، نیروی كشش از مركز
centesimal
صد قسمتی، صدتایی، صدم
centesimal division
تقسیمات صدتایی
centesimal system
دستگاه صدتایی
centesimal system of measuring angles
سیستم صد قسمتی برای اندازه گیری زوایا
Centi
سانتی، یك صدم
centigrade
سانتی گراد، یكصدم گراد، صد قسمتی، صد بخشی
centile
صدك
centimeter
یكصدم متر، سانتی متر
centroid
مرکز گون
centroid of a curve
مرکزگون یک منحنی
central
مركزی، متمركز، متمركز شده
central angle
زاویه مركزی
central area
قطعه میانی
central collineation
تبدیل همخطی مركزی
central concept
مفهوم اصلی
central confidence limits
حدود اعتماد مركزی
central difference
تفاضل مرکزی
central difference operator
عملگر تفاضل مركزی، عمل تفاضل مركزی
central deviation of random variable
انحراف مركزی كمیت تصادفی
central field
میدان مرکزی
central force
نیروی مرکزی
central gravitational force
نیروی گرانشی مرکزی
central image
نگاره مركزی، نگارنده منظری
central intervals
فواصل مركزی
central limit
حد مركزی
central limit theorem
قضیه حد مركزی
central moment
گشتاور مركزی، گشتاور متمركز
central porosity
تخلخل مركزی
central processing unit
واحد پردازش مركزی، واحد پردازنده مركزی، واحد پردازشگر، واحد مركزی پروش داده ها، پردازشگر مركزی
central projection
تصویر مرکزی
gnomonic projection
تصویر مرکزی
central quadrics
رویه های درجه دوی مرکز دار
central rectangle
مستطیل مرکزی
central rectangle of a hyperbola
مستطیل مركزی یك هذلولی
central scores
نمره های مركزی
central similitude
تجانس مركزی، تشابه، همسانی، تركیبی از دوران و تجانس
central symmetry
تقارن مرکزی
central tendency
گرایش به مرکز
central value
مقدار متوسط
centrality
مركزیت
centralization
تمركز
centralize
به متمركز رساندن، متمركز سازی، تمركز دادن، متمركز كردن
centralized control
نظارت متمركز، كنترل متمركز
centralized data processing
داده پردازی متمركز
centralized inspection
بازرسی متمركز
centralized planning
برنامه ریزی متمركز، طرح ریزی متمركز
centralizer
مركز ساز، مركز یاب، مركز
centralizer of a subset of a group
مركز ساز زیرمجموعه گروه
centralizer of a subset of a ring
مركز ساز زیرمجموعه حلقه
centrally located
واقع شده در مركز
center
مركز، وسط
centrifugal
گریز از مركز، گریزان از مركز
centrifugal casting
ریخته گری چرخشی، ریخته گری گریز از مركز
centrifugal force
نیروی گریز از مركز، نیروی گریزش از مركز، نیروی مركز گریز
centrifugal hopper feeder
تغذیه كننده قیفی گریز از مركز
centrifugation
گریز از مركز
centrifuge
دستگاه مركز گریز، گریز از مركز
centripetal
مرکز گرا
centripetal acceleration
شتاب مركز گرا
centroid
مركز هندسی، گرانیگاه، مركز ثقل، گرانیگاه هندسی، مركز وار، مركز گون
centroid of a set
مرکز وار مجموعه
centroid of a triangle
مرکز وار مثلث، مرکز ثقل مثلث
centuplicate
صد برابر كردن
century
قرن، صد سال
certain
حتمی، معین، مشخص، یقین، مسلم، قطعی، یقینی
certain event
پیشامد حتمی، حادثه یقین، پیشامد یقینی
certain outcome
پیشامد حتمی
certain scalar
اسكالری
certainty
معین بودن، تعیین، قطعی، یقین، اطمینان، قطعیت آوری
certainty conditions
شرایط اطمینان، شرایط یقین
certificate of balance
ترازنامه
certificate of inspection
گواهی بازرسی
certificate of quality
گواهی كیفیت
certificate of weight
گواهی وزن
Cesaro method of summation
روش مجموع یابی چزارو
Cesaro sum
مجموع چزارو
Cesaro summability
مجموع پذیری چزارو
Cesaro summable
مجموع پذیر چزارو
Cesaro summable sequence
دنباله مجموع پذیر چزارو
Ceva theorem
قضیه سوا
chain
زنجیره ای، زنجیری، زنجیر كردن، زنجیر
chain clamp
انبر قفلی زنجیری
chain complex
مجتمع زنجیری
chain condition
شرط زنجیری
chain conveyor
نقاله زنجیری
chain derivatives
مشتقات زنجیری، مشتقات زنجیره ای
chain group
گروه زنجیری
Chain homotopy
هوموتوپی زنجیری
chain index
شاخص زنجیری
chain mapping
نگاشت زنجیری
chain mesh belt
تسمه مشبك، تسمه زنجیری مشبك
chain of command
زنجیر فرماندهی، سلسله مراتب فرماندهی، سلسله مراتب
chain of minors
زنجیره مینور ها
chain pattern
انگاره زنجیره ای
chain reaction
واکنش زنجیره ای
chain rule
قاعده زنجیره ای
chain rule for derivatives
قاعده زنجیری برای مشتقات
chain rule for real functions
قاعده زنجیری برای توابع حقیقی
chain rule for vector valued functions
قاعده زنجیری برای توزیع توابع برداری
chain sampling plans
طرح های نمونه گیری زنجیره ای
chainette
زنجیر، قاعده زنجیری، قاعده زنجیره ای، دستور زنجیری
chairman
رئیس هیئت مدیره، ریاست عالی، صدر رئیس
chairperson
رئیس
chamber
حفره، محفظه، جان لوله
chamfer
پخدار كردن، پخ، شكاف، كجی
chance
تصادف، شانس، بخت، اتفاق، بختی
chance phenomenon
پدیده شانسی
chance variation
انحراف اتفاقی
change
تغییر، پول خرد، عوض شدن، عوض كردن، دگرگونی، تغییر دادن، تبدیل، تعویض، تعویض كردن، تغییر كردن
change in
تغییر در
change in basis
تغییر پایه، تغییر مبنا
change no walls
طرح توسعه بدون تغییرات فیزیكی ساختمان
change of base
تغییر مبنا
change of basis
تغییر در پایه، تغییر مبنا
change of constraint coefficients
تغییر در ضرایب محدودیت
change of coordinates
تغییرات دستگاه مختصات
change of coordinates system
تبدیل دستگاه مختصات
change of cost vector
تغییر در بردار هزینه
change of dependent variable
تغییر متغیر وابسته
change of independent variable
تغییر متغیر مستقل
change of parameter
تغییر پارامتر
change of rate
تغییر نسبت، تغییر میزان
change of right hand side
تغییر در سمت راست
change of variable
تغییر متغیر
change score
نمره تغییر
changeable
قابل تغییر، ناپایدار، تغییر پذیر
changeful
تغییر پذیر، بی ثبات
changing
تغییر
changing the reference
تغییر چارچوب
channel
مجرا، شیار، ناودانی، راهگاه، باجه، ناودان، كانال، ترعه
channel jig
الگوی كار دروازه ای
chaos
بی نظمی، آشفتگی
chapter
فصل، باب، بخش، جداكننده
character
سرفصل هزینه، كاركتر، حرف، مواد هزینه، علائم، منش، رقم، سرشت، شخصیت، خصلت، مشخصه، حروف
character group
گروه مشخصه ها
characterization
سرشت نمایی
characteristic
ویژگی،‌ هنر، مفسر، مشخصه، سرشت نما، خصیصه، خصلت، خصوصیت، سرشت نمای، صفت، مبین، مشخص كننده
characteristic class
رده مشخص
characteristic cone
مخروط مشخصه
characteristic curve
منحنی مشخصه، خم مشخصه
characteristic curves
منحنی های مشخصه
characteristic determinant
دترمینان مشخصه، دترمینان مشخص
characteristic direction
امتداد خاص، امتداد مشخص
characteristic equation
معادله ویژه، معادله مفسر، معادله مشخصه، معادله سرشت نما
characteristic equation of matrix
مشخصه ماتریس، معادله سرشتی ماتریس، معادله سرشت نمای ماتریس
characteristic function
characteristic function of random variable
تابع مشخصه متغیر تصادفی
characteristic function of sum of random variables
تابع مشخصه حاصل جمع متغیر های تصادفی
characteristic function of system of random variables
تابع مشخصه دستگاه از متغیر های تصادفی
characteristic linear system
دستگاه خطی مشخصه
characteristic manifold
خمینه مشخصه
characteristic matrix
ماتریس مشخصه
characteristic numbers
اعداد مشخصه
characteristic of a logarithm
مفسر لگاریتم
characteristic of a ring or a field
مشخصه یك حلقه یا یك میدان
characteristic of logarithm
مفسر لگاریتم
characteristic of the logarithm
مفسر لگاریتم
characteristic point
نقطه تماس
characteristic polynomial
چندجمله ای سرشت نما
characteristic property
خاصیت مشخص، ویژگی سرشتی، ویژگی سرشت نما
characteristic root
مقدار خاص، ریشه سرشت نمای، ریشه خاص، ویژه، مقدار، مقدار مشخصه، ریشه مشخصه
characteristic series
سری مشخصه
characteristic set
مجموعه مشخصه
characteristic solution
جواب مشخصه
characteristic strip
نوار مشخصه
characteristic subgroup
زیرگروه سرشت نما
characteristic value
مقدار سرشت نما
characteristic vector
بردار مشخص
characteristics
خصوصیت، ویژگی، خصوصیات، خواص، مشخصات
characterization
مشخص سازی، سرشت نمایی، مشخص كردن، سرشتی كردن، خصوصیت بخشیدن
characterize
سرشت نمودن، مشخص كردن، مشخص ساختن، توصیف كردن
charge
بار الكتریكی، بار، پر كردن
charge density
چگالی بار
charges
مخارج، هزینه
charging box
جعبه بار
charging machine
ماشین بارگیری
charismatic authority
اعمال قدرت، اعمال قدرت برای جذابیت
charlier’s check
كنترل شارلیه
chart
ترسیم آماری، نقشه، نمودار، جدول
chart of accounts
فهرست حساب ها
charter of the project
منشور پروژه
chase
شیار، لرزش، بریدگی، لقی
chasle’s relation
رابطه شال
chatter
لرزش
chebyshev approximation
تقریب چبیشف
chebyshev formula
فرمول چبیشف
Chebyshev inequality
نابرابری چبیشف
Chebyshev interpolation
درونیابی چبیشف
Chebyshev polynomial
چند جمله ای چبیشف
chebyshev’s differential equation
معادله دیفرانسیل چبیشف
chebyshev’s form of the law of large numbers
قانون اعداد بزرگ به صورت چبیشف
chebyshev’s lemma
لم چبیشف
chebyshev’s polynomials
چندجمله ای های چبیشف
chebyshev’s theorem
قضیه چبیشف
check
بررسی، رسیدگی، محاسبه، رسیدگی كردن، آزمایش كردن، آزمون، تطبیق، مقابله، نظارت، وارسی
check bit
ضربه كنترل، بررسی كردن، بررسی
check column
ستون امتحان
check office
اداره بازبینی
check out
امتحان كردن، آزمایش كردن، وارسی، امضای خروج جنس، تسویه حساب كردن، بررسی كردن
checkboard pattern
الگوی شطرنجی
checking
كنترل، بررسی
checking differences
كنترل تفاضل ها
checklist
صورت مقابله، صورت وارسی، سیاهه وارسی، لیست كنترل، لیست، سؤالات بررسی، روش مقابله ای، فهرست آزمون، پرسشنامه خاص
checkpoint
نقطه مقابل، نقطه بررسی، نقطه مقابله، نقطه وارسی
cheek
درجه میانی
chemistry
شیمی
cheque
چك، برات، حواله
Chern character
مشخصه چرن
Chern classes
رده های چرن
Chern numbers
اعداد چرن
chi distribution
توزیع توان دوم كای، توزیع كای دو
chi square
مجذور كای، مربع كای، توان دوم خی، توان دوم كای، كای دو
chi square distribution
توزیع مربع خی، توزیع مربع كای، توزیع كای-دو
chi square test
آماره مربع خی، آزمون كای-دو
chi square test of goodness of fit
آزمون نیكویی برازش مربع خی
chi squire
مربع خی، توان دوم خی
chi squire distribution
توزیع مربع خی
chi squire statistic
آماره مربع خی
chi squire test
آزمون مربع خی
chi squire test of goodness of fit
آزمون نیکویی برازش مربع خی
chi statistic
آماره خی
chi test
آزمون مجذور كای
chief
رئیس، سرپرست، مدیر
chief officer
مدیر ارشد
children
همردیف، برادر، بچه
chill
تبرید، سردكنندهف قالب فلزی، خنك كن
chill crystals
بلور های سرد شده
chill ring
حلقه پست بندی، نوار مبرد
chiller
سرد كننده، مبرد
Chinese
چینی
Chinese remainder theorem
قضیه باقیمانده چینی
chip
تراشیدن، خرد كردن، تراشه، براده
chip type machining
ماشین كاری تراشه ای
chipping
براده برداری، صفحه تراشی، قلمكاری، تراشه برداری، كنده كاری
chisel
تیزبر، قلم، قلم برش، قلم درز، اسكنه
chock
گوه، میخ محوری، قید اهرم
choice
انتخاب
choice function
تابع انتخاب
choice set
مجموعه انتخاب
choke
گلویی، مسدود كننده جریان
chomology theory
نظریه همانستگی
choose
انتخاب كردن، انتخاب، گزیدن
chopping
بریدن
chopping error
خطای بریدن
chord
وتر، وتر قوس، وتر دایره، وتر
chord method
روش وتری، روش پاره خط
chord of an ellipse
وتر یک بیضی
chord theorem
قضیه وتر
chordal pitch
گام وتری
christoffel darboux formula
فرمول كریستوفل-داربو
christoffel symbols
نمادهای كریستوفل
chromatic
کروماتیک
chromatic function
تابع فامی
chromatic number
عدد فامی، عدد رنگی
chromatic scale
مقیاس کروماتیک
chromatically
به ترتیب وقوع
chronology
وقایع نگاری
chronometer
زمان سنج، كرونومتر
chuck
نظام، سه نظام، سه نظام مته
chuck plate
صفحه نظام
chunk sampling
نمونه گیری دسته ای
chute
سطح شیبدار، ناودانی، ناودان، سرسره
chute conveyor
نقاله ناودانی
cipher
رقم، صفر، رقم گذاشتن، به رمز گذاشتن، صفر گذاردن، عدد صفر، حروف رمزی
circinate
قوسی
circle
دایره، دور[منطق]
circle geometry
هندسه دایره ها
circle graph
نمودار مدور
circle of convergence
دایره تقارب، دایره همگرایی
circle of convergence series
دایره همگرایی سری
circle of curvature
دایره انحناء، دایره خمیدگی
circled set
مجموعه دایره ای
circles inside each other
دوایر متداخل
circles outside each other
دوایر متخارج
circlet
دایره كوچك
circuit
مدار، گشتگاه، دور
circuit element
اجزای تشكیل دهنده مدار، عضو مدار
circuit matrix
ماتریس دور
circuit matrix of a graph
ماتریس دور یك گراف
circulant
گردشی
circulant determinant
دترمینان دوری
circulant matrix
ماتریس دوری
circular
مستدیر
circular arc
قوس مستدیر
circular chart
نمودار دایره ای
circular closed region
ناحیه مدور بسته
circular cone
مخروط مستدیر
circular conical surface
رویه مخروطی مستدیر
circular continuity
پیوستگی دایره ای
circular cylinder
استوانه مستدیر، رویه استوانه ای مستدیر
circular cylindrical surface
استوانه مستدیر، رویه استوانه ای مستدیر
circular cylindrical surface
استوانه مستدیر، رویه استوانه ای مستدیر
circular definition
تعریف دوری
circular disk
قرص مستدیر، گرده مستدیر، قرص مدور، صفحه مدور
circular distribution
توزیع دایروی
circular function
تابع دایره ای، تابع مستدیر، تابع دوری، تابع مثلثاتی، تابع دایره گون
circular helix
مارپیچ مدور، پیچ مستدیر
circular measure
اندازه زاویه بر حسب رادیان
circular motion
حركت دایره ای، حركت دورانی، حركت مستدیر، حركت گرد
circular normal distribution
توزیع نرمال مستدیر
circular oblique cone
مخروط مایل مستدیر
circular path
گذر مستدیر، مسیر مدور
circular permutation
جایگشت مستدیر، جایگشت دایره گون، تبدیل مستدیر، تبدیل دورانی، جایگشت مدور، جایگشت دوری
circular pitch
گام قوسی، گام دایره ای
circular right cone
مخروط قائم مستدیر
circular sector
قطاع دایره ای، قطاع دایره، قطاع مستدیر دایره ای
circular systematic sampling
نمونه گیری منظم دایره ای
circular uniform motion
حرکت یکنواخت مستدیر
circularity
دوری، استداره، گردی
circularize
مستدیر كردن، مدور كردن
circulate
به جریان انداختن، چرخش، بخشنامه كردن
circulating assets
دارایی در جریان
circulating capital
سرمایه جاری، سرمایه در گردش
circulating capital good
كالای سرمایه ای در گردش
circulating decimal
عدد اعشاری متناوب
circulation
گردش، گردش یك سیال در مسیر بسته، جریان، دوران، نورد، گشت
circulation of a vector field
گردش میدان برداری
circulation of fluid
گردش سیال
circum
پیشوندی به معنای «در اطراف» یا «در حدود»
circumambiency
احاطه
circumambient
احاطه كننده، محیط
circumcenter
مركز دایره محیطی
circumcenter of a triangle
مركز دایره محیطی مثلث
circumcircle
دایره محیطی
circumference
دوره، طول محیط، محیط، پیرامون، پیرامون دایره، محیط دایره، طول محیط دایره، دور
circumferential
واقع بر محیط دایره، محیطی
circumscribe
محیطی بودن، محیط كردن، محیط شدن، پیرا كشیدن
circumscribed
محیطی، پیراكشیده
circumscribed circle
دایره محیطی
circumscribed circle of a polygon
دایره محیطی یك چندضلعی
circumscribed cone of a pyramid
مخروط محیطی یك هرم
circumscribed polygon
چندضلعی محیطی
circumscribed prism of cylinder
منشور محیطی یك استوانه
circumscribed pyramid of a cone
هر محیطی یك مخروط
circumscribed sphere
كره محیطی
circumscription
محدودیت، تعریف
circumsphere
كره محیطی
circumstance
شرط، وضع، موقعیت، چگونگی
circumstances
شرایط، شرایط محیط
cissoid
پیچك وار، پیچك نما
cissoid of diocles
پیچك نمای دیوكلس
claims
مطالبات
clairaut differential equation
معادله دیفرانسیل كلرو
clairaut partial differential equation
معادله دیفرانسیل جزئی كلرو
clairaut’s differential equation
معادله دیفرانسیل كلرو
clamp
قید، بستن، بست، پایه، تكیه گاه، محكم كردن، قلاب
clamped
مقید
clamped cubic spline
اسپلاین درجه سه مقید
clamping plate
صفحه اتصال، صفحه پشتیبان، صفحه تكیه گاه، صفحه نگهدارنده
clarity
وضوحی، روشنی
clasical risk theory
نظریه كلاسیك مخاطره، نظریه مخاطره فردی
class
رده، كلاس، مجموعه، طبقه، دسته، مرتبه، رتبه، نوع، درجه
class characteristics
مشخصات دسته
class closed under differentiation
رده بسته نسبت به مشتق گیری
class closed under integration
رده بسته نسبت به انتگرال گیری
class equation
معادله رده ای
class frequency
فراوانی رده
class interval
بازه رده، دامنه طبقه، فاصله طبقه، فاصله رده ای، فاصله گروه
class limit
حد طبقه
class mark
نشان طبقه، نماینده دسته، نشانه رده، نقطه كلاس، نماینده رده
class midpoints
نقاط میان رده ای
class of elements
طبقه عوامل، كلاس عناصر
class of equivalence arrows
كلاس های پیكان های هم ارز
class of sets
كلاس مجموعه ها
class of x modulo r
طبقه x به سنج r
class width
عرض كلاس
classes of permutations
كلاس های تبدیلات
classes of residues
كلاس های مانده ها
classic
كلاسیك
classical
رده ای، كلاسیك، سنتی، قدیمی
classical adjoint
الحاقی کلاسیک
classical definition of probability
تعریف كلاسیك احتمال
classical example
مثال قدیمی
classical groups
گروه های كلاسیك
classical logic
منطق كلاسیك
classical mechanics
مكانیك كلاسیك
classical probability definition
تعریف احتمال كلاسیك
classical risk theory
نظریه کلاسیک مخاطره، نظریه مخاطره فردی
individual risk theory
نظریه کلاسیک مخاطره، نظریه مخاطره فردی
classical statistical mechanics
مکانیک آماری کلاسیک
classical theory of calculus of valuations
نظریه کلاسیک حساب تغییرات
classical theory of calculus of variations
نظریه كلاسیك حساب تغییرات
classification
دسته بندی، طبقه بندی، گروه بندی، رده بندی، درجه بندی
classification problem
مسأله رده بندی
classification procedure
شیوه رده بندی
classification theorem
قضیه رده بندی
classificatory procedure
شیوه رده بندی
classified data
داده های رده بندی شده
classify
دسته بندی كردن، طبقه بندی كردن، قسمت بندی كردن، گروه بندی كردن، درجه بندی كردن، رده بندی كردن
clause
عبارت، جزء، قسمت
claw
زبانه، قلاب، چنگك
clear
آشكار، واضح،‌حذف
clearance
فضای آزاد، ترخیص، فضای خالی، بادخور، اعتبار، اجازه، آزادی
clearance angle
زاویه آزاد، زاویه لقی
clearing of fractions
حذف مخرج ها
cleavage
شكافت، شكاف پذیری، تورق
clerical service
خدمات دفتری
clerk
منشی، كارمند، متصدی، كارمند دفتری
clientele
مشتریان، ارباب رجوع
Clifford algebra
جبر کلیفرد
clifford angebra
جبر كلیفرد
clifford group
گروه كلیفرد
clifford numbers
اعداد كلیفرد
clip
بست، انبر، گیره
clipped
سنجاق شده
clipped function
تابع سنجاق شده
clock wise
راستگرد، در جهت عقربه های ساعت، ساعتگرد، ساعتگون
clock work
ساعت كار
clockwise
راستگرد، در جهت عقربه های ساعت، ساعتگرد، ساعتگون
clockwise rotation
دوران ساعتگرد
close
بستن، نزدیك، نزدیك به هم
close a bracket
بستن پرانتز
close accuracy
دقت فوق العاده
closed
بسته
closed and open set
مجموعه بسته و باز
closed ball
گوی بسته
closed broken line
خط شكسته بسته
closed card
ورق آخر
closed contour
مرز بسته
closed convex curve
خم بسته محدب، خاگی
closed convex surface
رویه بسته محدب، خاگیوار
closed current
جریان بسته
closed curve
منحنی بسته، خم
closed disc
گرده بسته، دیسك بسته
closed form
فرم بسته
closed graph theorem
قضیه نمودار بسته
closed group
گروه بسته
closed half space
نیم فضای بسته
closed interval
فاصله بسته، بازه بسته
closed line
خط بسته، خط مسدود
closed linear subspace
زیرفضای خطی بسته
closed loop
مدار بسته، حلقه بسته
closed manifold
خمینه بسته
closed mapping
نگاشت بسته
closed multi dimensional interval
فاصله چند بعدی بسته
closed open interval
بازه بسته، باز
closed operator
عملگر بسته
closed path
مسیر بسته
closed region
ناحیه بسته
closed sequence system
سیستم با توالی بسته
closed set
مجموعه بسته
closed space figure
شكل فضایی بسته
closed spanning path
مسیر فراگیر بسته
closed subset
زیرمجموعه بسته
closed system
دستگاه بسته، سیستم بسته، نظام بسته
closed trail
گذر بسته
closed traversable trail
گذر فایل پیمایش بسته
closed under
نسبت به … بسته است
closed unit interval
فاصله بسته واحد، بازه یكه بسته
closing inventory
موجودی كالای پایان دوره
closure
دربند، بستار، بست، چسبندگی، چسبیدگی، بستگی، بسته بودن
closure axioms
اصل موضوع بسته بودن
closure of set
بستار مجموعه، بست مجموعه
closure operator
عملگر بستار
closure property
ویژگی بستار، ویژگی بسته بودن
closure set
مجموعه بست، مجموعه بستار
clothoid
كلوتوئید
clue
راهنما، نشان، كلید، مدرك، اثر
cluntable
قابل شمارش، شمارا، شماره پذیر
clurse
دنده درشت، مسیر حركت، دوره، خشن، دور میدان
cluster
خوشه، خوشه ای، دسته
cluster gear
چرخ دنده خوشه ای
cluster point
نقطه انباشتگی، نقطه تجمع
cluster porosity
تخلخل خوشه ای
cluster roll
غلتك خوشه ای
cluster sampling
نمونه گیری خوشه ای، نمونه گیری گروهی، نمونه برداری گروهی
clusters of equal size
خوشه های مساوی
clusters of unequal size
خوشه های نامساوی
co
پیشوندی به معنای »مشترك« و »هم«
co directional
هم راستا، هم جهت
co domain
هم دامنه، متمم دامنه
co domain of a function
هم دامنه یك تابع
co terminal angles
زوایای مزدوج
coadjoint
هم الحاقی
coarse
درشت، ضخیم، خشن، سخت، زبر، زمخت
coarse file
سوهان خشن، سوهان درشت
coarsening
درشت شدن، خشن شدن دانه ها، رشد دانه ای
coarser
درشت تر، زبر تر
coarser abrasive
ورقه ساینده، كاغذ سنباده
coarser topology
توپولوژی ضعیف تر
coated abrasive
ورقه ساینده، كاغذ سنباده
coaxial
دارای محور مشترك، هم محور، هم مركز
coaxial circles
دایره های هم محور
coaxial planes
صفحات هم محور
cobordant
كبردانت
cobordism
كبردیسم
coboundary
دوگان، مرز
cochain
دوگان، زنجیر، هم زنجیر
cochran’s theorem
قضیه ككران
cocycle
همدور
code
کد، رمز
coder
كدگذار، رمز گذار، به رمز درآور، رمز كن
codiagonal
دو قطری
codimension
همبعد، متمم بعد، نقص بعد
codimensional
هم بعد
coding
اثر به كد درآوردن
coding method
روی كدگذاری
coding theory
نظریه كدگذاری
codomain
همدامنه
codomain of function
ناحیه مقصد تابع
coefficient
عامل مشترك، ضریب، همگر، همگزار
coefficient field
هیأت ضریب ها
coefficient matrix
مارتیس ضرایب، ماتریس ضریب ها
coefficient of colligation
ضریب اتصال
coefficient of concentration
ضریب تمركز
coefficient of concordance
ضریب هماهنگی
coefficient of contingency
ضریب توافقی
coefficient of correlation
ضریب همبستگی
coefficient of determination
ضریب دترمینان، ضریب توضیح، ضریب تشخیص، ضریب تعیین
coefficient of dispersion
ضریب پراكندگی
coefficient of dynamic friction
ضریب اصطكاك دینامیكی
coefficient of elasticity
ضریب حساسیت، ضریب كشش
coefficient of friction
ضریب اصطكاك، ضریب سایش، ضریب مالش
coefficient of kurtosis
ضریب كشیدگی
coefficient of linear expansion
ضریب بسط خطی
coefficient of multiple correlation
ضریب همبستگی چندگانه
coefficient of partial correlation
ضریب همبستگی جزئی
coefficient of peakedness
ضریب كشیدگی
coefficient of quartile deviation
ضریب انحراف چاركی
coefficient of random variable
ضریب تغییرات متغیر تصادفی
coefficient of regression
ضریب برگشت، ضریب رگرسیون
coefficient of restitution
ضریب برگشت
coefficient of skewness
ضریب انحنا، ضریب عدم تقارن، ضریب چولگی
coefficient of sliding friction
ضریب اصطكاك لغزشی
coefficient of variation
ضریب پراكندگی، ضریب تغییر، ضریب تغییرات
coefficient of viscosity
ضریب چسبندگی
coefficient of volume expansion
ضریب انبساط حجمی
coefficient ring
حلقه ضریب ها
coextensive
هم کشش
coextensive equation
معادله هم کشش
cofactor
هم عامل، همسازه
cofactor expansion
بسط همسازه ای
cofactor of a matrix
هم عامل یك ماتریس
cofinal object
شئ آغازی
cofocal
هم كانون
cofunction
تابع متمم، همتابع
cofunctions
توابع مثلثاتی متمم یك زاویه
cognition
شناخت
cognitive
تشخیصی
coherence
انسجام، چسبیدگی، وابستگی، ارتباط
coherent
مربوط، بسامان، چسبیده، مرتبط، پیوسته، دارای ارتباط منطقی
cohesive strength
استحكام چسبندگی، استحكام پیوستگی
cohesiveness
چسبندگی، چسبندگی بین مولكولی
cohomologically connected space
فضای همانسته همبعد
cohomology
همانستگی
cohomology classes
رده های همانستگی
cohomology exact sequence
دنباله كامل همانستگی
cohomology group
گروه همانستگی
cohomology theory
نظریه همانستگی
cohomotopy
كوهموتوپی
cohort
گروه
coil
سیم پیچ، پیچك، فنر، بوبین، مارپیچی، توپ، لوله مارپیچ، قرقره
coiler
كلاف پیچ
coimage
همنگاره، همنقش، هم تصویر
coin
سكه
coin tossing
پرتاب سكه
coincide
منطبق شدن، برابر است، برابر بودن، منطبق بودن، مقارن بودن، تصادف كردن
coincidence
انطباق
coincident
منطبق، برابر، یكسان
coincident configurations
اشكال منطبق
coincident root
ریشه منطبق، ریشه بر هم
coining
سكه زنی، ضرب سكه، سكه كاری، مهر زدن، تابگیری
cokernel
هم هسته
colatitude
متمم عرض جغرافیایی، متمم عرض
cold bending
خمش سرد
cold crack
ترك سرد
cold drawing
كشیدن سرد، كشش سرد
cold extrusion
حدیده كاری سرد، روزنرانی سرد
cold forming
شكل دادن سرد، تغییر شكل سرد
cold heading
كله سازی، سرپخ كردن
cold molding
قالب گیری سرد
cold rolling
نورد كاری سرد
cold welding
جوش سرد، جوشكاری سرد
cold working
سرد كاری
collapse
متلاشی شدن، فروریختن
collapsed strata
طبقه های ادغام شده، طبقه در هم شده
collapsibility
قابلیت ادغام شده، طبقه های در هم شده
collar
پیوست، طوقه، بوشن، فاصله گیر، مهره، همگیر
collate
مقابله و تطبیق كردن
collateral
متوازی، پهلو به پهلو
collect
وصول كردن،‌جمع آوری، گردآوری كردن، گرد آوردن، گردآوری
collecting
گردآوری، جمع كننده
collection
گردآورده، دسته، گردایه، مجموعه، پرانتز، جمع آوری، گنجینه، وصول، گردآورد
collection of statistical data
جمع آوری داده های آماری
collective behavior
رفتار جمعی
collective proposition
قضیه جمعی
collective risk theory
نظریه مخاطره جمعی
collectively
با هم
collector
جمع كننده
collet
طوقچه، طوقه نگهدارنده، گیره فشنگی، طوقه
collet chuck
گیره فشنگی
collet sleeve
پوشش طوقه
colligation coefficient
ضریب اتصال
collimate
موازی قرار دادن، هم راستا كردن
collinear
بر یك امتداد، هم راستا، بر یك استقامت
collinear opposite vectors
بردار های متقابله، نقاط هم راستا، بردار های متقابل
collinear planes
صفحه های همخط
collinear points
نقطه های همخط، نقاط واقع بر یك استقامت، هم راستایی، نقاط بر یك امتداد، نقطه های بر یك استقامت
collinear vectors
بردار های هم خط
collinearity
هم راستایی، همخطی
collineation
تبدیل هم راستایی، همخطی، تبدیل همخطی
collineatory transformation
تبدیل همخطی
collision
برخورد، تصادم
collocate
هم محل بودن، هم مكان بودن
collocation
هم محل
colocation polynomial
چندجمله ای هم محل
colony
دسته
color class
رده رنگی
color graphic monitor
صفحه تصویر رنگی، مونیتور رنگی
color handling
به كارگیری رنگ، استفاده از رنگ
colored graph
گراف رنگی
coloring
رنگ آمیزی
colour code
رمز رنگی
column
ستون، ستونی، تكیه گاه، برج، ستون حامل
column and curve
ستون و منحنی
column chart
نمودار ستونی
column diagram
نمودار ستونی
column echelon form
شكل پلكانی ستونی
column matrix
ماتریس ستونی
column nullity of a matrix
ستون-پوچی ماتریس
column of a matrix
ستون یك ماتریس
column of determinant
ستون دترمینان
column of matrix
ستون ماتریس
column operation
عمل ستونی
column operations
عمل های ستونی
column pivot
محورگیری ستونی
column pivoting
ستون محورگیری
column player
بازیكن ستونی
column rank
رتبه ستونی، مرتبه ستونی
column simplex method
روش سیمپلكس ستونی
column space
فضای ستونی
column sum criterion
معیار مجموع ستونی
column vector
بردار ستونی، ماتریس ستونی، بردار ستون
colure
دایره عظیمه ای بر روی كره سماوی كه از قطبین می گذرد
compared to
نسبت به
comaximal
هم بیشین
combination
تركیب، همگیری، تألیف، ائتلاف، تركیبات، هماوند، مركب، اتصال
combination affine
تركیب آفین
combination analysis
آنالیز تركیبی
combination broach
خانكش مركب
combination drill
مته مركب
combination four jaw chuck
چهار نظام مركب
combination in statistics
تركیب در آمار
combination mill
نورد مركب
combination set
گونیای مركب، خط كش مركب
combination with repetition
ترکیب با تکرار
combination without repetition
تركیب بدون تكرار
combinational analysis
آنالیز ترکیبیاتی
combinational circuit
مدار تركیبی
combinational theory
تئوری تركیبات
combinatorial
تركیبات، تركیبی، هماوندی
combinatorial analysis
آنالیز تركیبی، آنالیز تركیباتی، تركیبات
combinatorial circuit
مدار ترکیبی
combinatorial immersion
فروبری تركیباتی
combinatorial manifold
خمینه تركیباتی
combinatorial mathematics
ریاضیات تركیباتی، ریاضی تركیبی
combinatorial problems
مسأله های تركیبیاتی
combinatorial product
حاصلضرب تركیبی
combinatorial theory
نظریه تركیبیاتی
combinatorial topology
توپولوژی تركیبیاتی
combinatorics
ریاضیات تركیبیاتی، تركیبیات
combinatory analysis
آنالیز تركیبی
combinatory mathematics
ریاضیات تركیبی
combine
بكار بردن، قرار دادن، تركیب كردن، استفاده كردن، آمیختن
combined
مركب، تركیب شده
combined activity
فعالیت تركیبی
combined double specification limit
حد مشخصه فنی دو طرفه مركب
combined event
واقعه مركب
combined variance
واریانس تركیب شده، واریانس ادغام شده
combining
تركیب شدن
combining comfortable for addition
سازگار برای جمع
combining for multiplication
سازگار برای ضرب
combustion ratio
نسبت احتراق
come down
منجر شدن
come from
تشكیل شدن، ناشی شدن، به دست آمدن، ایجاد شدن
comma
كاما، ویرگول
command
دستور دادن، دستور، فرمان، علامت كنترل، فرمان دادن، فرمان حركت
commencement
ابتدا، آغاز
commensurable
مضرب مشترك، هم مقیاس، متوافق، اندازه پذیر، اندازه گرفتنی، سنجش پذیر
commensurable magnitude
كمیت اندازه پذیر
commensurable numbers
اعداد اندازه پذیر
commensurable subgroups
زیرگروه های متوافق
commensurate
متناسب
comment
توضیح دادن، توضیح
commercial
صنعتی، غیر دقیق، تجاری، بازاری، تجارتی
commission
كارمزد، حق الزحمه، حق العمل، حق دلالی، دلالی
commite
حاصل، حاصل مشكل
commodity
جنس، كالا، متاع
common
مشترک
common denominator
مخرج مشترك
common difference
تفاضل مشترك، قدر نسبت
common divisor
مقسوم علیه مشترك، عامل مشترك
common exterior tangent
مماس مشترك خارجی
common factor
سازه مشترك، عامل مشترك، مقسوم علیه مشترك
common fraction
كسر متعارفی
common interior tangent
مماس مشترك داخلی
common logarithm
لگاریتم اعشاری، لگاریتم در مبنای ده، لگاریتم معمولی، لگاریتم متعارفی، لگاریتم دهدهی
common measure
اندازه مشترك
common multiple
مضرب مشترك، شمرده مشترك، شمارده مشترك
common notions
بدیهیات اولیه، علوم متعارفه
common point
نقطه مشترك
common principles
اصول عام، اصول مشترك
common ratio
نسبت مشترك، قدر نسبت
common refinement
تظریف مشترک
common tangent
مماس مشترك
common tangent of two circles
مماس مشترك دو دایره
communicating states
حالت های مرتبط
communication
انتقال اطلاعات، مكاتبه، ارتباط، پیامرسانی، خبر، مراوده
community selection
انتخاب ناحیه
commutate
تعویض پذیر، جابجا پذیر
commutation
استقلال از ترتیب، جابجایی، تعویض، تبدیل
commutation law
قانون جابجایی
commutative
جابجایی، تعویض پذیر، جابجا پذیر، مستقل از ترتیب، جابجایی پذیر
commutative algebra
جبر تعویض پذیر
commutative diagram
نمودار تعویض پذیر، نمودار جابجا پذیر
commutative elements
عناصر تبدیل پذیر
commutative field
هیئت تبدیل پذیر، هیأت تعویض پذیر
commutative group
گروه تعویضپذیر(ی)
commutative law
قانون جابجایی، قانون تعویض پذیری، اصل جابجایی
commutative law of addition
قانون جابجایی ضرب
commutative law of multiplication
قانون جابجایی ضرب
commutative lie group
گروه لی تعویض پذیر
commutative operation
عمل جابجاپذیر، عمل جابجایی
commutative ring
حلقه تعویضپذیر(ی)
commutative rule
قاعده تعویضپذیری
commutative semigroup
نیم گروه جابجاپذیر
commutativity
ویژگی جابجایی، خاصیت جابجایی، تعویض پذیری، جابجاپذیری، تبدیل پذیری، استقلال از ترتیب
commutativity in lattice
تعویض پذیری در مشبكه
commutativity law
قانون تبدیل پذیری
commutativity of product
جابجایی بودن ضرب
commutator
تعویض گر، تغییر دهنده، برگرداننده، جابجا گر، برگردان
commutator element
عنصر مبدل
commutator group
گروه مبدل
commutator subgroup
زیرگروه تعویضگر
commute
جابجایی بودن، جابجا شدن، تبدیل كردن، تعویض كردن
commutes
تعویض می شود (می گردد)
compact
فشرده كردن، جفت هم شده، به هم فشرده، تنگ هم قرار گرفته، خلاصه شده، فشردن، تنگ هم قرار دادن، تو پر كردن، فشرده، متراكم، محكم، متراكم كردن
compact basis
پایه فشرده
compact form
صورت فشرده
compact form compact
شكل فشرده تركیب
compact interval
فاصله فشرده، بازه فشرده
compact metric space
فضای متری فشرده، فضای متریك فشرده
compact operator
عملگر فشرده، عملگر كاملا پیوسته
compact set
مجموعه فشرده
compact simple lie group
گروه لی ساده فشرده
compact space
فضای فشرده
bicompact space
فضای فشرده
compact strength
مقاومت به ضربه، مقاومت در برابر ضربه
compactification
فشرده سازی، فشرده شده
compaction
عمل به هم فشرده
compactness
فشردگی
companion
همدم، لنگه، همراه
companion matrix
ماتریس همراه
companion relation
رابطه لنگه، رابطه همراه
comparability
قابلیت مقایسه
comparable
قابل مقایسه، قیاس پذیر، مقایسه پذیر، سنجیدنی، سنجش پذیر، مانند، نظیر
comparable functions
تابع های مقایسه پذیر، توابع قابل مقایسه
comparable set
مجموعه قابل مقایسه
comparative
مقایسه ای
comparator
مقایسه كننده، مقایسه گر
compare
مقایسه كردن، سنجیدن
comparison
مقایسه، سنجش، مقایسه ای، همسنجی، همسنجش
comparison against
مقایسه با
comparison of simplex and revised simplex
مقایسه سیمپلكس و سیمپلكس اصلاح شده
comparison of topologies
همسنجیدن توپولوژی ها
comparison of two phase and big M methods
مقایسه روش دو فازی و M-بزرگ
comparison property
خاصیت مقایسه، خاصیت مقایسه ای
comparison series
سری سنجش، سلسله مقایسه
comparison test
آزمون مقایسه، قاعده مقایسه، آزمون مقایسه ای، آزمون همسنج، آزمون همسنجش
comparison theorem
قضیه مقایسه
comparison with big M method
مقایسه با روش M بزرگ
comparison with simplex method
مقایسه روش با سیمپلكس
comparison with two phase method
مقایسه با روش دو فازی
compart
جدا كردن، تقسیم كردن
compartment
قسمت، بخش
compass
پرگار
compass with an invariable opening
پرگار با فرجه ثابت
compass
پرگار
compatibility
سازگاری، توافق، همخوانی
compatible
سازگار، متوافق
compatible distance
دوری سازگار، فاصله سازگار
compensate
جبران كردن
compensation
پایاپای، تهاتر، جبران خسارت، حقوق و مزایا، جبران
competent
مجاز، صالح، ذیصلاح
competition
مقایسه، مسابقه ورودی، رقابت، سبقت جویی
competition problem
مسأله رقابت
competitive commodity
كالای جانشین
compilation
ترجمه برنامه
compile
مرتب كردن، ترجمه كردن، تدوین كردن، همگردانی، برگردان، همگردان، تدوین
compiler
پردازنده برنامه عادی به زبان خاص كامپیوتر، مترجم، همگردان، برنامه مبدل
complement
مكمل، متمم، تمام كردن، پركن
complement law
قانون متمم گیری، قانون مكمل ها
complement of a graph
متمم گراف
complement of a set
متمم مجموعه
complement of an angle
متمم زاویه
complement of arc
تمام قوس، متمم قوس
complement of graph
متمم گراف
complement of operation
عمل متمم گیری
complement of relation
مكمل رابطه
complement of set
مكمل مجموعه
complement of sine
تمام جیب
complement of the switch
متمم كلید
complement orthogonal set
مجموعه متعامد مكمل
complement set
مجموعه مكمل، مجموعه متمم
complementarity theorem
قضیه مكمل
complementary
تكمیل كننده، تكمیلی، متمم، مكمل، پیچیدگی محاسباتی، تعریف شده
complementary angle
زاویه متمم
complementary angles
زاویه های متمم
complementary basic variable
متغیر اساسی مكمل
complementary commodity
كالای مكمل
complementary dual basis
پایه دوگان مكمل
complementary event
پیشامد متمم
complementary events
حوادث مكمل
complementary function
تابع مكمل، تابع متمم
complementary matrix
ماتریس متمم
complementary minor
مینور متمم
complementary modular lattice
مشبكه مدولی متمم دار
complementary module
ممیز متمم
complementary set
مجموعه مكمل، مجموعه متمم
complementary slackness
كمك مكمل، مكمل خفیف، لنگی مكمل
complementary submodule
مكمل زیرمدول
complementary subspace
زیرفضای متمم
complementary trigonometric function
تابع متمم مثلثاتی
complementation
متمم گیری، مكمل سازی، متمم سازی
complementation law
قانون متمم گیری
complementation laws
قاعده های مكمل گیری
complementation variable
متغیر متمم دار
complemented lattice
شبكه متمم دار، مشبكه متمم دار
complemented variable
متغیر متمم دار
complements of parallelogram
متمم متوازی الاضلاع
complete
تام
complete accumulation point
نقطه انباشتگی كامل
complete additivity
جمعی بودن كامل
complete arrangement
ترتیب كامل
complete binary tree
درخت دودویی كامل
complete bipartite graph
گراف دوبخشی كامل
complete block design
طرح بلوكی كامل
complete class
رده كامل
complete combination
تركیب كامل
complete equation
معادله كامل
complete graph
گراف كامل
complete group of events
گروه كامل حوادث
complete group of possible outcomes of trials
گروه كامل نتایج ممكن آزمایش ها
complete induction
استقراء كامل، استقرای كامل، استقرای تام
complete lattice
مشبکه کامل
complete linear system
دستگاه خطی كامل
complete local ring
حلقه موضعی كامل
complete metric space
فضای متریك كامل، فضای متری كامل، فضای متری تام
complete minimal
كامل مینیمال
complete number
عدد متمم
complete numeration
سرشماری
complete ordered field
هیأت مرتب كامل
complete probability
احتمال كامل
complete quadrangle
چهارضلعی كامل
complete rank
رتبه كامل
complete residue system
دستگاه باقیمانده كامل، دستگاه كامل مانده ها
complete residue system modulo m
دستگاه کامل مانده ها (به پیمانه m)
complete residues system modulo m
دستگاه كامل مانده ها به پیمانه m
complete residues system
دستگاه كامل مانده ها
complete sequential machine
ماشین ترتیبی كامل
complete set
مجموعه تمام، مجموعه تام
complete set of residues
كلاس های كامل مانده
complete solution
جواب كامل
complete space
فضای كامل
complete statistic
آماره كامل
complete subset
زیرمجموعه كامل، بخش كامل
complete sum of products form
صورت كامل مجموع حاصلضرب ها
complete topological group
گروه توپولوژیك كامل
complete tree
درخت كامل
complete uniform space
فضای یکنواخت کامل
complete vector space
فضای یكنواخت كامل
completed jobs
سفارشات تكمیل شده
completed tree
درخت كامل
completely
كاملا، تماما، به طول كامل
completely additive measure
اندازه كاملا جمعی
completely continuous operator
عملگر كاملا پیوسته
completely monotonic function
تابع کاملا یکنوا
completely multiplicative
ضریب پذیر تام
completely multiplicative sequence
دنباله ضریب پذیر تام
completely normal space
فضای كاملا نرمال
completely ordered
به طور كامل مرتب
completely randomized blocks design
طرح بلوك های كامل تصادفی
completely randomized plots design
طرح نقاط كاملا تصادفی
completely reducible group
گروه كاملا تحویل پذیر
completeness
تامیت، كامل بودن بحث، كمال، تمامیت، كامل بودن، تام بودن
completeness axiom
اصل موضوع تمامیت، اصل موضوع تامیت
completeness of real numbers
كمال اعداد حقیقی
completing
کامل کردن
completing the square
مربع کامل کردن
completion
تكمیل، كامل سازی، كامل ساختن
completion of a measure space
تكمیل شده فضای اندازه
completion of a metric space
تکمیل شده فضای متریک
completion of an ordered set
تکمیل شده مجموعه مرتب
completion of measure space
تكمیل شده فضای اندازه
completion of metric space
تكمیل شده فضای متریك
complex
مختلط
complex analysis
آنالیز مختلط
complex analytic function
تابع تحلیلی (مختلط)
complex banach space
فضای مختلط باناخ
complex conjugate
مزدوج مختلط
complex coordinates
مختصات مختلط
complex cosine
كسینوس مختلط
complex exponential function
تابع نمایی مختلط
complex exponents
تابع نمایی مختلط
complex field
میدان اعداد مختلط، میدان مختلط
complex fourier series
سری فوریه موهومی
complex function
تابع مختلط
complex hilbert space
فضای هیلبرت مختلط
complex imaginary
موهومی-مختلط
complex integers
فضای خطی مختلط
complex linear space
فضای خطی مختلط
complex logarithm
لگاریتم مختلط
complex number
عدد مختلط
complex number plane
planeصفحه (اعداد) مختلط، صفحه گاوس-آرگان، صفحه گاوسی
Gauss Argand plane
صفحه (اعداد) مختلط، صفحه گاوس-آرگان، صفحه گاوسی
Gaussian plane
صفحه (اعداد) مختلط، صفحه گاوس-آرگان، صفحه گاوسی
complex number system
دستگاه عدد های مختلط
complex plane
صفحه مختلط
complex potential
پتانسیل مختلط
complex power
توان مختلط
complex quadratic form
صورت درجه دوم مختلط
complex root
ریشه موهومی
complex special orthogonal group
گروه متعامد خاص مختلط
complex spectral measure
اندازه طیفی مختلط
complex sphere
كره مختلط
complex unit
واحد مختلط
complex valued
مختلط
complex valued function
تابع مختلط مقدار
complex variable
متغیر مختلط
complex variable theory
نظریه متغیر های مختلط
complex vector bundle
کلاف برداری مختلط
complex vector space
فضای برداری مختلط
complexity
پیچیدگی
complexity function
تابع پیچیدگی
complexity of functions
پیچیدگی وظایف
completion of an ordered set
تكمیل شده مجموعه مرتب
component
مولفه
component analysis
تحلیل مؤلفه ها
component dominance
تسلط قطعات
component experiments
آزمایش های مؤلفه ای
component interval
بازه مؤلفه
component of a graph
مؤلفه گراف
component of a matrix
عضو ماتریس
component of a tensor
مؤلفه تانسور
component of a vector
مؤلفه بردار
component of variance
مؤلفه واریانس
components of a tensor field
مؤلفه های میدان تانسوری
components of random variables
اجزای كمیت های تصادفی
components of system
اجزای دستگاه
componentwise
مولفه ای، مولفه به مولفه، مؤلفه متناظر
componentwise differentiation
مشتق گیری مؤلفه ای
compose
تركیب كردن،‌ همنهشتن
composed function
تابع مرکب
composed group
گروه مركب
composed sentence
گزاره مركب
composition of functions
تركیب تابع ها
composite
همنهاده، مركب،‌تركیب، تركیب شده، همنهشته
composite equations
مقترنات برابر یكدیگر
composite event
حادثه مركب
composite field
هیأت مركب
composite function
تابع مرکب
composite hypothesis
فرض مرکب
composite mapping
نگاشت تركیب شده
composite midpoint rule
قاعده نقطه میانی مركب
composite number
عدد مركب، عدد غیر اول
composite proposition
گزاره مركب
composite sentence
گزاره مركب
composite simpson rule
قاعده سیمپسون مركب
composite statement
گزاره مركب
composite trapezoidal rule
قاعده ذوزنقه مركب
composition
همنشین، همنهش، عمل تركیب، تنظیم، تلفیق، همنهی، تركیب، تركیب بندی، آرایش، تركیب، ساختمان، سازمان، ساخت
composition function
تابع تركیب، تابع مركب، گسترش مركب
composition indices
اندیس های تركیبی
composition law
قانون تركیب
composition of bijections
تركیب دو سوئی ها
composition of correspondences
تركیب تناظر ها
composition of distribution laws
تركیب قوانین توزیع ها
composition of functions
تركیب توابع
composition of mappings
تركیب نگاشت ها
composition of operators
تركیب عملگر ها
composition of ratio
تركیب نسبت
composition of relations
تركیب رابطه ها، تركیب روابط، همنهش رابطه ها
composition pendulum
آونگ مركب
composition probability
احتمال مركب
composition proposition
گزاره مركب
composition quotient group
گروه خارج قسمت تركیبی
composition ratio
نسبت مؤلف
composition sentence
گزاره مركب
composition series
سری تركیبی
composition statement
گزاره مركب
composition syllogism
قیاس مركب
compound
مركب، غیر بسیط، همنهاده
compound curve
خم مرکب
compound distribution
توزیع مرکب
compound event
پیشامد مركب
compound growth
رشد مركب
compound interest
بهره مركب، سود مركب، به بهره مركب گذاشته شدن
compound measure
اندازه مرکب
compound number
عدد مركب
compound poisson process
فرایند پواسون مركب
compound proposition
گزاره مركب
compound value interest factor
عامل بهره ارزش مركب
compounding cost
مركب كردن هزینه ها
comprehensiveness
جامعیت
compressed air
هوای متراكم، هوای فشرده
compressibility factor
عدد مركب
compressing
متراكم كردن، فشردگی
compression
فشردگی، تراكم، درهم فشردگی، كوتاه شدگی، متراكم سازی، فشار
compression molding
قالبگیری فشاری، تحت فشار
compressional force
موج تراكمی
compressional wave
موج تراکمی
compressive force
موج تراكمی
compressor
اسباب تراكم هوا، فشار افزا، متراكم كننده
compromise
سازیش، جرح و تعدیل
compulsive motion
حركت قسری
compulsory insurance
بیمه اجباری
compound pendulum
آونگ مركب، پاندول مركب
computable
قابل محاسبه، شمارش پذیر، شماره پذیر
computable function
تابع محاسبه پذیر
computation
محاسبه، حساب، شمارش
computational definition
تعریف محاسبه ای
computational symbol
نماد محاسبه ای، نماد عملیاتی
compute
محاسبه كردن، حساب كردن
computer
محاسب، رایانه، كامپیوتر، ماشین محاسبه الكترونیكی، ماشین حسابگر، شمارگر، حسابگر
computer aided design
طراحی كامپیوتری، طراحی به كمك كامپیوتر
computer aided drafting
نقشه كشی به كمك كامپیوتر
computer aided manufacturing
تولید به كمك كامپیوتر
computer control
كنترل كامپیوتری
computer graphic
نمودار کامپیوتری
computer network
شبكه كامپیوتری
computer representation
نمایش كامپیوتری، نمایش كامپیوتر
computer run
اجرای كامپیوتری
computer science
علم كامپیوتر
computer simulation
شبیه سازی كامپیوتری
computer storage
حافضه كامپیوتری
computer terminal
پایانه كامپیوتری
computerized
كامپیوتری شده، كامپیوتریزه
concatenate
متصل كردن
concatenation
اتصال
concatenation operation
عمل اتصال
concave
كاو، مقعر، گود، توخالی، واگرا
concave angle
زاویه مقعر
concave concave
مقعر الطرفین، از دو سو كاو
concave convex
مقعر-محدب، كاو-كوژ
concave downward
مقعر به پایین، مقعر به طرف پائین، تقعر به سمت پایین، كاو به سوی پایین
concave function
تابع مقعر
concave polygon
چندضلعی مقعر
concave polyhedron
چندوجهی مقعر
concave quadrilateral
چهارضلعی مقعر
concave side
طرف مقعر
concave test
آزمون تقعر
concave upward
مقعر به طرف بالا، مقعر به بالا، بالا كاو، تقعر به سمت بالا، كاو به سوی بالا
concavity
تقعر، کاوی
conceive
تصور كردن، پنداشتن
concentrate
تمركز دادن، متمركز كردن، متمركز ساختن، میان گراییدن
concentrate about
نزدیك شدن
concentrated
متمركز
concentration
تمركز، غلظت، تراكم، میان گرایش
concentration curve
خم تمركز
concentration function
تابع تمرکز
concentrative
تمركز دهنده، تمركزی
concentrator
متمركز كننده، متمركز شونده
concentric
هم مركز، متقارن متحدالمركز
concentric circles
دایره های متحد المرکز (هم مرکز)
concentrically
به طور هم مركز، به طور متحد المركز
concept
مفهوم، تدبیر، اصل، خط مشی، خلاصه، تصور، پنداره
concept in the small
مفهوم موضعی
concept of event
مفهوم حادثه
concept of probability
مفهوم احتمال
conceptual
ادراكی، مفهومی، پنداری، تصوری
conceptual design
طراحی فكری
concern
سروكار داشتن، بحث كردن، مربوط شدن
conchoid
حلزونگون
conchoid curve
منحنی صدفی، صدف نما
conchoid of nicomedes
صدف نمای نیكومد، صدفوار نیكومد
conchoidal curve
خم صدفوار
concise expression
عبارت فشرده
conclude
منتج، خاتمه دادن، به پایان رسانیدن، نتیجه گرفتن، اختتام
conclusion
نتیجه، حكم، حكم قضیه، حكم پیامد
conclusion of a theorem
حكم قضیه
concordance
هماهنگی، توافق
concordant
هماهنگ
concordant sample
نمونه هماهنگ
concrete
خاص، معین، واقعی، ملموس، مجسم، مقید، محسوس، مشخص
concrete number
عدد مقید
concrete solution
جواب دقیق
concrete system
سیستم سخت
concurrency
همرسی
concurrent
متقارب، متقاطع، دوبدو، همزمان، همرس
concurrent lines
خطوط متقارب، خطوط متقاطع، خطوط همرس، خط های همرس
concurrent validity
سازگاری
concurrent vectors
بردار های همرس
concyclic
هم دایره، هم دوری
concyclic points
نقاط هم دایره، نقطه های هم دایره
condensation
انباشتگی، چگالش، تكاثف، تراكم، هم چگالش، فشردگی، فشرده كردن، انقباض، تغلیظ، تراكم
condensation point
نقطه تراكم، نقطه انباشتگی، نقطه چگالش
condensation test
آزمون انباشتگی، قاعده تراكم
condense
به هم فشردن، غلیظ كردن، همچگال، متراكم، منقبض كردن، متراكم كردن، فشرده كردن، هم چگال كردن، تغلیظ كردن، همچگالیدن
condensed
چگالیده
condensed network
شبكه فشرده
conditional probability
احتمال شرطی
condition
شرط
condition necessary
شرط لازم
condition number
شرط عددی، عدد وضعی
condition under which
تحت چه شرایطی
conditional
شرطی، مشروط، تركیب شرطی، گزاره شرطی
conditional branch
انشعاب شرطی
conditional composition
تركیب شرطی
conditional connective
رابط تركیب شرطی، رابط شرط
conditional convergence
تقارب مشروط، همگرائی مشروط، همگرائی شرطی
conditional density function
تابع چگالی مشروط، تابع چگالی شرطی
conditional density function of random variable
تابع چگالی شرطی كمیت تصادفی
conditional dispersion
پراكندگی شرطی
conditional distribution
توزیع شرطی
conditional distribution function
تابع توزیع شرطی
conditional distribution function of random variable
قانون توزیع شرطی كمیت تصادفی
conditional equations
معادلات شرطی
conditional events
پیشامد های شرطی
conditional expectation
امید ریاضی شرط، امید شرطی، امید مشروط، میانگین شرطی
conditional expectation of random variable
امید ریاضی شرطی كمیت تصادفی
conditional frequency
فراوانی شرطی
conditional inequality
نامعادله شرطی، نابرابری شرطی
conditional inequations
نامعادلات شرطی
conditional mean
میانگین شرطی، امید شرطی
conditional moment
گشتاور شرطی
conditional observations
مشاهده های شرطی
conditional operation
عمل شرطی
conditional probability
احتمال شرطی
conditional probability distribution
توزیع احتمال شرطی
conditional profit matrix
ماتریس بهره وری شرطی
conditional relative extremum
اكسترمم نسبی شرطی
conditional sentence
گزاره شرطی
conditional stability
پایداری شرطی
conditional statement
گزاره شرطی
conditionally
به طور مشروط
conditionally convergent
متقارب مشروط، نیمه متقارب، همگرای مشروط، نیمه همگرا
conditionally convergent series
سری شرطی-همگرا
conditionally independent
نابسته مشروط، مستقل شرطی
conditionally probability
احتمال شرطی، احتمال مشروط
conditionally probability density function
تابع چگالی احتمال شرطی
conditionally probability distribution
توزیع احتمال مشروط
conditionally probability of certain event
احتمال شرطی حادثه یقین
conditionally probability of contrary events
احتمال شرطی حوادث معکوس
conditionally probability of impossible event
احتمال شرطی حادثه غیر ممکن
conditionally proof
دلیل شرطی
conditionally proposition
گزاره شرطی، قضیه شرطیه متصله
conditionally relative frequency
فراوانی نسبی شرطی
conditionally sentence
گزاره شرطی
conditionally statement
گزاره شرطی
conditionally statistical model
مدل آماری شرطی
conditionally syllogism
قیاس استثنایی متصل
conditionally variance
واریانس شرطی، پراکندگی شرطی
conditioned
تالی، اجزای شرط
conditions of consistency
شرایط سازگاری
conditions of experiments
شرط های آزمایش ها
conditions of trials
شرط های آزمایش ها
conduce
هدایت کردن
conductance
رسانایی
conduction
رسانش
conductivity
قابلیت هدایت
conductor
كارفرما، مدیر، رسانا، هادی، ممیز، هدایت کننده
conductor of an abelian extension
هادی توسیع آبلی
cone
مخروطی، مخروط، کلاهک ایمنی
cone angle
زاویه مخروط
cone of revolution
مخروط دورانی، مخروط مستدیر قائم
confer
مشورت کردن
conference
جلسه، مشاوره، مجمع، کنفرانس
conflict
امکان تصادف، امکان برخورد، تضاد
confidence
اطمینان تخمین، اطمینان، جزم، قطعیت، اعتماد
confidence band
نوار اطمینان
confidence belt
کمربند اعتماد
confidence coefficient
ضریب اطمینان، ضریب اعتماد
confidence interval
محدوده اطمینان، فرجه اعتماد، پاره اطمینان، فاصله اعتماد، حد اطمینان، دامنه اطمینان، بازه اطمینان
confidence interval of the mean
حدود اعتماد میانگین
confidence interval theorem
قضیه حدود اعتماد
confidence level
سطح اطمینان
confidence limits
حدود اطمینان
confidence limits concept
مفهوم حدود اعتماد
confidence limits function
تابع حدود اعتماد
confidence lines
خطوط اعتماد
confidence method
روش اعتماد
confidence region
ناحیه اعتماد، ناحیه اطمینان
confidence set
مجموعه اطمینان، مجموعه اعتماد
confidence statement
بیان حدود اعتماد
confidential
محرمانه
configuration
شکل، ساختار، متصل کردن، تشکل، پیکربندی، ترکیب، شکل بندی، هیئت، تشکیلات، ترتیب، هیئت پذیری، آرایش
confine
محدود کردن
confirm
تأیید کردن، تثبیت کردن
confirmation
تأیید، تصدیق، تأییدیه
confluence
هم جریانی، هم ریزی
confluent
هم ریز، هم جریان
confluent hypergeometric function
تابع فوق هندسی متلاشی
confocal
هم کانون، دارای کانون مشترک
confocal conic sections
مقطع های مخروطی هم کانون
confocal conics
مقاطع مخروطی هم کانون
confocal ellipses
بیضی های هم کانون
confocal parabolas
سهمی های هم کانون
confocal quadrics
رویه های درجه دوی هم کانون
conform
انطباق دادن، وفق دادن، مطابقت کردن، همدیس، همشکل، همنوایی کردن، یکنواخت، مطابق، موافق
conformable
قابل تطبیق
conformal
همدیسی، مطابق، همدیس، هم شکلی
conformal connection
التصاق همدیس
conformal geometry
هندسه تطبیقی، هندسه همدیس
conformal mapping
نگاشت همدیس
conformal representation
تبدیل همدیس، هم شکل، نمایش مطابق، نمایش همدیس
conformal space
فضای همدیس
conformal transformation
تبدیل همدیس، تبدیل حافظ زاویه
conformally equivalent riemann surfaces
رویه های ریمانی همدیس
conformance
تطابق
conformity
مطابقت، همنوایی، هم شکلی
confounding
اختلاط، مخلوط شدگی، مغشوش شده
confusion
اختلاط
congestion
تراکم
conglomerate diversification
گسترش مماس
congruence
همنهشتی، تطابق، هم ارزی، تساوی، هم باقیماندگی، هم قدری، همسانی، قابلیت انطباق، توافق
congruence axiom
اصل موضوع همنهشتی
congruence class
کلاس مانده ها، دسته همنهشتی
congruence equation
معادله همنهشتی
congruence group
گروه انطباق
congruence method
روش همنهشتی
congruence modulo
همنهشتی به پیمانه …
congruence modulo mod n
همنهشتی به پیمانه n، همنهشتی به سنج n
congruence modulo n
همنهشتی با کالبد n
congruence of lines
دسته خطوط
congruence relation
رابطه همنهشتی
congruency
تساوی، همنهشتی، هم ارزی
congruent
همنهشت
congruent figures
شکل های همنهشت، شکل های یکسان، اشکال متساوی مستقیم، اشکال متساوی قابل انطباق اشکال همنهشت، اشکال مساوی، اشکال قابل انطباق
congruent integers
اعداد صحیح هم مقدار
congruent matrices
ماتریس های هم ارز
congruent modulo m
همنهشت به پیمانه m
congruent numbers
اعداد همنهشت
congruent transformations
تبدیل های همنهشت
conhomology classes
رده های همانستگی
conic
مخروطی
conic equation
معادله مقطع مخروطی
conic screw line
مارپیچ مخروطی
conic section
مقطع مخروطی
conic sections
مقاطع مخروطی، برش های مخروطی، قطوع مخروطی
conical
مخروطی، به شکل مخروط
conical coordinates
مختصات مخروطی، آراینده های مخروطی، هماراهای مخروطی
conical function
تابع مخروطی
conical helix
پیچ مخروطی، مارپیچ مخروطی
conical hopper
قیف مخروطی
conical location
موضعدهی مخروطی
conical numbers
عدد های مخروطی
conical pendulum
پاندول مخروطی
conical surface
رویه مخروطی
conicity
زاویه شیب، کونیکی
conicoid
مخروطوار
conics
مخروطی ها، مخروطات
conjecture
گمان، حدس، گمان بردن، ظن،احتمال
conjoint
متصل، پیوسته
conjoint negations
نفی های متصل
conjunction of propositions
ترکیب عطفی گزاره ها
conjunctional operation
عمل عطفی
conjunctive
رابط
conjunctive composition
ترکیب ربطی، ترکیب عطفی
conjunctive normal form
صورت نرمال عطفی
conjunctive proposition
قضیه منفصله مانعة الجمع
conjugacy
تزویج
conjugate
تزویجی، مزدوج
conjugate angles
زاویه های مزدوج، زوایای مزدوج
conjugate arcs
قوس های مزدوج
conjugate axes of a hyperbola
محور های مزدوج هذلولی
conjugate axis
محور همیوغ، محور مزدوج
conjugate class
رده تزویجی
conjugate complex
مختلط مزدوج
conjugate complex number
مزدوج عدد مختلط
conjugate convex functions
تابع های محدب مزدوج
conjugate curve
خم مزدوج
conjugate diagonal planes
صفحه های قطری مزدوج
conjugate diameters
قطر های مزدوج، قطر های همیوغ
conjugate direction
امتداد مزدوج، جهت مزدوج
conjugate directions
امتداد های مزدوج
conjugate elements
عنصر های مزدوج
conjugate fields
هیأت های مزدوج
conjugate Fourier integral
انتگرال فوریه مزدوج
conjugate function
تابع مزدوج
conjugate gradient
گرادیان مزدوج
conjugate gradient method
روش گرادیان مزدوج
conjugate harmonic functions
تابع های همساز مزدوج
conjugate hyperbola
هذلولی مزدوج
conjugate of complex number
مزدوج عدد مختلط
conjugate permutations
تبدیلات مزدوج
conjugate points
نقاط مزدوج، نقطه های مزدوج
conjugate quaternions
چارگان های مزدوج
conjugate root
ریشه مزدوج
conjugate roots
ریشه های مزدوج
conjugate space
فضای مزدوج
conjugate subgroups
زیرگروه های مزدوج
conjugate transpose
ترانهاده مزدوج
conjugate triangles
مثلث های مزدوج
conjugating permutation
جایگشت همیوغگر
conjugation
زوجایی، ازدواج، همیوغگی، ترکیبی عطفی، عطف، حرف ربط، حاصل ضرب منطقی
conjugation function
تابع تزویجی
conjunction of propositions
ترکیب عطفی گزاره ها
conjunctive normal form
صورت نرمال عطفی
connect
بستن، اتصال، وصل کردن، به هم وصل کردن، اتصال دادن، پیوستن، وصل شدن، به هم بسته شدن، همبند، مربوط بودن، مرتبط، متصل کردن
connected
یکپارچه، همبند، مرتبط، پیوسته، همبسته، هموسته
connected 2 regular graph
گراف همبند 2-منتظم
connected algebraic group
گروه جبری همبند
connected component
مؤلفه همبند
connected components
مؤلفه های همبند، مؤلفه های همبسته
connected domain
حوزه همبند
connected graph
گراف همبند
connected interval
فاصله یکپارچه
connected map
نقشه همبند
connected metric space
فضای متری همبند
connected network
شبکه متصل
connected open
باز همبند
connected open set
مجموعه باز همبند
connected planar multigraph
گراف جداگانه مسطح همبند
connected regular graph
گراف منتظم همبند
connected set
مجموعه همبند
connected space
فضای همبند
connected surface
سطح مرتبط
connected topological space
فضای توپولوژیک همبند
connectedness
همبندی
connection
التصاق
connection matrix
ماتریس همبندی
connective
رابط، ادات، پیوندی، حرف ربط یا عطف
connectivity
ارتباط، همبندی، پیوستگی، هموستگی، ربط
connectivity number
عدد همبندی
connector
رابط
connexity
پیوستگی
conoid
مخروط گون، شبیه مخروط، شبه مخروط
conoidal
شبیه مخروط، شبه مخروط
consecutive
متوالی، پی در پی، پیاپی، دنبال هم
consecutive integers
عدد های صحیح متوالی
consensus
توافق، همراهی
consensus method algorithm
الگوریتم روش توافق
consequence
پی آمد
consequent
تالی، پیامد، مخرج، جواب شرط، مؤخر، بعدی، مخرج کسر، نتیجه
consequently
درنتیجه، بنابراین
conservation
بقاء، حفظ
conservation field
میدان بقا
conservation law
قانون پایستگی، قانون بقا، اصل بقاء
conservation of energy
پایستگی انرژی،بقای انرژی
conservative
نگهدار، نگهدارنده، نگاهدارنده
conservative chain
زنجیر پایستار
conservative field
میدان نگهدار، میدان پایا، میدان مستقل از مسیر
conservative measurable transformation
تبدیل اندازه پذیر پایستار
conservative process
فرایند پایستار
conservative system
دستگاه حافظ انرژی
conserve
محفوظ ماندن، حفظ کردن، نگهداشتن
consider
در نظر گرفتن، مورد نظر بودن، مشاهده کردن
consideration
ملاحظه، توجه
considered as
به عنوان … در نظر گرفتن
considering that
با توجه به این که
consignee
گیرنده کالا، گیرنده
consignment
حمل، مرسوله، ارسال، محموله
consignor
فرستنده کالا، فرستنده
consist
مشتمل بودن، شامل بودن
consist of
تشکیل شدن از
consistent
ساز گار
consistence
سازگاری
consistency
سازگاری
consistency condition
شرط سازگاری
consistency of axioms
سازگاری اصول
consistency of system of equations
سازگاری دستگاه معادلات
consistency proof
برهان سازگاری
consistent
متوافق، نامتناقض، استوار، پایدار، یکدست، سازگار، موافق
consistent enumeration
شمارش سازگار
consistent equation
معادله سازگار
consistent equations
معادله های سازگار
consistent estimate
برآورد سازگار
consistent estimator
برآورد کننده سازگار
consistent factor
عامل سازگار
consistent functioning
تابع گیری سازگار
consistent inequalities
آزمون سازگار
consistent system
دستگاه سازگار
consistent test
آزمون ثابت
consists of
عبارت است از
console
کنسول رابط
console
میز فرمان، صفحه کنترل، کنسول
consolidated balance sheet
ترازنامه تلفیقی
constancy
پیوسته، دائما، ثبات، ثابت بودن
constant
پایا
constant acceleration
شتاب ثابت
constant coefficient
ضریب ثابت
constant efficiency
بهره وری ثابت، راندمان ثابت
constant error
خطای ثابت، راندمان ثابت
constant failure rate
میزان شکست ثابت
constant force
نیروی ثابت
constant function
تابع ثابت
constant map
نگاشت ثابت
constant mapping
نگاشت ثابت، نگاشت پایا
constant number
عدد پایا، عدد ثابت
constant of integration
ثابت انتگرالگیری
constant of proportionality
ثابت تناسب، عامل تناسب
constant polynomial
چندجمله ای پایا
constant product minimum sum principle
اصل حاصلضرب ثابت-مجموع مینیمم
constant rate of substitution
نرخ جانشینی ثابت
constant sequence
دنباله ثابت
constant spring
فنر ثابت
constant sum game
بازی ثابت-مجموع
constant sum maximum product principle
اصل مجموع ثابت حاصلضرب ماکزیمم
constant term
جمله ثابت، جمله پایا
constant velocity
سرعت ثابت
constituent
جزء اصلی، سازنده، سازا، تشکیل دهنده
constitute
تشکیل دادن، تشکیل شدن، تأسیس کردن، بنا کردن
constrained
مقید
constrained extremum
اکسترمم مقید
constrained game
بازی محدود
constrained mechanism
مکانیسم مقید
constrained optimization
بهینه سازی مقید
constrained optimum
بهینه مقید
constraint
قید
constraint matrix
ماتریس محدودیت
constraint set
مجموعه مقید
construct
ایجاد کردن، ساختن، ساخته شدنی، ساخت پذیر
constructible
ساختنی، قابل ساختن، ساخته شدنی، ساخت پذیر
constructible point
نقطه ساختنی
constructible set
مجموعه ساخت پذیر
construction
ساختمان، ساخت، ساختن، ترسیم، رسم
construction by ruler and compass
ترسیم با خط کش و پرگار
construction of basic feasible solutions
ساختار جواب های شدنی پایه
construction with compass and ruler
ترسیم با پرگار و خط کش، ترسیم با استفاده از خط کش و پرگار
constructive
سازنده، ساختنی
constructive existence proof
برهان وجود ساختمانی
constructive method
روش تأسیسی، روش سازنده، روش ساختمانی
constructive ordinal number
عدد ترتیبی تأسیسی
constructive proof
اثبات ساختمانی، اثبات سازنده
consultation
مشاوره
consume
در نظر گرفتن
consumer
مصرف کننده
consumer good
کالای مصرفی
consumer’s risk
ریسک مصرف کننده
consumption
مصرف
consumption good
کالای مصرفی
لغات حسابداری بخش 19
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.