مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

چیستی و چرایی روانشناسی مثبت

چیستی و چرایی روانشناسی مثبت

چیستی و چرایی روانشناسی مثبت – ایران ترجمه – Irantarjomeh

 

مقالات ترجمه شده آماده گروه علوم اجتماعی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی

مقالات رایگان

مطالعه 20 الی 100% رایگان مقالات ترجمه شده

1- قابلیت مطالعه رایگان 20 الی 100 درصدی مقالات 2- قابلیت سفارش فایل های این ترجمه با قیمتی مناسب مشتمل بر 3 فایل: pdf انگیسی و فارسی مقاله همراه با msword فارسی -- تذکر: برای استفاده گسترده تر کاربران گرامی از مقالات آماده ترجمه شده، قیمت خرید این مقالات بسیار کمتر از قیمت سفارش ترجمه می باشد.  

چگونگی سفارش

الف – پرداخت وجه بحساب وب سایت ایران ترجمه (شماره حساب) ب- اطلاع جزئیات به ایمیل irantarjomeh@gmail.com شامل: مبلغ پرداختی – شماره فیش / ارجاع و تاریخ پرداخت – مقاله مورد نظر -- مقالات آماده سفارش داده شده عرفا در زمان اندک یا حداکثر ظرف مدت چند ساعت به ایمیل شما ارسال خواهند شد. در صورت نیاز فوری از طریق اس ام اس اطلاع دهید.

قیمت

قیمت این مقاله: 20000 تومان (ایران ترجمه - irantarjomeh)

توضیح

بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.

مقالات ترجمه شده علوم اجتماعی - ایران ترجمه - irantarjomeh
شماره
11
کد مقاله
SOC11
مترجم
گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh
نام فارسی
چیستی و چرایی روانشناسی مثبت
نام انگلیسی
What (and Why) Is Positive Psychology
تعداد صفحه به فارسی
23
تعداد صفحه به انگلیسی
8
کلمات کلیدی به فارسی
روانشناسی مثبت
کلمات کلیدی به انگلیسی
Positive Psychology
مرجع به فارسی
دانشگاه ویرجینیا، دانشگاه كالیفرنیا
مرجع به انگلیسی
University of California, University of Virginia
سال
2005
کشور
ایالات متحده
چیستی و چرایی روانشناسی مثبت
دانشگاه كالیفرنیا، دانشگاه ویرجینیا
2005
روانشناسی مثبت، مطالعه شرایط و فرآیندهایی است كه منجر به شكوفایی عملكرد بهینه مردم، گروهها و نهادها می‌شود. در این مقدمه كوتاه، مولفان، نمونه‌هایی از مطالعات جاری در زمینه روانشناسی مثبت را ارائه داده و سعی می‌كنند توضیح دهند كه چرا جنبش روانشناسی مثبت در طول تنها 5 سال سریعا رشد كرده است. بنظر آنها، علت این مبحث در این نكته نهفته است كه چنین موضوعی باعث مرتفع نمودن یك نیاز شده است: این موضوع، پژوهشگران را بسوی پدیده‌ای جایگزین هدایت كرده است. مولفان از طریق مخاطب قرار دادن برخی از انتقادات و ضعفهای روانشناسی مثبت، نظیر عدم پیشرفت نسبی در مطالعه نهادهای مثبت، این موضوع را دنبال نموده‌اند.
محصول ناخالص ملی، امکان فراهم آوردن سلامت كودكان، كیفیت آموزش آنها و یا لذت بازی آنها را به ما نمی‌هد. بعلاوه، چنین مضمونی شامل مواردی همچون زیباییهای ادبی یا استحكام پیوندها، هوشمندی در مراودات اجتماعی یا عدم نقص و کمال مسئولان دولتی ما نیست. این مضمون بعنوان معیار سنجش زیركی، شهامت، خردمندی، معلومات، همدردی و فداكاری ما نسبت به كشور بحساب نمی‌آید، بلكه بطور اختصار این مورد همه چیز را برآورد می‌نماید، بجز آنچه زندگی را ارزشمند می‌سازد (كندی، 1968).
تاسف برات اف‌كندی درباره محصول ناخالص ملی، مشابه مضمون روانشناسی مثبت در خصوص چیزی است كه می‌توان آن را «محصول ناخالص دانشگاهی» روانشناسی نامید. در ژانویه سال 2000، زمانیكه، سلیگمان و تنیزنتیهالی، مقاله ویژه «روانشناسی آمریكایی» كه به روانشناسی مثبت اختصاص یافته بود، را انتشار دادند، ادعا كردند كه روانشناسی به اندازه كافی اطلاعاتی در رابطه با آنچه كه باعث ارزشمندی زندگی می‌شود، را تولید نكرده است. روانشناسی، اطلاعات زیادی درباره افسردگی، نژادپرستی، خشونت، مدیریت خود ارزشمداری، عدم عقلانیت و رشد در سایه فلاكت و مصیبت را بما آموزش داده است، ولی این مقوله درباره استحكام شخصیت، معنویات و شرایطی كه منتهی به سطح بالایی از خوشبختی یا ارتباطات اجتماعی می‌شود، حرفهای اندکی برای گفتن دارد. در یك جمله استعاره مانند، اینگونه بیان شده است كه روانشناسی، به مردم می‌آموزد كه چگونه از حالت منفی هشت به صفر برسانند، ولی آنقدر در این مبحث تبحر ندارد که به مردم یاد دهد كه خود را از صفر به  مثبت 8 برسانند.
درست 5 سال از آن ویژه‌نامه تاكنون، تغییر جزئی در آنچه جنبش روانشناسی مثبت نامیده شده، ایجاد گردیده است. شماره‌های زیادی انتشار یافته و كتابهای راهنمای گوناگونی نیز چاپ شده است (برای نمونه: آسپین وال و استادینگر، 2003، كیز و هایت، 2003، لوپز و اسنیدر، 2003، پترسون و سلیگمان، 2004 ، اشماك و سلدون، 2001، اسفیدر و لوپز، 2002). تعداد زیادی از كنفرانس‌ها، پژوهشگران متعددی را از سراسر جهان گرد آورده است. بودجه‌های اعطا شده زیادی، پژوهش كاشفان جوان را در كار خود یاری رسانده و همكاری میان پژوهشگران كشورهای زیادی را موجب شده است. دروس روانشناسی اثباتی در تعداد زیادی دانشگاه و دبیرستان، در حال فوران و جوشش است. افرادی از ما كه درگیر روانشناسی اثباتی‌اند، با تحیر نظاره‌گر هستند كه چگونه این قطار با این سرعت، براه افتاده است.
معذلك، دانش پژوهانی كه درگیر روانشناسی مثبت هستند در مورد محموله و مقصد این قطار مشكوك می‌باشند. در این مقدمه، علامندیم كه كسانی را كه نسبت به روانشناسی مثبت، شك دارند و یا كاملا با آن ناآشنا هستند را مورد خطاب قرار دهیم. ما نظرمان را درباره روانشناسی مثبت شرح می‌دهیم و چگونگی پاسخگویی به انتقادات اخیر را بیان می‌نمائیم و نظر خود در خصوص جهت‌گیری و حركت این رشته را بازگو خواهیم نمود. هر دو ما روانشناسان تجربی اجتماعی هستیم كه حوزه كاری ما در قلمرو روانشناسی مثبت قرار می‌گیرد. ما همچنین، با هم یك كنفرانس سالیانه، طرح تابستانه روانشناسی مثبت را اداره می‌كنیم كه در آن 20 دانشجو كارشناسی ارشد، دانشجویان فوق دكترا و استادیاران از سراسر جهان و از تمام زیر رشته‌های روانشناسی، به مدت 6 روز گردآوری شده‌اند، تا از یكدیگر و از انبوهی از محققین ارشد مطالب قابل توجه در این باره را بیاموزند. ما از كیفیت كاری كه درهر تابستان شاهدیم و از استعداد و مسئولیت دانش‌پژوهان كه در طرح تابستانه و یا فعالیتهای دیگر مربوطه به روانشناسی مثبت شركت می‌كند، به هیجان می‌آییم. ما از شما دعوت می‌كنیم تا در این مسئله مشاركت نمائید، چرا كه در صورت پیشبرد متناسب امور، روانشناسی مثبت راه خود را به جلو خواهد گشود. در صورتی كه روانشناسی مثبت در امر ایجاد بالانس مجدد روانشناسی و گسترش مضامین آكادمیك مرتبط موفق باشد، شاید دیگر زمان منسوخ شدن آن فرا رسیده باشد.
روانشناسی مثبت: بودها و نبودها
روانشناسی مثبت، مطالعه شرایط و فرآیندهایی است كه در شكوفایی و عملكرد بهینه مردم،‌ گروهها و نهادها دخیل می‌باشد. با این تعریف، روانشناسی مثبت، دارای تاریخ طولانی است كه به نوشته‌های ویلیام جمیز 1902 درباره آنچه كه آنرا «تفكر سالم» می‌نامید، به علاقه آلپورت نسبت به ویژگی‌های مثبت انسانی در 1958، به دفاع ماسلو از مطالعه انسان سالم بجای انسان مریض در 1968 و به پژوهش كاوان درباره عقب‌ماندگی كودكان و افراد بالغ (مثل كاوان، 2000) بر می‌گردد. با همه اینها، به دلیلی كه بحث شد، نیم قرن گذشته شاهد مطالعات و مباحث مرتبط با جنبه‌هایی از روانشناسی بوده‌ایم كه دربردارنده چیزی است كه به زندگی ارزش می‌دهد، و با برگشت به عقب، متوجه می‌شویم كه بررسی ناهنجاریها و صدمات وارده از موارد اصلی تحقیقاتی بوده است. جنبش اخیر روانشناسی مثبت، ناشی از درك این عدم تعادل است، با این آرزو كه چنین پژوهشی عرصه‌های فراموش شده را دوباره مد نظر قرار دهد.
بعضی عرضه‌های فراموش شده كدام هستند؟ یك نمونه‌گیری از عنوانهای پژوهشی كه بوسیله 60 دانش پژوهی كه در طرح تابستانی روانشناسی مثبت در 3 سال گذشته شركت كرده‌اند، معرف توضیح خوبی از برخی از آنها است.[1] بسیاری از پژوهشگران در حال مطالعه عرصه‌هایی هستند كه واقعا فراموش نشده‌اند مانند: وابستگی، خوش‌بینی، عشق، هوشمند احساسی و ترك باطنی ولی دیگران، در حال مطالعه عرصه‌هایی از تجربه انسانی هستند كه درباره آنها قبل از سال 2000، پژوهشی منتشر نشده بود، نظیر: حق‌شناسی، بخشندگی، ترس با احترام، ابهام، امید، كنجكاوی و خنده (شباهتهایی بین صدای ناشی از تحریك از یك موش صحرایی و خنده جوانی در انسانها وجود دارد، كه معرف احتمال وجود مشابهت‌های بین سیستم‌های عصبی بصورت مشترك می‌باشد؛ ترك دورف، 2001). بعضی از محققین در حال مطالعه بهزیستی یا شكوفایی درباره جمعیت‌های غیر عادی یا كم مطالعه شده می‌باشند، شامل لاتینی‌- آمریكایی اسپانیایی تبار در ایالات متحده، مردم جنوب آسیا در وصلت‌های یكپارچه، افراد مسن با آسیب‌های ادراكی،‌ بیماران سرطانی، افراد دارای اسكیزوفرنی (كه زندگی روزانه آنها شامل همان لحظات مثبت و منفی می‌باشد، همانند زندگی افراد سالم، گارد، 2001). دیگر محققین در حال مطالعه در رابطه با شالوده روان‌ ـ زیستی احساس خوشبختی و اخلاقیات هستند.
چرا یك جنبش روانشناسی مثبت و چرا هم اكنون؟
چرا ما به یك جنبش در روانشناسی مثبت نیاز داریم؟ جواب سر راست می‌باشد. علم روانشناسی پیشرویهای زیادی در درك مشكلات افراد، خانواده‌ها،‌ گروهها و نهادها داشته، ولی این پیشرفتها به هزینه درك آنچه برای مردم خوب است صورت گرفته است. مثلا روانشناسی بالینی در زمینه تشخیص و معالجه بیماریهای مغزی و ناهنجاریهای شخصی پیشرفت‌ عالی داشته است (برای نمونه، انجمن روانپزشكان آمریكا، 1994). پژوهشگران عرصه روانشناسی اجتماعی، مطالعات بنیادی، در رابطه با وجود تعصبات تلویحی و تاثیرات منفی در ارتباط با عزت نفس ضعیف، را به اجرا گذاشته‌اند (برای نمونه،‌ژوزف، بوسون و ژاكویز، 2003؛ ویتن بریك، ژاد و پارك، ‌1997). روانشناسی بهداشت، اثرات زیان‌آوری كه عوامل فشارهای محیطی بر سیستم‌های فیزیولوژیكی ما دارند را نشان داده است (برای نمونه، دیكرسون و كمنی،‌2004). و روانشناسی ادراكی،‌ بسیاری از انحرافات و خطاهایی كه در قضاوتهای ما وجود دارد را روشن كرده است (برای نمونه گیلوویچ،‌ والون و نورسكی، ‌1985). این موارد همگی یافته‌های مهمی در این زمینه هستند، ولی یافتن تحقیقات مشابه در حوزه توانائیها و فضائل انسانی سخت می‌باشد.
چالشهای پیش‌‌روی روانشناسی مثبت
جنبش روانشناسی مثبت، بدون افرادی كه آن را به چالش می‌كشانند و یا منتقدان نیست. به نظر می‌رسد كه بسیاری از انتقادات، از این مفهوم ناشی می‌شود كه اگر چیزی بنام روانشناسی مثبت وجود دارد، پس بقیه روانشناسی، باید منفی باشد، و اگر ما به روانشناسی مثبت نیاز داریم، بدین علت است كه روانشناسی منفی چیز كمی به ما آموخته است. ما امیدواریم آنچه اینجا نوشته‌ایم نشان دهد كه این تغییر، مایه تاسف بوده و مهتر از آن، ناصحیح است. در واقع، این امر بدین دلیل است كه روانشناسی (كه عمدتا بیطرف است ولی بیشتر منفی را مد نظر قرار می‌دهد تا موارد مثبت) چنان بگونه‌ای فوق‌العاده موفق بوده است كه عدم تعادل آن، یعنی عدم پیشرفت در موضوعات مثبت، بخوبی نمایان شده است.
آینده روانشناسی مثبت: فقط روانشناسی ساده
سوال پایانی این است كه روانشناسی از اینجا به كجا می‌رود. ما ندای ریف (2003) را تكرار می‌كنیم كه روانشناسی مثبت لازم است كه به خوبی از «محدوده فعالیت بهینه انسان» نقشه‌ برداری كند (صفحه 158). وظیفه آینده روانشناسی مثبت این است كه عوامل سازنده توانائیها را درك كند، مفاهیم ارتجاع را خلاصه كند، بر نقش تجربیات مثبت تاكید كند و چگونگی روابط مثبت با دیگران را مشخص سازد. لازم است كه روانشناسی مثبت چگونگی دخالت این عوامل در سلامت جسمی، بهداشت ذهنی، گروههای عملیاتی و شكوفایی نهادها را درك كند. بالاخره لازم است كه روانشناسی مثبت، دخالت موثر در افزایش و تداوم این فرآیندها را توسعه دهد.
در این راه ما آخرین انتقاد و راهنمایی را درباره روانشناسی مثبت ملاحظه می‌كنیم. «سه ستون» اصلی روانشناسی مثبت (سلیگمان، 2002) عبارت بودند از تجربه ذهنی مثبت، ویژگیهای مثبت شخصیتی فردی (توانائیها و فضیلت‌ها) و نهادها و جمعیت‌های مثبت. تاكنون، روانشناسی مثبت، انبوهی از پژوهشهای جدید را در دو حوزه اول تولید كرده است ولی در حوزه سوم كار اندكی انجام شده است. امیدهای اولیه برای ارتباط با «جامعه‌شناسی مثبت» و «مردم شناسی مثبت»، بطور وسیعی،‌ بی‌نتیجه مانده است. اگر چنین ارتباطاتی در آینده، پیشرفت نكند، روانشناسان مثبت، در نظریاتشان و در دخالتهایشان، جسورتر خواهند شد و در سالهای آینده سعی خواهند كرد كه عملكرد دانشگاه‌ها، مراكز كار و حتی دولتها را ارتقا دهند.
ما این مقاله را با نقل قولی از رابرت اف‌كندی شروع كردیم كه حدود 40 سال پیش تشخیص داد كه محصول ناخالص ملی، متاسفانه تصویر ناقصی از ارزش یك كشور را ارائه می‌دهد. مجادله ما این است كه تولید ناخالص دانشگاهی روانشناسی، بگونه‌ای كه امروزه وجود دارد، تصویر ناقصی از زندگی انسان را ارائه می‌دهد. جنبش اخیر در روانشناسی مثبت در جهت درك شرایط كامل انسانی تلاش نموده و سعی دارد بسوی دركی حركت نماید كه توانائیهای انسان را به همان روشنی كه ضعف‌ها را شناسایی می‌كند مورد توجه قرار دهد و بر این اساس مشخص می‌كند كه چگونه این دو عامل خویشاوند و در ارتباط با یكدیگر می‌باشند. تنها یك دیدگاه از تجربه انسانی كه دارای ریشه تجربی و به لحاظ نظری غنی می‌باشد می‌تواند ماموریت حوزه كاری ما را به اتمام رساند، همانگونه كه در شرح ویلیام جیمز (1950/ 1890) از روانشناسی به اختصار آمده است: «علم حیات فكری، در هر دو بعد پدیده‌ها و چگونگی‌ها و شرایط» (صفحه 1).
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.
تماس با ما

اکنون آفلاین هستیم، اما امکان ارسال ایمیل وجود دارد.

به سیستم پشتیبانی سایت ایران ترجمه خوش آمدید.